• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لباس تقوا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: لباس تقوا، روح تقوا، پرهیزکاری.

پرسش:تفسیر آیه ۲۶ سوره اعراف چیست؟ منظور از لباس تقوا در این آیه چه می‌تواند باشد؟

پاسخ: در آیه مورد پرسش، خداوند می‌فرماید: ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می‌پوشاند و مایه زینت شماست. اما لباس پرهیزکاری بهتر است! منظور از فرستادن لباس در این آیه این نیست که از آسمان لباسی فرستاده شده؛ بلکه منظور این است که امکانات لازم برای تهیه لباس را در زمین قرار دادیم. در ادامه آیه بعد از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهری، به ذکر لباس باطن و چیزی که عیب‌های باطنی را می‌پوشاند پرداخت، و می‌گوید لباس تقوا برای شما بهتر است.




خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «یا بَنی‌ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوی‌ ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُون؛ ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که اندام شما را می‌پوشاند و مایه زینت شماست؛ اما لباس پرهیزکاری بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا یادآور (نعمت‌های او) شوند»!


در آیات پیشین ضمن داستان خلقت آدم علیه‌السلام گفته شد که آنها با خوردن از درخت نهی شده، حجاب و پوشاک خود را از دست دادند و عورت خود را با برگ درختان پوشاندند و از همان‌جا نیاز انسان به لباس و ساتر معلوم شد، و هنگامی که به زمین هبوط کردند، این نیاز هم با آنها بود؛ ولی خداوند برای رفع نیاز آنها برای آنان پوشاک قرار داد.
در این آیه می‌فرماید: ای فرزندان آدم! همانا برای شما پوشاکی فرستادیم که عورت شما را بپوشاند و نیز زینتی برای شما باشد.


واژه‌های «لباس» و «ریش» دو واژه کلیدی در این آیه هستند که لغت‌شناسان و مفسران در معنای آنها چنین می‌گویند.

۳.۱ - معنی واژه لباس

کلمه «لباس» هر چیز پوشیدنی است.

۳.۲ - لباس در آیه فوق

و در این‌جا به معنای چیزی است که برای پوشیدن و پوشاندن بدن صلاحیت داشته باشد.

۳.۳ - معنی ریش

«ریش» به پر و بال مرغ اطلاق می‌شود.

۳.۴ - دیدگاه زجاج

زجاج می‌گوید: یعنی هر چیزی که برای تن و معیشت انسان مفید است، اعم از لباس و چیزهای دیگر (مانند اثاث منزل).
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‌، محمدجواد، ج ‌۴، ص ۶۳۰، تهران، ناصر خسرو، چ ۳، ۱۳۷۲ش.


۳.۵ - ریش در اصل لغت

بنابراین ریش در اصل لغت به معنای پر پرندگان است، و به اعتبار این‌که پر پرنده مایه زینت آن است، در غیر پرنده نیز استعمال می‌شود؛ یعنی هر چیزی که مایه زینت انسان باشد.


منظور از فرستادن لباس در این آیه این نیست که از آسمان لباسی فرستاده شده، بلکه منظور این است که امکانات لازم برای تهیه لباس را در زمین قرار دادیم و این نعمتی از جانب خدا بود.

۴.۱ - معنی انزال

انزال در این‌جا به معنای پدید آوردن و در دسترس بشر قرار دادن است؛ همان‌گونه که در آیات دیگر به همین معنا آمده است:

«وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ؛ و آهن را نازل کردیم».

«وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ؛ و برای شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد».

۴.۲ - توضیح

در این موارد منظور از «انزال» فرو فرستادن از آسمان نیست؛ بلکه همان آفریدن و پدید آوردن است، و چون برکات‌ از آسمان نازل می‌شود، از هر نوع نعمت و برکتی به‌صورت «انزال» یاد می‌شود.




۵.۱ - اول

به‌هر‌حال آن‌چه در این آیه آمده، اشاره به پدید آمدن نعمت لباس است که خواص و آثاری دارد. یکی از آنها پوشانیدن عورت و دیگری تجمل و آرایش است و انسان به‌وسیله لباس به خود زینت می‌دهد. این دو خاصیت در این آیه ذکر شده است.

۵.۲ - دوم

البته در آیه دیگر از دو خاصیت دیگر لباس سخن به میان آمده، و آن حفظ انسان از سرما و گرما و حفظ بدن در جنگ‌ها با زره است:

«وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ؛ و برای شما پیراهن‌هایی آفریده، که شما را از گرما (و سرما) حفظ می‌کند و پیراهن‌هایی که هنگام جنگ، حافظ شماست».

