• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فراموشی خاطرات دوران کودکی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: فراموشی، خاطرات، دوران کودکی.

پرسش: چرا بعضی از افراد هیچ‌چیز دوران کودکی خود را به یاد نمی‌آورند؟ مثلاً بنده از دوران کودکی هیچ چیزی را به یاد نمی‌آورم؟

پاسخ: معمولاً افرادی که ذهن و حافظه سالمی دارند، اطلاعات و محفوظات حافظه آن‌ها از بین نمی‌رود؛ بلکه اغلب ما در بازیابی و فراخوانی آن اطلاعات و خاطرات درست عمل کنیم؛ مثلاً مطمئناً با قدم زدن در مدرسه دوران ابتدایی خود و با دیدنِ عکس از آن دوران، خاطراتی و نام‌هایی از آن دوران را به یاد می‌آوریم و با این‌که اگر بخشی از دوران کودکی ما خالی از خاطره‌ای به یادماندنی است، ممکن است به این دلیل باشد که با حوادثی مهم هیجانی و جذاب همراه نبود که خوب در حافظه مرور و ثبت شود یا اگر خاطراتی ثبت شد، الان باید بهانه‌هایی به وجود بیاید تا برای دست‌یابی به آن خاطرات، حافظه را به جست‌وجو وادار سازیم.



پیش از آن‌که نظریات مربوط به فراموشی خاطرات دوران کودکی را مطرح کنیم، دو نکته مطرح می‌شود:

۱.۱ - نکته اول

افراد از نظر به یادآوری خاطرات دوران کودکی متفاوت هستند. برخی افراد تجربیات مربوط به سنین کم‌تر را به خاطر می‌آورند؛ اما برخی دیگر تقریباً چیز خاصی از دوران کودکی خود به یاد نمی‌آورند. ریشه این تفاوت به یکی از دو چیز برمی‌گردد:
نخست این‌که برخی افراد از نظر هوش و استعداد در حد بالاتری قرار دارند؛ لذا تجربیات سنین پایین‌تر را به خاطر می‌آورند. در برابر، کسانی که هوش معمولی یا کم‌تر از معمول دارند، موارد کم‌تری را به یاد می‌آورند.
دوم این‌که برخی افراد به این دلیل تجربیات زودهنگام دوران کودکی را به خاطر می‌آورند که آن حوادث بار هیجانی بیش‌تری داشته‌اند. مطالعات روان‌شناسی نشان می‌دهند که هر تجربه یا خاطره که بار هیجانی مثبت یا منفی به همراه داشته باشد، بیش‌تر به خاطر می‌ماند.

۱.۲ - نکته دوم

در مورد این‌که افراد بزرگ‌سال معمولا خاطرات چه دورانی را به یاد می‌آورند، نیز بین افراد تفاوت وجود دارد. ظاهراً تجربیات و خاطرات قبل از سه سالگی را هیچ‌کس به خاطر نمی‌آورد؛ اما بعد از هفت سالگی را تقریباً همه به خاطر می‌آورد. در مورد خاطرات بین سه تا هفت سالگی افراد متفاوت هستند. برخی افراد تعدادی زیادی از خاطرات بین سه تا هفت سالگی را به خاطر می‌آورد؛ اما برخی دیگر تعداد معدودی از خاطرات مربوط به این سنین را به یاد دارند.
نظریات روان‌شناسان نیز در این مورد از هم‌سویی لازم برخوردار نیست. برای اولین بار فروید این مطلب را خاطر نشان کرد که بزرگ‌سالان رویدادهای پیش از شش سالگی را به خاطر نمی‌آورند. (Dave Munger، http://scienceblogs.com/cognitivedaily) اما امروزه معتقدند که این دوره در حدود چهار یا حتی سه سالگی به پایان می‌رسد. (Dave Munger، http://scienceblogs.com/cognitivedaily)


