عشق و معرفت به ائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: عشق،
معرفت ، ائمه،
شناخت ائمه اطهارپرسش: چگونه عشق و
معرفت ائمه را در دلهای خود و دیگران تقویت کنیم؟
پاسخ: قدر و ارزش هر کسى به میزان معرفت او بستگى دارد. هر چه معرفت وسیع تر و جامع تر باشد، قرب و کمال شخص و ارزش اعمال او افزون تر است. معرفت منشأ پیدایش محبت و
عشق است. وقتى عشق آمد، چون و چرا و دلیل خواهى عاشق کنار مى رود و اطاعت و پیروى محض از معشوق به میان مى آید. بنابراین باید تلاش کرد به معرفت خود نسبت به خدا و انبیا و
ائمه(ع) توسعة بیشتر بدهیم و هیچ گاه از جهاد علم آموزى و کسب معرفت، خستگى به خود راه ندهیم.
شناخت
ائمه اطهار(ع) و حقیقت مقام ملکوتى شان نه تنها براى هیچ صاحب اندیشه و متفکر تیز پروازى مقدور نیست، بلکه قوه وهم و تخیل شان نیز از تصور افق و کرانه هاى آنان عاجز است.
آنان انسان هاى کاملى هستند که خداوند، آسمان و زمین، بهشت و جهنم و همه
فرشتگان را تحت فرمان آنان قرار داده و
ملائکه را مأمور ساخته براى انجام هر مأموریتى در زمین، نخست خدمت آنان شرفیاب شوند و مأموریت خود را به عرض امام برسانند («ما من ملک یهبطه الله فى أمر ما یهبط له إلاّ بدأ بالامام فعرض ذلک علیه».
جهت روشن شدن حقیقت مطلب به داستان شهود
حضرت موسی(ع) از زبان قرآن توجه کنید:
موساى کلیم که در آغاز
دریافت وحی ، خدا رابه واسطه «نار و شجره»(۲) شهود کرده بود، سال ها پس از آن و بعد از غلبه بر
فرعون و فرعونیان از خدا میخواهد او را «بى واسطه» مشاهده کند، اما نه با چشم سر، بلکه با شهود قلبی. خداى سبحان در پاسخ
موسی(ع) فرمود: «به این کوه بنگر! اگر توان تحمل تجلّى نور مرا داشت، تو هم مى توانى شهود مرا تحمل کنی». وقتى خداوند بر کوه تجلّى کرد، کوه متلاشى شد و
موسی(ع) مدهوش گشت. وقتى به هوش آمد، به عجز و ناتوانى خویش اعتراف کرد و عرض نمود: تو منزه از آنى که بدون واسطه دیده شوی.
چشم تو و خورشید جهان تاب کجا؟
یار رخ دلدار و دل خواب کجا؟
با این تن خاکی، ملکوتى نشوی
اى دوست، تراب و ربّ الارباب کجا؟
خواهر گرامی! وقتى موساى کلیم از تجلّى یکى از
اسمای الهی بى هوش میشود، چگونه براى انسانهاى عادى بلکه انبیا و اولیاى خدا همچون موسی(ع) میسر است که بتواند معرفت کامل به ائمه اطهار(ع) پیدا کنند، در حالى که
ائمه(ع) متجلى همه
اسمای حسنا و
صفات کمال و جمال و جلال الهى هستند؟
پیامبر اکرم(ص) چه قدر زیبا و شفاف فرمود: «یا علی، ما عرف الله حقّ معرفته غیرى و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر الله و غیری؛(۳) اى علی! حقیقت حق تعالى را غیر از من و تو کسى نشناخته و به حقیقت مقام و معرفت تو جز خدا و من کسى دست نیافته است».
چه باید کرد؟
اگر گفته شد ائمه اطهار«ابواب» و «بیوت» توحید و معرفت خدا هستند که معرفت به آنان ممکن نیست، منطور شناخت کامل و معرفت به حقیقت جامع آنان است. هر انسانى موظف است به قدر وسعت وجودى و ظرفیت عقلى و ذهنى براى شناخت آنان تلاش کند، تا مسیر بندگى و عبودیت خدا و راه صحیح زندگى را بشناسد و در صراط مستقیم گام گذارد.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگى باید چشید
راه دست یابى به معرفت اولیا و ائمه کدام است؟
این راه پیمودنى است و به حرکت و رفتن مداوم محتاج است، نه شنیدنى و عبور کردنی.
