مختار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مختار،
امام سجاد علیهالسلام،
محمد بن حنفیه،
ابن عباس،
قیام.
پرسش: با توجه به اینکه در کتابهای تاریخ نوشته شده که مختار مردم را بهسوی محمد
دعوت میکرد، آیا مختار مورد تأیید ائمه هست یا نه؟
پاسخ: یکی از تحولاتی که در
کوفه به وقوع پیوست و از جمله پیامدهای قیام
امام حسین ـ علیهالسلام ـ محسوب میشود، قیام مختار است.
مختار فرزند ابوعبیدة بن مسعود ثقفی یکی از سرداران
اسلام بود که در شمار
شیعیان سرشناس کوفه بهشمار میرفت. در آغاز قیام
امام حسین ـ علیهالسلام ـ
مسلم بن عقیل فرستاده امام ـ علیهالسلام ـ به
کوفه، در خانه مختار سکونت گزید و مختار با وی بعیت کرد و بعد از
شهادت مسلم او زندانی شد و در تمام مدتی که واقعه
کربلا رخ داد او در زندان بود که بعداً با وساطت عبدالله بن عمر آزاد شد و به
حجاز رفت و در
مکه به
عبدالله بن زبیر پیوست.
زیرا در پارهای از اهداف مشترک بودند؛ ولی این اتحاد بهزودی از هم گسست و مختار در پی خواستههای خود از ابن زبیر جدا شد و به کوفه رفت.
قبل از آن مختار با
محمد حنفیه دیدار کرد و نقشه خود مبنی بر خونخواهی
امام حسین ـ علیهالسلام ـ و انتقام گرفتن از قاتلان آن حضرت را با او در میان گذاشت. مختار سکوت محمد حنفیه را برای خود اجازه تلقی کرد و در کوفه مردم را به قیام همراه خود فراخواند و گفت: محمد بن علی (محمد حنفیه) مرا بهسوی شما فرستاده که من مورد اعتماد و وزیر و برگزیده و امیر او هستم...»
اما بعضی از شیعیان از جمله سلیمان بن صرد ادعای او مبنی بر رابطهاش با محمد حنفیه را مورد انکار قرار دادند.
مختار قبل از دست زدن به هرگونه اقدام مؤثر دوباره توسط حاکم کوفه زندانی شد؛ ولی بعد از آزادی از زندان به سازماندهی قیام خود پرداخت. گویند مختار ابتدا صلاح دید با
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ رابطه برقرار سازد و او را در جریان بگذارد، ولی امام پاسخ مثبتی به او نداد؛ ازاینرو او به محمد حنفیه روی آورد.
ولی محمد هم پاسخ مبهمی به او داد، به این مضمون که «از اینکه خدا ما را بهوسیله هرکه از بندگانش یاری دهد، مخالفتی نداریم».
موضع ابن حنفیه در قبال مختار، در اوضاع عمومی کوفه اثر نهاد؛ زیرا دوری امام سجاد ـ علیهالسلام ـ از صحنه مبارزات علنی بهخاطر وجود جو خفقان و همچنین آگاهی امام ـ علیهالسلام ـ از بیوفایی و رنگپذیری آنها و درنتیجه عدم پاسخ مثبت در قبال قیام مختار نظر
شیعیان را بهسوی ابن حنفیه که بعد از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ فردی مورد قبول شیعیان بود، متوجه ساخت و مختار نیز زعامت شیعیان را به دست گرفت و تعدادی از بزرگان شیعه که او را شایسته رهبری میدانستند، به گرد او جمع شدند و به نفع مختار به
تبلیغ پرداختند و گروهی هم که به نمایندگی مختار از طرف ابن حنفیه تردید داشتند، به حجاز رفته و پاسخ محمد بن حنفیه که در جواب آنها گفت: «به خدا
دوست دارم خداوند به دست هرکدام از بندگانش که صلاح میداند انتقام ما را از دشمنان بگیرد.» بهمنزله حمایت از مختار تلقی نمودند و درنتیجه شیعیان کوفه نیز به گرد او جمع شدند و زمینه قیام وی فراهم شد.
مختار برای جلب حمایت سردار بزرگ
شیعه ابراهیم اشتر فرزند
مالک اشتر هم از وجود محمد حنفیه مایه گذاشت و نامهای به او نشان داد که گویا از طرف محمد بن حنفیه میباشد و ابراهیم هم به او پیوست.
پس مختار در شامگاه ۱۲ ربیعالاول سال ۶۶ هـ ق، با شعار «یا لثارات الحسین» قیام خود را شروع کرد.