دیدگاه‌های روان‌شناسان در مورد فراموشی خاطرات دوران کودکی:
به نظر می‌رسد که مسئله فراموشی تجربیات کودکی یک مسئله پیچیدگی علمی است که نیاز به مطالعات گسترده دارد. در روان‌شناسی این موضوع تحت عنوان «یادزدودگی روان‌زاد» (amnesia) مطرح شده است. نگاه گذرا به منابع روان‌شناسی نشان می‌دهد که در این زمینه سه تا نظریه وجود دارد:

۲.۱ - دیدگاه فروید

اولین نظریه‌پرداز در این زمینه زیگموند فروید است. وی معتقد بود که خاطرات دوران کودکی از بین نرفته‌اند؛ بلکه به دلیل دردناک بودن مورد سرکوبگری قرار گرفته و به ناهشیار فرستاده شده‌اند؛ لذا وی با استفاده از هیپنوتیزم افراد را نسبت به بسیاری از خاطرات دوران کودکی آنان آگاه می‌کرد.
البته باید توجه داشت که امکان دارد آن خاطرات مربوط به دوران بعد از شش سالگی افراد باشند. در این صورت هشیار شدن افراد نسبت به این خاطرات نمی‌تواند مؤید نظریه فروید باشد.

۲.۲ - دیدگاه کولیه و استرری

«کارولین رووه ـ کولیه» استاد روان‌شناسی دانشگاه نیوبرانسویک آمریکا و «آریت استرری» استاد روان‌شناسی کودک دانشگاه رنه دکارت پاریس معتقدند که حافظه کودکان از همان ابتدای تولد فعال است؛ ولی تنها پس از هفت سالگی است که از مغز به عنوان بایگانی استفاده می‌شود؛ زیرا پیش از هفت سالگی مغز به طور کامل شکل نگرفته و در حال رشد است؛ لذا به عنوان بایگانی از آن‌ها استفاده نمی‌شود. پس ناتوانی افراد بزرگ‌سال در یادآوری خاطرات دوران کودکی به خاطر عدم رشد کافی مغز در دوران کودکی است. (سایت باشگاه خبرنگاران جوان)

۲.۳ - دیدگاه گابریل و هارلن

«گابریل سیمکاک» (Gabrielle Simcock) و «هارلن ‌هاین» (Harlene Hayne) روان‌شناسان دانشگاه «اوتاگو» (Otago) معتقدند که عدم رشد زبان سبب می‌شود که افراد خاطرات دوران کودکی را به خاطر نیاورند. این دانشمندان نیز مثل نظریه‌پردازان فوق معتقدند که خاطرات دوران کودکی از بین نرفته‌اند و در ذهن انسان وجود دارند؛ اما به دلیل این‌که در سن کودکی خزانه لغات افراد در حد پایین است و این تجربیات و خاطرات همراه با واژه‌های مناسب ذخیره نشده‌اند، لذا افراد نمی‌توانند آن‌ها را به خاطر بیاورند. به عبارت دیگر، کودکان نمی‌توانند تجربیات پیش‌زبانی خود را به زبان واژه‌ها ترجمه کنند. این دو روان‌شناس آزمایش‌های علمی را در مورد کودکان انجام داده‌اند که در تأیید نظریه آنان هستند. (Dave Munger، http://scienceblogs.com/cognitivedaily)


اکنون به تحلیل مسئله می‌پردازیم:

۳.۱ - یافته‌های روان‌عصب‌شناسی (نوروسایکولوژی)

تحلیل مسئله با توجه به یافته‌های روان‌عصب‌شناسی (نوروسایکولوژی):
هرچند روان‌شناسان معتقدند که خاطرات توسط سلول‌های عصبی تبدیل به کدگذاری گردیده و در مغز ذخیره می‌شوند، بنابراین طبیعی است که تا زمانی که سلول‌ها از رشد کافی برخوردار نباشند و سلول‌ها به صورت پایدار شکل نگرفته باشند، اطلاعات ذخیره‌شده، فراموش می‌شوند. فراموشی دوران پیری را نیز بر همین پایه تحلیل می‌کنند. از حدود ۳۰ سالگی به بعد، سلول‌های مغزی در حال کم شدن هستند؛ به همین دلیل فراموشی هم تسریع می‌شود؛ یعنی هرچه انسان بیش‌تر سلول مغزی از دست بدهد، خاطرات و تجربیات بایگانی‌شده نیز فراموش می‌شود. پس بین فراموشی و تحول مغز ارتباط وجود دارد.