از آیه مورد بحث چنین استفاده می‌شود که بشر از همان آغاز با امکانات اولیه‌ای که داشت، برای خود لباس تهیه کرده است و آدم و حوا لباس داشته‌اند.
[۹] جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‌۴، ص ۳۳ ـ ۳۵، بی‌جا، بی‌تا.



در ادامه آیه بعد از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهری، به ذکر لباس باطن و چیزی که عیب‌های باطنی را می‌پوشاند، و آدمی را از شرک و گناه که باعث رسوایی اوست باز می‌دارد، منتقل شده است: «وَ لِباسُ التَّقْوی‌ ذلِکَ خَیْرٌ...».



آری، آن تأثر و انفعالی که از کشف عورت به آدمی دست می‌دهد، در عورت ظاهری و باطنیش از یک سنخ است، با این تفاوت که تأثر از بروز معایب باطنی بیش‌تر و ناگوارتر و دوامش زیادتر است؛ زیرا حسابگر آن مردم نیستند؛ بلکه خدای تعالی است و نتیجه‌اش هم اعراض مردم نیست؛ بلکه شقاوت و بدبختی دائمی و آتشی است که به دل‌ها سرایت می‌کند، و به همین دلیل لباس تقوا نیز از لباس ظاهر بهتر است.


البته مفسران در معنای لباس تقوا نظریات مختلفی ارائه داده‌اند.

۸.۱ - دیدگاه ابن عباس

ابن عباس می‌گوید: مقصود از لباس تقوا، عمل صالح است.

۸.۲ - دیدگاه حسن

حسن می‌گوید: منظور حیاء است که همچون لباسی تقوا بر تن انسان می‌پوشاند.

۸.۳ - دیدگاه جبائی

جبائی معتقد است: منظور لباس پشمی و درشت است که زاهدان به منظور تواضع، بر تن می‌کنند.

۸.۴ - دیدگاه زید بن علی

زید بن علی بن حسین ـ علیه‌السلام ـ می‌گوید: منظور لباس جنگ یعنی زره و کلاه‌خود و دیگر وسائل جنگی است.

۸.۵ - دیدگاه عروة بن زبیر

عروة بن زبیر می‌گوید: منظور ترس از خداست.

۸.۶ - دیدگاه ابن زید

ابن زید می‌گوید: مقصود پوشش عورت است.

۸.۷ - دیدگاه قتاده و سدی

قتاده و سدّی معتقدند: منظور ایمان است. همه این معانی، خوب هستند و هرکدام از این لباس‌ها که انسان بر اندام خود بپوشد، به خیر و صلاح اوست.
[۱۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‌، محمدجواد، ج ‌۴، ص ۶۳۲، تهران، ناصر خسرو، چ ۳، ۱۳۷۲ش.



گفتنی است، آیات قرآن غالباً معنای وسیعی دارد که مصداق‌های مختلف را دربر می‌گیرد. در آیه مورد بحث نیز می‌توان تمام این معانی را از آیه استفاده کرد. اما از آن‌جا که لباس تقوا در مقابل لباس جسمانی قرار گرفته، به نظر می‌رسد که منظور از آن همان «روح تقوا و پرهیزکاری» است که جان انسان را حفظ می‌کند و معنای «حیاء» و «عمل صالح» و امثال آن، در آن جمع است.


تشبیه تقوا و پرهیزکاری به لباس، تشبیه بسیار رسا و گویایی است؛ زیرا همان‌طور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ می‌کند، و هم سپری است در برابر بسیاری از خطرها، و هم عیوب جسمانی را می‌پوشاند و هم زینتی است برای انسان، روح تقوا و پرهیزکاری نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتی گناهان و حفظ از بسیاری از خطرات فردی و اجتماعی، زینت بسیار بزرگی برای او محسوب می‌شود. زینتی است چشمگیر که بر شخصیت او می‌افزاید.


۱. اعراف (۷)، آیه ۲۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۷۳۴، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چ ۱، ۱۴۱۲ق.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۷۳۴، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‌، محمدجواد، ج ‌۴، ص ۶۳۰، تهران، ناصر خسرو، چ ۳، ۱۳۷۲ش.
۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۷۳۴، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۶. حدید (۵۷)، آیه ۲۵.    
۷. زمر (۳۹)، آیه ۶.    
۸. نحل (۱۶)، آیه ۸۱.    
۹. جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‌۴، ص ۳۳ ـ ۳۵، بی‌جا، بی‌تا.
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌۸، ص ۶۹ ۷۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ ۵، ۱۴۱۷ق.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‌، محمدجواد، ج ‌۴، ص ۶۳۲، تهران، ناصر خسرو، چ ۳، ۱۳۷۲ش.
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۶، ص ۱۳۲ ۱۳۳، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چ ۱، ۱۳۷۴ش.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار