شهودی بودن قرب الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نزدیکی به خدا، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، قرب، شهود، عرش،
مکان خداوند، عالم.
پرسش: طبق آیه «
فَکاَنَ قابَ قوسینِ اَو اَدنی»
نزدیکی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به
خدا ثابت میشود، آیا این آیه و مفاد آن با آیات و روایاتی که میگویند خدا در همه جا هست و در نتیجه نزدیکی به او معنایی ندارد، در تضاد نیستند؟ عرش الهی چگونه است؟
پاسخ: منظور از «قُرب»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قرب معنوی و «شهود کامل» مراد است نه قرب جسمانی و مکانی.
رؤیت با
قلب هم، نوعی ادراک شهودی است. رؤیت ممکن است حسی، نوری و یا قلبی باشد که دیدن خدا، با رؤیت قلبی حاصل میشود نه با رؤیت حسی و نوری.
پس
خداوند مکانی خاص ندارد و جسمیت هم در مورد خدا معنا ندارد.
عرش الهی هم به معنای تاج و تخت شاهانه نیست؛ بلکه مراد از
عرش، مرکز
تدبیر و فرمانروایی جهان هستی است و در حقیقت عرش الهی همان ملکوت الهی است که صورت جسمانی برای آن قابل تصور نیست.
بنابراین با پذیرش جهانی وسیعتر از
جهان طبیعت (مانند عرش،
ملکوت و...) و به دنبال آن، شهودی و معنوی بودن
قرب الهی، جواب سؤال روشن میگردد.
پیش از پرداختن به سؤال و جواب، یک اصل و نکته کلیدی به عنوان پیشفرض قابل بیان است و آن اینکه: «بدون پذیرش جهانی وسیعتر از عالَم طبیعت، نمیتوان افکار بشری را از بُنبست
جهان نجات داد».
این نکته کلید بحثهای اعتقادی و فراطبیعی است.
اما
تفسیر کوتاهی از
آیه ۸ و ۹ از
سوره نجم، بدین شرح است:
«
ثُمَّ دَنا فَتَدَلّی، فَکاَنَ قابَ قوسینِ اَو اَدنی»؛
«تا آن که فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود».
کلمه «قاب» و کلمه «قیبَ» مانند کلمه قَادَ و قیدَ، به معنای مقدار هر چیز است.
کلمه قوس به معنای کمان است که در
تیراندازی استفاده میشود. این کلمه در لغت مجازاً بر «
ذراع» هم اطلاق میشود و معنای جمله این است که دوری او به قدر دو
قوس یا به قدر دو ذراع و یا کمتر از آن بوده است.
آنچه مسلم است این است که،
خداوند نه مکانی دارد و نه جسمی:
«
لاتُدرِکهُ الاَبصارُ و هُوَ یُدرِکُ الاَبصارُِ؛
«دیدگان، او (خدا) را درنیابد و او دیدگان را دریابد».
«
فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِِ»؛
«پس به هر جا روی آورید، رو به سوی خدا است».
در رابطه با این آیه، برخی
مفسران میگویند، معنای این آیه از
اسرار غیبی است که از همه ما پوشیده و پنهان است؛ ولی اگر این
آیات را به معنای یک نوع
شهود و قرب خاص معنوی تفسیر کنیم، تمام این مشکلها برطرف خواهد شد.
خدا را از طریق دیده دل و
عقل میتوان مشاهده کرد.
و این همان است که
امام علی (علیهالسلام) در جواب
ذعلب یمانی فرمود: «
لاتٌدرِکهُ العُیونَ بِمُشاهَدَةِ العِیانِ، ...»؛
یعنی «دیدهها هرگز او (خدا) را
آشکار نمیبینند؛ اما دلها با
ایمان درست او را درمییابند. خدا به همه چیز نزدیک است نه آنکه به اشیا چسبیده باشد؛ از همه چیز دور نه آنکه از آنها بیگانه باشد، گوینده است نه با
اندیشه و
تفکر ...».
از مجموع
آیات و قراین چنین به دست میآید که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در عین اینکه دارای مقام شهود بوده، در طول عمر مبارکش دو مرتبه چنان اوج گرفت که به مقام «شهود کامل» نائل گردید: ۱. یکی در آغاز
بعثت؛ ۲. دیگری هنگام
معراج آنچنان به خدا نزدیک شد و بر بساط قرب او گام گذاشت که بسیاری از فاصلهها و حجابها برچیده شد و مقامی که حتی
جبرئیل امین یعنی مقربترین
فرشته الهی، از وصول به آن عاجز بود.