باید با کلام و سخنان آنان و احادیث و روایاتشان مأنوس گشت. سیره و سنت آنان را در امور شخصى اجتماعی، عبادى، سیاسى و اقتصادى شناخت و آن را الگوى عمل قرار داد.
یکى دیگر از راه هایى که مى توان با آن نسبت به ائمه(ع) معرفت پیدا کرد، تأمل و تدبر در معانى و مفاهیم دعاها و مناجات هاى منقول از ائمه(ع) است، مانند دعاى کمیل، ابوحمزة ثمالی، دعاى ندبه، مناجات شعبانیه،مناجات خمس عشر، دعاى عرفه و ... .
یکى از بهترین و ساده ترین، ولى مهم ترین و ارزشمندترین راه هاى
شناخت ائمه(ع) ، خواندن زیارت نامه هاى ائمه(ع) مخصوصاً زیارت جامعه،و تفکر و کند و کاو، در معانى و مفاهیم بلند آن است.
کتاب «ادب فناى مقربان» که شرح زیارت جامعة کبیره، از آیت الله جوادى آملى است، هم چنین «شرح مناجات شعبانیه از حضرت آیت الله محمدى گیلانی،کتاب هاى مفیدى براى این مقصود هستند.
منظور از معرفت به ائمه و میزان و حد آن چیست؟
قدر و ارزش هر کسى به میزان معرفت او بستگى دارد. هر چه معرفت وسیع تر و جامع تر باشد، قرب و کمال شخص و ارزش اعمال او افزون تر است. معرفت منشأ پیدایش محبت و عشق است. وقتى عشق آمد، چون و چرا و دلیل خواهى عاشق کنار مى رود و اطاعت و پیروى محض از معشوق به میان مى آید. بنابراین باید تلاش کرد به معرفت خود نسبت به خدا و انبیا و
ائمه(ع) توسعة بیشتر بدهیم و هیچ گاه از جهاد علم آموزى و کسب معرفت، خستگى به خود راه ندهیم.
حمزه بن حمران میگوید: به
امام صادق(ع) عرض کردم: منظور از معرفت حق امام چیست؟ فرمود: بداند که او حجت و ولیّ خدا است و باور داشته باشد که او وصیّ و خلیفة
پیامبر(ص) و واجب الاطاعه است و براى تبلیغ دین و هدایت مردم و پایدارى و استقامت در راه حق، غریبانه به شهادت رسید.(۴)
معرفت به ائمه ما را به این حقیقت نایل مى گرداند که: ائمه(ع) مظهر جامعیت علمى و عینى اسما و صفات خداوند هستند. آنان هر کمالى را که براى غیر خدا ممکن و مقدور است دارند و هر چه دارند، به طور کامل مصون از هر عیب و نقص است. رضایت و خشم و خشنودى آنان، رضایت و خشم و خشنودى خدا است.
به دلالت
آیة تطهیر ،
عالى ترین
مراتب عصمت از آن ائمه است. آنان صاحب معجزات و
کرامات ، و
ولایت تکوینی و تشریعى هستند. «علم الکتاب»
و علم لدنّى نزد آنان است. آنان از امور قلبى و باطنى انسان و سایر موجودات از عالم مُلک تا ملکوت اَعْلى آگاهند.
پیروى از آنان در تمام عرصه هاى زندگى واجب و لازم است.
معرفت پایه اصلى محبّت است و محبّت ملازم با اطاعت و عامل بزرگ دوری از گناهان و راه اساسى تهذیب نفس است. ممکن است بسیار اتفاق بیفتد که از کنار دوستان صمیمى یا شخصیت هاى مورد احترام علمى و اجتماعى یا دینى و حتى محبوب دل همه منتظران و مستضعفان یعنى
حضرت بقیه الله(ع) عبور کنیم و هیچ کارى که بیانگر احترام باشد، انجام ندهیم، چون متوجه وجود آن فرد نشدیم یا دیدیم ولى نشناختیم، چون اگر مى شناختیم، ابراز محبّت و ارادت مى کردیم. انسان وقتى عاشق کسى شد و دوستدار او گشت، از وى پیروى میکند.