پس از سرکوبی قیام اشراف کوفه، به خونخواهی خاندان
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پرداخت و به یاران خود دستور داد، کسانی را که در کشتار
روز عاشورا دست داشتند، دستگیر و به
قتل برسانند.
مختار بعد از قتل چند تن از
قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ سرهای آنها را به نزد محمد بن حنفیه فرستاد و او نیز از خداوند برای مختار
پاداش نیکو خواست.
گویند وقتی مختار سرهای عمر بن سعد و فرزندش را به مدینه فرستاد، تنها در آن روز بود که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را خندان دیدند.
قضاوت درباره مختار و قیام او ساده است؛ هرچند اخبار، مشحون از اتهامات مغرضانه و گزافههایی است که چهره او را از یک شیعه انقلابی تا کذاب مدعی
نبوت آشفته کرده است. ادله زیادی وجود دارد که حاکی از اعتقاد مختار و یارانش به
تشیع و علاقه فراوان نسبت به اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ بود. او در محیطی شیعی رشد و تربیت یافت و نسبت به مقام اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ شناخت کامل داشت و در دوران
حکومت خود به
دفاع و خونخواهی از آنان پرداخت؛ مختار چندینبار هدایایی برای محمد حنفیه فرستاد تا بین خاندان
رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پخش کند.
مختار با کشتن قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ و یارانش چندان علی بن حسین ـ علیهالسلام ـ و محمد بن حنفیه را خوشحال کرد که او را
ستایش و
دعا کردند.
یاران مختار او را هواخواه خاندان
رسالت میدانستند و دشمنانش او را دروغگو مینامیدند؛ آنگونه که ابن زبیر به ابن عباس گفت: «خدا دروغگو را کشت» ابن عباس پاسخ داد: «خداوند
رحمت کند مختار را که مردی دوستدار ما و آشنا به
حقوق ما بود».
موضع مختار در انتقام گرفتن از امویها و اشراف بهخوبی میتواند نشان دهد که برای رسیدن به هدف خود حاضر شد، موقعیت خود را به خطر انداخته و به دستگیری و
قتل قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ بپردازد؛ اما از آنجا که او ضربات زیادی بر پیکر امویها وارد کرده و زبیریها را نیز مورد حمله قرار داد، آنها کوشیدند تا انواع و اقسام اتهامات را به او نسبت دهند؛ مانند: ادعای
نبوت، ادعای
مهدویت برای ابن حنفیه، تأسیس
فرقه کیسانیه، و نسبت دادن لقب کذاب به او، که بیشتر این نسبتها بعد از مرگ مختار به او داده شده است. دلیل این مقدار حمله بر او برای ضرباتی است که بر پیکر امویها وارد کرده است و ابن زبیر نیز که از دشمنان
اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ بود، نمیتوانست نسبت به مختار که برای حاکم کردن اهلبیت کوشش میکرد، بیتفاوت بماند.
مختار در قیام خویش به یکی از هدفهای اساسی خود یعنی خونخواهی خاندان رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دست یافت؛ پس به کار بردن واژه شکست برای او چندان زیبنده نیست. از سویی دیگر، برخی معتقدند مختار مردی جویای نام و
قدرت نیز بود و در رفتار سیاسی و تصمیمگیریهای خود گاهی به ملاحظات دینی پشت پا میزد و در برابر دشمنانش قول و عملش متفاوت بود. بعضی از برخوردهای او موجب رنجش و کنارهگیری برخی شیعیان از او شد و این کار در تضعیف موقعیت
سیاسی و نظامی مختار بسیار مؤثر بود.
درنتيجه پس از واقعه
کربلا و اوضاع دشوار حاكم، امام سجاد ـ عليهالسلام ـ سعی بر آن داشت تا با جنبشهايی كه به نام
شیعه بر پا میشد، مانند قيام
توابین و مختار بهخاطر حفظ جان اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ رابطهای برقرار نمايد؛ ولی اين به معنای طرد اين قيامها نبود؛ اما دو شخصيت ديگر يعنی محمد بن حنفيه و ابن عباس در فعاليتهای سياسی و گروهی مشاركت داشتند و چون محمد بن حنفيه بهدليل علوی بودن برای شيعيان دارای اهميت خاصی بود، با اينكه او هيچ داعيه
رهبری نداشت، مختار به نام او در كوفه علم مخالفت با
بنیامیه و ابن زبير را برافراشت.
سایت اندیشه قم