عبارت «قاب قوسین» به صورت
کنایه و بیان شدت قرب است، نه فاصله مکانی تا با قوس و ذراع سنجیده شود.
مراد از
رؤیت همان شهود باطنی است.
استاد
جوادی آملی میفرماید:
معراج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با دیدن آن همه عجایب و گشودن آن همه
اسرار، تنها در خور شأن نبیّ خاتم است که کسی از اولین و آخرین، بدان پایه راه نیافته است. این همان قرب شدید و قرب معنوی است.
تفسیر کوتاهی از آیه ۱۷ از
سوره حاقه، بدین شرح است:
«
وَ المَلک علی اَرجائِها وَ یَحمِلُ عَرشَ رَبِّکَ فَوقَهُم یَومَئذٍ ثَمانیةٌ»؛
«و
فرشتگان بر کنارهها(ی آسمان) ایستاده باشند، و عرش پروردگارت را در آن روز هشت تن بر فرازشان حمل میکنند».
عرش الهی چیست و کجاست؟ منظور از عرش، یک تخت سلطنتی جسمانی نیست؛ بلکه به معنای مجموعه
جهان هستی است که عرش
حکومت خداست و به وسیله فرشتگان که مجری فرمان خدا هستند، تدبیر میشود.
عرش مرکز
تدبیر و فرمانروایی هستی است که فرشتگان به فرمان خدا به این امر میپردازند.
حضرت علی (علیهالسلام) در حدیثی فرموده است: فرشتگان حامل عرشاند و عرش آنطوری که شما تصور نمودهای که مثل یک تخت باشد نیست؛ بلکه عرش موجود محدودی است که خداوند آن را
خلق نموده و تحت تدبیر اوست و پروردگارت
مالک آن است و فرشتگان را مأمور حمل آن نموده و آنان با قدرتی که خدا به آنها داده، حامل عرشاند
و اصلاً در خارج چیزی به نام عرشِ متعارف وجود ندارد و جمله «الرحمن علی العرش استوی» کنایه از
سلطنت و استیلای علمی و
قدرت خدا بر
جهان خلقت است و اوست که زمام همه امور در دست قدرت و
علم بینهایت اوست و او پروردگار عرش بزرگ است.
قرآن کریم در جای دیگر میفرماید: «و فرشتگان را بینی که عرش را در میان گرفتهاند، سپاسگزارانه پروردگارشان را
تسبیح میگویند و در میان آنان به
حق داوری شود و گفته شود سپاس خداوند را که
پروردگار جهانیان است».
دردی که من از
عشق تو کردم حاصل دل داند و من دانم و من دانم و دل
منظور از «قُرب» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قرب معنوی و «شهود کامل» مراد است نه قرب جسمانی و مکانی.
رؤیت با
قلب هم، نوعی ادراک شهودی است. رؤیت ممکن است حسی، نوری و یا قلبی باشد که دیدن خدا، با رؤیت قلبی حاصل میشود نه با رؤیت حسی و نوری.
پس
خداوند مکانی خاص ندارد و جسمیت هم در مورد خدا معنا ندارد.
عرش الهی هم به معنای تاج و تخت شاهانه نیست؛ بلکه مراد از عرش، مرکز
تدبیر و فرمانروایی جهان هستی است و در حقیقت عرش الهی همان ملکوت الهی است که صورت جسمانی برای آن قابل تصور نیست.
قربِ
خلق و
رزق بر جمله است عام ••• قرب
وحی عشق دارند این کرام
قرب بر انواع باشد ای پدر ••• میزند خورشید بر کُهسار وزر
بنابراین با پذیرش جهانی وسیعتر از جهان طبیعت (مانند عرش،
ملکوت و...) و به دنبال آن، شهودی و معنوی بودن
قرب الهی، جواب سؤال روشن میگردد.
۱. تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج۲ و ۳، اثر آیتالله مکارم شیرازی.
۲. تفسیر موضوعی وحی و نبوت در قرآن، ج۵، اثر آیتالله جوادی آملی.
۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء ـ بیروت، ج۵۵.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شهودی بودن قرب الهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۶.