۳.۲ - مبانی اسلامی

تحلیل مسئله با توجه به مبانی اسلامی:
براساس فلسفه اسلامی انسان از روح مجرد تشکیل شده است و اطلاعات در این روح مجرد ذخیره می‌شوند؛ اما مغز و سلول‌های عصبی نقش ابزار را در این امر ایفا می‌کنند. به این معنا که سلول‌های مغزی باعث می‌شوند که اطلاعات از این طریق وارد روح مجرد شوند. هم‌چنین هنگام یادآوری اطلاعات مغز و سلول‌های عصبی نقش ابزار را در یادآوری اطلاعات ایفا می‌کنند. مهم‌ترین دلیل فلاسفه اسلامی این است که سلول‌های مغزی محدود و کوچک هستند و اگر اطلاعات به صورت مادی در آن‌ها ذخیره شوند، باعث می‌شود که امور زیاد در فضای کوچک جا داده شود، این امر از نظر عقلی ناممکن است. پس اطلاعات که خود مجرد هستند، در فضای مجرد یعنی روح انسان ذخیره می‌شوند.
بنابراین اگر انسان خاطرات دوران کودکی را به خاطر نمی‌آورد، به این خاطر است که ابزار ذخیره اطلاعات از رشد کافی برخوردار نیست. هم‌چنین اگر کسی بر اثر ضربه مغزی دچار فراموشی می‌شود، به این دلیل است که ابزار دچار مشکل می‌شود و اگر در هنگام کهولت فراموشی عارض می‌شود، نشانه نقص در ابزار و دستگاه مغزی است.


آن‌چه تاکنون مطرح شد، مباحث مربوط به فراموشی خاطرات دوران کودکی بود؛ اما فراموشی به‌طور‌کلی ـ اعم از این‌که مربوط به خاطرات دوران کودکی باشد یا تجربیات و مطالب فعلی باشد ـ دلایلی دارد. امکان دارد این دلایل شامل فراموشی دوران کودکی نیز بشود؛ لذا مطالبی در مورد حافظه، مراحل به یادسپاری و علل فراموشی مطرح می‌شوند:


حافظه و فراموشی از موضوعات جالب و بحث‌انگیز علم روان‌شناسی است که روان‌شناسان بدان پرداخته‌اند و هنوز هم با مجهولات و سؤالات مهمی روبه‌رو هستند، هرچند دست‌آوردهای مفید و خوبی هم داشته‌اند.
همه یادگیری‌های ما نشانی از حافظه ما دارند، اگر ما تجربه‌هامان را به‌کلی فراموش می‌کردیم، نمی‌توانستیم چیزی یاد بگیریم و در این صورت زندگی ما شاملِ تجربه‌هایی گذرا می‌شد که هیچ پیوندی با هم ندارند و حتی از عهده یک مکالمه و گفت‌وگوی ساده هم برنمی‌آمدیم.
توانایی «به یاد سپردن» در انسان از نعمت‌های بزرگ خداوند متعال است که باید مثل همه نعمت‌های دیگر، از آن خوب استفاده کنیم و قدردانِ آن باشیم.