قرآن میفرماید: «إن کنتم تحبّون الله فاتبعونى یحببکم الله؛
اگر دوستدار خدا هستید، پس از من (پیامبر) پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد». هرچه پیروى بیشتر و خالصانه تر انجام گیرد، بر محبت و ارادت افزوده مى گردد.
امام صادق(ع) میفرماید: «ما کسى را شیعه نمى دانیم مگر آن را که از همة اوامر ما پیروى کند».
وقتى معرفت موجب ایمان و عقیده شد، عشق و محبت مى آفریند. هر چه درجة معرفت افزون تر گردد، ایمان و محبت از صلابت و استوارى بیشترى برخوردار مى گردد. وقتى عشق و محبت، همة هستى فرد را به احاطه در آورد، عاشق را تابع بى چون و چراى معشوق مى سازد، در نتیجه محبت و لطف معشوق را متوجه خود مى نماید چنان که خداوند(معشوق واقعى و حقیقى عشاق حقیقت طلب) میگوید: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ؛
پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم».
امیرالمؤمنین(ع) پس از معرفى ائمه که سیاستگذاران و تدبیر کنندگان امور مردمند و از طرف خدا سرپرستى و ریاست خلایق را به عهده دارند، میفرماید: «لاَ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَعَرَفُوهُ؛
داخل
بهشت نمى شود مگر کسى که نسبت به امامان معرفت داشته باشد و آنان نیز آن فرد را در زمرة شیعیان و صاحبان معرفت به حق خود بدانند و بشناسند».معرفتى که به محبت و عشق مبدل مىگردد یک طرفه نخواهد بود. پس کسانى که اظهار دوستى و محبت میکنند و باور دارند که آنها امامان به حق هستند، ولى از آنان اطاعت و پیروى نمى کنند، امامان را نشناخته و از این دوستى و اعتقاد سرسرى و یک طرفه نمىتوانند به کمال مطلوب نایل گردند.
براى افزایش محبت به اولیاى الهی، باید نسبت به آنان و مقام و منزلتشان، افکار و عقاید و عملکرد ها و سیره و سنت شان در میادین مختلف زندگى معرفت پیدا کرد و آن چه که آنان را خوشحال و رضایت شان را جلب مىکند، شناخت و سیر و حرکت هاى خود را بر محور جلب رضایت آنان تنظیم کرد و از هر چه که باعث ناخشنودى آنان است، فاصله گرفت.
نتیجه معرفت محبت است و نتیجة محبت اطاعت است، اما میان محبت و اطاعت رابطة متقابل وجود دارد. هرچه محبت بیشتر، اطاعت قوى تر و هر اندازه اطاعت قوى تر و گسترده تر باشد، محبت افزایش مىیابد، و این تحقق نمى یابد مگر با ارتباط قلبى با آنان. در همه حالات زندگى (سختى ها و آسایش ها) به آنها باید متوسل شود و آنان را هادی، واسطه و شفیع خود نزد خدا قرار دهد.
پاسخ را با ذکر روایتى از
علی(ع) در مورد ملاک دوستى و دشمنى به پایان مى بریم:«إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّد مَنْ أَطَاعَ اللهَ وإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ(۱)، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ!؛
دوست
محمد(ص) کسى است که خدا را اطاعت کند، اگر چه در خویشاوندى نسبت به پیامبر دور باشد، و دشمن حضرت کسى است که گناه کند و نافرمانى خدا نماید، اگر چه خویشاوند نزدیک او باشد».
در مورد راه جذب جوانان باید گفت: از طریق گفتگو و منطق و استدلال نیز میتوان جوان را به ترویج ارزشها فرا خواند. این راه عمیقتر و پابر جاتر است، ولی از آن جا که دشمن با شیوه تبلیغاتی و استفاده از قوه خیال و تحریک احساسات و عواطف، ایمان جوانان را نشانه گرفته، ما نیز باید از احساسات استفاده کنیم و از طریق برگزاری مجالس مذهبی از ارزشها پاسداری نماییم.
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی