کنایه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کنایه، صفت، بلاغت، بیان، نسبت، تعریض، موصوف.
پرسش: کنایه چیست؟ و چند قسم است؟
پاسخ: کنایه در اصطلاح علم بلاغت، عبارت است از: لفظی که معنای غیر حقیقی آن مورد نظر باشد؛ ولی به دلیل اینکه قرینهای ندارد تا از
اراده معنای حقیقی جلوگیری کند، جایز است معنای حقیقی آن نیز اراده شود.
کنایه به تناسب معنایی که به آن اشاره میکند، بر سه قسم است: کنایه از صفت، کنایه از موصوف و کنایه از نسبت.
اقسام کنایه از نظر لوازم و سیاق، عبارت است از: ۱. تعریض، ۲. تلویح، ۳. رمز ۴. ایما و اشاره.
یکی از موضوعات مربوط به علم بلاغت، موضوع کنایه است.
در اینجا در بخشهای زیر به این موضوع میپردازیم.
کنایه از ماده «کنی» است، و در لغت یعنی سخنی که
انسان میگوید، معنای دیگری را از آن در نظر بگیرد.
«کَنَیتُ» یا «کَنَوتُ» بکذا؛ یعنی فلان مطلب را به صراحت نگفتم؛ بلکه بهطور غیر صریح گفتم.
کنایه در اصطلاح علم بلاغت، عبارت است از: لفظی که معنای غیر حقیقی آن مورد نظر باشد؛ ولی به دلیل اینکه قرینهای ندارد تا از اراده معنای حقیقی جلوگیری کند، جایز است معنای حقیقی آن نیز اراده شود؛
مانند: «
زیدٌ طویل النجاد» (بند شمشیر زید بلند است). منظور این است که زید شجاع و بلندقامت است.
در کنایه گاه میتوان معنای اصلی را نیز اراده کرد؛ ولی در
مجاز چنین امری جایز نیست و اراده معنای حقیقی با مفهوم و معنای مجاز منافات دارد.
البته گاهی در کنایه هم به دلیل خاص بودن موضوع، نمیتواند علاوه بر معنای غیر حقیقی معنای اصلی را نیز اراده نمود؛ مثل این
آیات شریفه:
ــ «
وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمینِه»؛ «و
آسمانها هم درهم پیچیده به دست اوست».
ــ «
الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»؛ «(خدای)
رحمان بر تخت فرمانروایی و
تدبیر امور
آفرینش مسلط است».
که کنایه از قدرت کامل و توان غلبه و تسلط است.
کنایه به تناسب معنایی که به آن اشاره میکند، بر سه قسم است:
کنایه از صفت؛ مانند: «
هو ربیب أبی الهول» (او دست پرورده ابوالهول است) که کنایه از شدت کتمان سر در اوست. کنایه از صفت، با
ذکر موصوف یا صفت در جمله، شناخته میشود.
خود کنایه صفت نیز دارای اقسامی میباشد که در کتابهای بلاغت به آن پرداخته شده است.
کنایه از موصوف؛ مانند اینکه با کنایه به مصریها گفته شود: «
أبناء النیل» (فرزندان نیل).
کنایه از نسبت، کنایهای که نسبت چیزی به چیزی دیگر خواه در اثبات یا در نفی، مورد نظر باشد؛ یعنی شیء مورد کنایه، نسبتی است که به چیزی که با آن ارتباط دارد اسناد داده شده است؛
مانند:
إنّ السماحةَ و المروءة و الندی فی قبةٍ ضربت علی ابن الحشرَج؛ یعنی بیشک گشادهدستی، جوانمردی و بخشش در خیمه ابن حشرج بر پا شده است.
قرار دادن این سه چیز یعنی «سماحت، مروت و ندی» در جای مختص «ابن حشرج» مستلزم اثبات این صفات در وجود اوست.
کنایه به لحاظ واسطهها و لوازم و روند کلام نیز بر چهار قسم تقسیم میشود:
تعریض در لغت به معنای خلاف تصریح و صراحتگویی است؛
ولی در اصطلاح، عبارت است از اینکه کلام بهطور مطلق و بدون قید گفته شود؛ ولی بهواسطه آن به معنای دیگری اشاره گردد که از
سیاق کلام معلوم میشود؛
مانند اینکه به انسان مردمآزار گفته شود:
«
المسلمُ من سلمَ المسلمون مِن لِسانه و یَدِه»؛
مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و
زبان وی در امان باشند.
این جمله تعریض بر مسلمان نبودن شخص مردم آزار است.
تلویح در لغت به معنای اشاره از دور به دیگران است.
در اصطلاح یعنی کنایهای که واسطههای آن زیاد باشد و تعریضی در آن نیست.
رمز در لغت، یعنی اشاره نهانی و با چشم و ابرو به شخصی که نزدیک تو است.
در اصطلاح، کنایهای است که واسطههایش کم و ملازمت دو معنا، پنهان است؛
مانند:
«
فلان عریضُ القفا» یا «عریض الوسادة» (پشت گردن فلانی پهن است یا بالش او پهن است) که کنایه از کودنی و حماقت و بیخردی شخص است.
ایما و اشاره، کنایهای است که واسطههای آن اندک و ملازمت دو معنا روشن است؛
مانند این آیه شریفه:
«
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامی وَ تَذْکیری بِآیاتِ اللَّهِ فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْت»؛ «برایشان داستان نوح را بخوان، آنگاه که به
قوم خود گفت: ای قوم من! اگر درنگ کردن من در میان شما و یادآوری
آیات خدا بر شما گران میآید، من بر خدا
توکل میکنم».
«مقام» به حسب لغت، اسم مکان است؛ ولی در این آیه، ایما و اشاره به خود
حضرت نوح علیهالسلام است.
کنایه، یکی از لطیفترین و دقیقترین شیوههای بلاغت است.
کنایه، رساتر و بلیغتر از حقیقت و صراحت است؛ زیرا در کنایه ذهن انسان از ملزوم به لازم منتقل میشود و این مثل ادعا همراه با شاهد است.
کنایه، یا به جهت احترام مخاطب یا برای ایجاد ابهام در شنوندگان یا برای شکست دشمن بدون بهجا گذاشتن راه نفوذ یا برای منزه دانستن گوش از آنچه آزرده میشوند و یا برای اغراض و لطایف بلاغی دیگری است.
پایگاه اسلام کوئست.