۵.۱ - حدیثی از امام صادق

حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیث معروف مفضل، به این نعمت بزرگ الهی، اشاره می‌کند که اگر انسان حافظه خود را از دست بدهد، چه مشکلاتی برای زندگی روزمره او به وجود می‌آید و چه ضررهایی متحمل می‌شود. اگر بارها از راهی برود، آن را یاد نمی‌گیرد، هیچ دانشی را نمی‌تواند حفظ کند، به هیچ دینی نمی‌تواند معتقد شود و از هیچ تجربه‌ای نمی‌تواند استفاده نماید.
[۱] محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، ج۱، ح ۴۰۳۳، دارالحدیث، الطبعة الاولی، ۱۴۱۶ ق.


۵.۲ - مراحل حافظه

روان‌شناسان برای حافظه سه مرحله را ذکر کرده‌اند، ابتدا ما مطلبی را به خاطر می‌سپریم (یک جمله از کتاب درسی‌مان یا چهره شخص غریبه‌ای یا نام فیلمِ جدیدی و...) سپس حافظه این مطالب را نگهداری (حفظ) می‌نماید و مدتی بعد (چند ساعت بعد یا چندین سال بعد) که به آن مطلب به ‌یاد‌ سپرده‌شده، نیاز داشتیم، می‌توانیم آن را دوباره از حافظه بگیریم.
فراخوانی از حافظه، نگهداری در حافظه و سپردن به حافظه.


محققین، فراموشی را ناشی از احتمالِ خطا در یکی از این مراحل می‌دانند.
[۲] هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۰۲، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.
یعنی ناتوانی حافظه ما در بازیابی و فراخوانِ آن خاطره دلایلی دارد. شاید آن را خوب و با توجه به خاطر نسپرده‌ایم و به قول معروف، سرسری و روزنامه‌وار از آن گذشته‌ایم و یا شاید چیزی در مرحله نگهداری آن در حافظه، دخالت کرده باشد و جای آن را گرفته باشد و ممکن است آن مطلب و خاطره در حافظه ما وجود دارد؛ ولی به دلایلی نمی‌توانیم آن را پیدا کنیم و از لابه‌لای دیگر مطالب خود از حافظه، بیرون بکشیم.
در مطالعات روان‌شناسان مشخص شده است، حافظه‌ای را که برای به یادسپاری، چندثانیه‌ای از آن استفاده می‌نماییم، با حافظه‌ای که برای حفظ و به یاد داشتنِ چندروزه یا چندساله استفاده می‌کنیم، فرق دارد؛ به حافظه اول، حافظه کوتاه‌مدت می‌گویند و به دومی حافظه بلندمدت و چون خاطرات دوران کودکی مربوط به حافظه بلندمدت است که مسئول نگهداری خاطرات می‌باشد. در ادامه به این موضوع پرداخته می‌شود.


چند سطر قبل اشاره کردیم که حافظه سه مرحله دارد و گفتیم که نقص در هر یک از این مراحل می‌تواند موجب فراموشی شود. تحقیقات بعدی روان‌شناسان نشان داد که بیش‌ترین دلیل فراموشی، این است که آن مطالب در دسترسِ حافظه ما نیست، نه این‌که وجود ندارد. به عبارت دیگر، مطالبی که به‌درستی به حافظه سپرده شده‌اند، اکثراً پاک نمی‌شوند و در لابه‌لای مطالب و محفوظات وجود دارند؛ ولی ما دست‌رسی به آن نداریم.
[۳] هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۲۰، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.



درباره یادآوری بهتر مطالب به سه عامل اشاره می‌کنیم:

۸.۱ - خوب طبقه‌بندی کردنِ مطالب

حافظه بلندمدت، شبیه کتاب‌خانه‌ای بزرگ است، اگر شما در این کتاب‌خانه به دنبال کتابی هستید، ولی آن را پیدا نمی‌کنید، آیا الزاماً به معنای این است که آن کتاب در کتاب‌خانه وجود ندارد؟ ممکن است آن را در جای دیگری و در قفسه دیگری گذاشته باشید، ما روزانه شاهدیم که در لحظه‌ای، مطلبی را نمی‌توانیم به یاد بیاوریم، اما بعداً آن را به یاد آورده‌ایم، این همان چیزی است که بارها از آن گله کرده‌ایم، «سرِ زبانِ من است».
با این مثال ساده، روشن می‌شود که «خوب طبقه‌بندی کردنِ خاطرات و مطالب» و سازمان‌دهی اطلاعات، بسیار مهم است و آزمایشات نشان می‌دهد که اگر اطلاعات در حافظه، خوب طبقه‌بندی شوند، بهتر فراخوان می‌شوند.

۸.۲ - بردن حافظه به همان فضا و شرایط

اما عاملِ دیگری که در یادآوری بهتر مطالب از حافظه مؤثر می‌باشد، (و به سؤال ابتدای این نوشتار، بیش‌تر مربوط است) این است که اگر قرار باشد فردی، نام هم‌کلاسِ سالِ اول خود را به یاد بیاورد (مثلاً بعد از ۲۰ سال)، با گردش در راهروهای مدرسه و کلاس‌های آن، بهتر می‌تواند آن افراد را به یاد آورد و از لابه‌لای صدها و هزارها نام، آن نام را از حافظه بیرون بکشد و یا مثلاً فرد بزرگ‌سالی، به طور اتفاقی، با دیدنِ عکس از دورانِ سربازی یا جبهه خود، نام و خاطراتی را به یاد می‌آورد که مدت‌ها دنبال آن نام گشته و یا گمان می‌کرده که از حافظه و ذهنش پاک شده است. شاید به همین دلیل است، هنگامی که شخص بعد از سال‌ها به محلی که سابقاً در آن زندگی می‌کرد برود، انبوهی از خاطرات آن دوره زندگی برای او زنده می‌شود.
[۴] هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۲۵، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.

پس به طور خلاصه می‌توان گفت: یکی از عواملی که در بازیابی و بیرون کشیدن خاطراتِ سال‌های قبل مؤثر می‌باشد این است که حافظه و ذهن را به همان فضا و شرایطِ وقوع آن حادثه ببریم و با چیزهایی حافظه را تحریک کنیم.

۸.۳ - موقعیت‌های هیجان‌آور

از عوامل دیگری که فراخوان و بازیابی اطلاعات را از حافظه بلندمدت، راحت‌تر می‌سازد، موقعیت‌های هیجان‌آور می‌باشد؛ مثلاً معمولاً شما فراموش می‌کنید که فلان فیلم مخصوص را کجا دیده‌اید یا فلان کتاب را از کجا خریده‌اید؛ اما اگر در همان موقعِ حضور شما، مثلاً در کتاب‌فروشی یا سینما، آتش‌سوزی شده باشد، چه؟ مسلماً شما آن حادثه را بارها و بارها برای دیگران نقل می‌کنید و از این راه آن حادثه را در ذهن خود تکرار و سازمان‌دهی می‌کنید تا جایی که سال‌ها بعد به‌راحتی می‌توانید آن را به خاطر آورید؛ زیرا عوامل هیجانی، حادثه را برای شما جذاب و قابل توجه نمودند و مرور و تکرار ذهنی آن حادثه به‌خصوص را در جای مشخص از حافظه سازمان‌دهی کرد. (مثلِ قرار دادنِ کتاب در قفسه خودش در کتاب‌خانه‌ای بزرگ). بنابراین اگر دوران کودکی کسی خدای نکرده با حوادثِ تلخی (مثلاً مرگِ پدر و مادر ...) همراه بود، مسلماً خاطراتِ این حوادث برای او ماندگارتر است و به‌راحتی می‌تواند آن‌ها را بهتر از بخش‌های آرام و بی حادثه دوران کودکی خود به یاد آورد.
[۵] هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۲۷، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.

