محاکمه آغاجری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: محاکمه آغاجری، آزادی بیان، آزادی عقیده.
پرسش: آیا محاکمه آغاجری با آزادی بیان مخالف نیست؟
پاسخ: آزادی بیان در
اسلام تا آنجا مطلوب است که تحت مدیریت
عقل و محدوده
شرع قرار گرفته و در راستای حقیقت و
فطرت الهی انسان باشد و هر بیانی که در این چهارچوب جای نگیرد، محکوم خواهد بود.
بنابراین درباره محاکمه آغاجری (به خاطر
توهین به مقدسات و
ائمه معصومین (علیهمالسلام)) میتوان گفت که چون هیچکس نمیتواند از تحت عنوان
آزادی بیان، از حدود معین شده در شرع و عقل تجاوز نماید و از آنجا که عدم رعایت این نکته طبعاً مستلزم رسیدگی یا مجازات است، پس میتوان نتیجه گرفت که اصل محاکمه برای رسیدگی به موارد تخلف، خود
قانون است و هیچگونه منافاتی با حدود قانونی آزادی بیان ندارد؛ زیرا بدیهی است که این محاکمه و رسیدگی، در واقع به منظور حفظ حدود شرعی، حریم اشخاص و برقراری نظم اجتماعی است تا کسی به خود اجازه ندهد با سوءاستفاده از نام
آزادی، حریم دیگران یا مقدسات را مورد اهانت قرار دهد و مخالفت با چهارچوب قانونی آزادی بیان یا تحمیل اجباری اسلام نیست.
نخست میبایست معلوم ساخت که آیا اساساً آزادی بیان به طور علیالاطلاق میتواند در
اسلام یا حتی سایر مکاتب موجود، پذیرفته شده باشد؟ یا خیر. برای نیل به این مقصود و روشنتر شدن چهارچوب کلی بحث لازم است، نخست مرز میاناندیشه و بیان مشخص شود تا معلوم شود
آزادی اندیشه و بیان هر کدام در چه جایگاهی قرار میگیرند.
نکته قابل توجه آن است که هر چند پذیرش یک
عقیده با اظهار و اعتراف به آن عقیده خیلی مرتبط و بنا به اعتقاد برخی صاحبنظران تا حد زیادی دلایلشان یکی است،
و امروزه نیز برخی با خلط میان آن دو سعی میکنند تا با تمسک به
آزادی عقیده، آزادی بیان را نتیجه بگیرند و ابراز هر نوع عقیده و اندیشهای را در هر قالبی مجاز بدانند، اما واقع آن است که پذیرش یک عقیده و اظهار آن، در دو حوزه متفاوت جای میگیرد.
در اینجا برای روشنتر شدن جایگاه بحث، ضمن طرح دو تفاوت اساسی میان آن دو، به بررسی و تبیین این مسئله خواهیم پرداخت:
عقیده تا زمانی که در محدوده اندیشه ذهنی و عقیده باطنی باقی بماند، امری شخصی و بیارتباط با دیگران است؛ اما بیان
اندیشه آن قسمت از رفتار انسانهاست که در ارتباط با دیگران قرار میگیرد. به عبارت دیگر، انتخاب و
اعتقاد به یک اندیشه، امری شخصی است؛ اما همین که عقیدهای اظهار شد، به طور طبیعی اثراتی بر روی مخاطبان گذاشته و دیگران را به نوعی تحت تأثیر قرار خواهد داد.
بدون تردید آزادی جزء ذاتی عقیده و اندیشه است و اساساً بنا به قول بسیاری از صاحبنظران عقیده و باور قلبی امری اجباربردار نیست؛
زیرا انسان تا نسبت به صحت مطلبی
اطمینان حاصل نکند به آن معتقد نخواهد شد و ازاینروست که برخی تأکید میکنند: «عقیده، عمل اختیاری نیست تا اینکه منع یا تجویز به آن تعلق گیرد».
بر این اساس، میتوان گفت: آزادی جزء لاینفک عقیده قرار میگیرد، پذیرش یا تغییر عقیده قابل تحمیل نیست؛ اما نکته قابل توجه آن است که چنین اطلاقی درباره بیان عقیده و اندیشه در هیچ منطقی پذیرفتنی نیست. هیچ منطقی اهانت و توهین به دیگران را تحت عنوان آزادی بیان برنمیتابد و هیچ مکتبی این قبیل آزادیها را به رسمیت نمیشناسد. اگر بگوییم انتخاب اندیشه و اعتقاد به آن، تا وقتی که در چهارچوب عقیده باطنی و قلبی محصور میشود، ربطی به جامعه و دیگران ندارد؛ اما به طور قطع بیان و نشر آن عقیده از بعد اجتماعی و سیاسی جدا نیست و لذا به مقتضای حکم عقلی و منطق در خصوص آزادی بیان و نشر یک اندیشه، میبایست به حفظ
حقوق و حرکت دیگران نیز توجه داشت.