البته گاهی اوقات اطلاعات قبلی و تجربه‌ها و خاطرات جمع‌شده در حافظه، مانع از به یاد آوردن یک موضوع می‌شوند؛ به عنوان مثال اتفاق می‌افتد، کسی که دو زبان خارجی را مطالعه می‌کند، ممکن است وقتی می‌کوشد به زبان دوم صحبت کند، به جای زبان دوم، واژه‌های زبان اول را به یاد می‌آورد که در این صورت آموخته‌های قبلی مانعِ به یاد آوردن آموخته‌های بعد شده‌اند.
[۶] کارل‌ هافمن، ترجمه، بحیرایی، روان‌شناسی عمومی از نظریه تا کاربرد، ج۱، ص۲۹۰، انتشارات ارسباران، ۱۳۷۸ ش.
و گاهی اوقات، موضوعِ جدید و تازه، مانع به یاد آوردنِ محفوظات قبلی می‌شود؛ به عنوان نمونه اگر دوستِ شما (علی) خانه‌اش را عوض کرده و شما شماره تلفن جدید او را حفظ کرده‌اید، متوجه خواهید شد که بازیابی شماره قبلی او برای شما دشوار است؛ زیرا شما از نشانه «شماره تلفن علی» برای بازنمایی شماره قبلی او استفاده می‌کردید، حال آن‌که این نشانه، شماره تازه او را که مزاحم بازیابی شماره قبلی اوست، فرا می‌خواند.


در پایان به طور خلاصه می‌گوییم: از آن‌جایی که اطلاعات دقیقی از خود و حالاتِ فکری و ذهنی خود مطرح نکرده‌اید تا بتوان براساس آن، راه‌حلِ روشن و صریحی برای آن ذکر کرد؛ اما مجموعِ مطالبِ ارائه‌شده را چنین می‌توان خلاصه کرد که معمولاً افرادی که ذهن و حافظه سالمی دارند، اطلاعات و محفوظات حافظه آن‌ها از بین نمی‌رود؛ بلکه اغلب ما در بازیابی و فراخوانی آن اطلاعات و خاطرات درست عمل کنیم؛ مثلاً مطمئناً با قدم زدن در مدرسه دوران ابتدایی خود و با دیدنِ عکس از آن دوران، خاطراتی و نام‌هایی از آن دوران را به یاد می‌آوریم و با این‌که اگر بخشی از دوران کودکی ما خالی از خاطره‌ای به یادماندنی است، ممکن است به این دلیل باشد که با حوادثی مهم هیجانی و جذاب همراه نبود که خوب در حافظه مرور و ثبت شود یا اگر خاطراتی ثبت شد، الان باید بهانه‌هایی به وجود بیاید تا برای دست‌یابی به آن خاطرات، حافظه را به جست‌وجو وادار سازیم.


. حافظه در روان‌شناسی،‌هاری لورین، ترجمه: مشفق همدانی، بنگاه مطبوعاتی صفی‌علی‌شاه.
۲. چه‌گونه حافظه خود را تقویت کنیم، دکتر جیمز وینلند، ترجمه: شمسئلدین زرین کلک، انتشارات مروارید، تهران، چاپ هفتم، ص۹۶-۵۷.
در پایان اگر واقعاً هیچ خاطره‌ای ازکودکی در ذهن ندارید ـ با این توضیحات ـ که خیلی بعید به نظر می‌رسد، می‌توانید با مراجعه حضوری به مشاوره کارشناس، مسئله را پی‌گیری نمایید.


۱. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، ج۱، ح ۴۰۳۳، دارالحدیث، الطبعة الاولی، ۱۴۱۶ ق.
۲. هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۰۲، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.
۳. هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۲۰، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.
۴. هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۲۵، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.
۵. هیلگارد، ترجمه محمدتقی براهنی، زمینه روان‌شناسی، ج۱، ص۴۲۷، انتشارات رشد، ۱۳۶۹ ش.
۶. کارل‌ هافمن، ترجمه، بحیرایی، روان‌شناسی عمومی از نظریه تا کاربرد، ج۱، ص۲۹۰، انتشارات ارسباران، ۱۳۷۸ ش.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «فراموشی خاطرات دوران کودکی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۲/۱۵.    



جعبه ابزار