آنچه مسلم است در اسلام هیچگاه آزادی بیان به طور مطلق پذیرفته شده نیست. همانطورکه در مکاتب دیگر و در
عرف هر جامعه حد و حدودی برای آزادی بیان قائل میشوند، در اسلام هم، آزادی بیان در چهارچوب خاص شرعی پذیرفته میشود. در
حکومت اسلامی، اظهار ارتداد، توهین به مقدسات مذهبی، گمراهسازی، تظاهر به
منکرات و عواملی از این دست، از محدوده مجاز آزادی بیان خارج میشوند.
حضرت
امام (رحمةاللهعلیه) نیز همواره آزادی بیان را مشروط به عدم توطئه و گمراهسازی جامعه و مضر نبودن به حال ملت میپذیرفتند.
وجود
آیات متعدد الهی که امر خداوند را در زمینههای فردی، اجتماعی و حکومتی بیان میکند، همه دلیل بر حاکمیت خدا بر مردم و آزادی در محدوده حکومت الهی است.
آیات و
روایات مربوط به
امر به معروف و
نهی از منکر و جلوگیری از مفاسد اجتماعی، دلیل روشنی بر این مطلب است که افراد یک اجتماع به طور مطلق آزاد نیستند که هر چه میخواهند بگویند یا
عمل کنند؛ زیرا پیآمد چنین وضعیتی جز ایجاد
فساد و
فتنه در جامعه بشری نخواهد بود و این همان چیزی است که در تعبیر
قرآن کریم «بدتر از قتل» توصیف شده است؛
زیرا
خدای متعال ضمن مقایسه ایجاد فساد در روی
زمین با ارتکاب به
قتل نفس، افساد جامعه را در
حکم نابودی جمیع انسانها میشناسد.
بنابراین آزادی بیانی که موجب فتنهانگیزی و فساد و
گمراهی اجتماعی شود، از نگاه قرآن کریم بهشدت مطرود است.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در روایتی تأثیر فتنهانگیزی ناشی از
زبان و گفتار را از زخم
شمشیر شدیدتر توصیف مینمایند.
روایات بسیاری دلالت دارد بر آنکه اگر زبان، آزاد و بیقید رها گردد، خرابیهای گسترده را پدید آورده و اثرات نامطلوبی در حوزههای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی بر جای خواهد نهاد که جبران آن به سهولت امکانپذیر نخواهد بود.
نتیجه آنکه
آزادی بیان در اسلام تا آنجا مطلوب است که تحت مدیریت
عقل و محدوده
شرع قرار گرفته و در راستای حقیقت و فطرت الهی انسان باشد و هر بیانی که در این چهارچوب جای نگیرد، محکوم خواهد بود.
آنچه از مطالب فوق میتوان درباره محاکمه آغاجری (به خاطر توهین به مقدسات و
ائمه معصومین (علیهمالسّلام)) نتیجه گرفت آن است که چون هیچکس نمیتواند از تحت عنوان آزادی بیان، از حدود معین شده در شرع و عقل تجاوز نماید و از آنجا که عدم رعایت این نکته طبعاً مستلزم رسیدگی یا مجازات است، پس میتوان نتیجه گرفت که اصل محاکمه برای رسیدگی به موارد تخلف، خود قانون است و هیچگونه منافاتی با حدود قانونی آزادی بیان ندارد؛ زیرا بدیهی است که این محاکمه و رسیدگی، در واقع به منظور حفظ حدود شرعی، حریم اشخاص و برقراری نظم اجتماعی است تا کسی به خود اجازه ندهد، با سوءاستفاده از نام
آزادی، حریم دیگران یا مقدسات را مورد اهانت قرار دهد و مخالفت با چهارچوب قانونی آزادی بیان یا تحمیل اجباری
اسلام نیست.
۱. آزادی دراندیشه امام خمینی، تبیان ۲۷، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، ۱۳۸۰ش.
۲. استاد محمدتقی مصباح، نظرات سیاسی اسلام، ج۱، ص۶۳ تا ۹۷.
۳. روحالله حسینیان، ماجراهایهاشم آغاجری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «محاکمه آغاجری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۱۹.