سیره سیاسی و اجتماعی پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سیره سیاسی، سیره اجتماعی،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
پرسش: لطفاً اطلاعاتی درباره سیره
سیاسی و
اجتماعی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بیان کنید؟
پاسخ: پیامبر ما اگر چه مقامی شکوهمند و با عظمت داشتند، ولی زندگی و
معاشرت او در اجتماع آنچنان ساده و بیپیرایه بود که اگر در میان جمعی مینشست، ناشناسی اگر وارد میشد، نمیدانست کدامیک پیامبر است.
گرفتار تجمل و فریفته
دنیا نشد و هیچ وقت نسبت به کسی هنگام سخن گفتن ترشرویی نکردند؛ همانند پادشاهان
حکومت نکردند و اجازه نمیداد کسی پیش پایش بایستد و نسبت به دیگران
احترام میکرد.
از
خطا و بدرفتاری دیگران چشمپوشی میکرد و در مقابل آزار دیگران
عفو و
گذشت و بزرگواری نشان میداد؛ لذا با آنهمه آزار
قریش در وقت
فتح مکه همه آنها را بخشید پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از کسانی مثل
ابوسفیان و هند با آن همه آزار و اذیتی که کردند درگذشت و حتی از وحشی که عموی پیامبر
حمزه را کشته بود ولی پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را مورد
عفو و بخشش قرار داد و از
گناه او درگذشت.
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تنها بهخاطر خدا و
دین خدا
غضب میکرد و نیز بهخاطر دین هم خشنود میشد و پیامبر فرمود: دوست ندارم که امتیازی بین من و شما باشد؛ زیرا خداوند
دوست ندارد که بندهاش را جدا و ممتاز از دیگران ببیند و لذا اگر هنگامی که سواره بود، اجازه نمیداد کسی با او پیاده راه برود.
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ انسانی بردبار و
صبور و با گذشت بودند نسبت به رفتار دیگران؛ زیرا روزی بچهای به حضورشان آوردند تا پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برایش دعا کند تا پیامبر او را به آغوش گرفت آن بچه ادرار کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچه را رد کنند؛ اما پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: کاری به او نداشته باشید تا ادرار خود را تمام کند، سپس برای او
دعا کردند و نامی را برایش انتخاب کردند که موجب خوشحالی
خانواده بچه شد و سپس پیامبر برخاست و لباسهای خویش را شست.
نمونه دیگر از
رفتار اجتماعی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ این بود که انسانی سادهزیست و بخشنده و دلرحم و رئوف نسبت به دیگران بودند. از باب مثال پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ روزی دوازده درهم به علی ـ علیهالسلام ـ دادند تا پیراهنی برایشان بخرد و زمانی که علی ـ علیهالسلام ـ پیراهن را خرید و به پیامبر داد، پیامبر نگاهی به آن کردند «گویی گرانبها بود» فرمود: این پیراهن را دوست ندارم و
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ رفت و معامله را فسخ کرد و پول را به نزد پیامبر آورد و با همدیگر برای خرید پیراهن به بازار رفتند. در بین راه دیدند کنیزی گریه میکند. علت را پرسیدند، او گفت: مولایت چهار درهم برای خرید متاعی به من داده و آنها را گم کردهام؛ ازاینرو نمیتوانم به خانه بروم،
رسول خدا چهار درهم را به او دادند و با علی ـ علیهالسلام ـ به بازار رفتند و با چهار درهم یک پیراهن خریدند و پوشیدند، هنگام برگشتن به منزل مرد فقیری را دیدند که برهنه است و تقاضای لباس میکند.
پیامبر پیراهن خود را به او دادند و برگشتند به بازار و با چهار درهم باقی مانده یک پیراهن برای خویش خریدند.
پیامبر هرگاه به مجلس وارد میشدند، در اولین جای خالی مینشستند و مقید نبودند که برفراز
مجلس بنشینند و حتی در یک مجلس همه افراد را احترام میکردند، فضیلت و بزرگی را به
ایمان و عمل میدانستند و نظری به
ثروت و جاه و مقام افراد نداشتند و با بردگان مهربانی میکردند و در اصلاح کار آنها میکوشیدند.
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به کار مردم میرسیدند و در برآوردن حاجتهای مردم از چیزی دریغ نداشتند.
حضرت به پاکیزگی و نظافت خویش در اجتماع زیاد اهمیت میداد و عطری که استفاده میکردند، برای خرید آن بیشتر از
غذا خرج میکردند و از هر راهی که عبور میکردند، بوی خوش عطرشان میوزید و بعداً هرکس از آن راه میگذشت میفهمید که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از آن راه گذشته است.
اما روش پیامبر گرامی و زندگی سیاسی ایشان از بررسی
سیره پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ کاملاً به دست میآید.
وقتی حضرت وارد
مدینه شدند، زمینه نظام سیاسی مستقلی فراهم کردند. آنچه که برای پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از همه مهمتر بود،
تشکیل حکومت واحد و امتی واحد بود که خود شخصاً به اداره آن برخواستند و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت دینی پیاده کردند و مردم عرب را که بیشتر بر محور نظام قبیلگی اهمیت میدادند و
قبیله تنها گروه منسجم اجتماعی آنها بود که بر پایه
خون و نسبیت بود؛ اما پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای نخستینبار حکومتی تشکیل میدهد که دیگر به نظام قبیلگی توجه نشود.
بررسی منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل رویدادهایی که پس از ورود حضرت به مدینه رخ داد، بهوضوح نشان میدهد که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به محض ورود به مدینه تشکیل حکومت داد و مانند یک
حاکم و شخصیت سیاسی تشکیلات دولتی را پیریزی کرد و برای حفظ موجودیت کشور اسلامی ارتشی تشکیل داد و فرمانهای جنگ و
صلح را صادر کردند.
پیامبر با بعضی گروهها
عقد و پیمان بستند و برنامههای اقتصادی و اجتماعی تنظیم کردند.
و از طرفی والیانی به اطراف فرستادند و نیز سفرایی به خارج و نزد رؤسای قبال و زمامداران روانه کردند و سران قبایل و کشورها را به
اسلام دعوت کردند.
پیامبر
مسجد ی ساختند که امور قضایی و حل و فصل خصومات و اداره کشور در آنجا انجام میگرفت و خود شخصاً به
قضاوت مینشستند و یا قاضی نصب میکردند.
این بررسیها میرساند، پیامبر نخستین مؤسس و پایهگذار
حکومت اسلامی است و با دست خود ایشان پایههای نظام سیاسی و فکری
دولت اسلامی را گذاشتند و در دورههای بعد از
رحلت ایشان شرایط یک دولت وسیع با قوای لازم مخصوص آن زمانها، فراهم گردید.
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در اداره امور اساساً
مشورت میکردند و در موارد بسیاری پیروی از اکثریت میکردند.
پیامبر برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان بهنحوی روشن باشد، مسئولیت هریک از گروهها و فرقههای گوناگون را معین میکردند.
پیامبر اکرم برای تحکیم دولت اسلامی و سیاست داخلی خویش مدینه را پایگاه اجتماعی، نظامی و سیاسی خویش قرار دادند و از آنجا
قدرت معنوی و سیاسی خویش را به تمامی
جزیرة العرب گسترش میدادند. پیامبر موانع را از میان برداشتند و با گسترش آموزش و اعزام
مبلغ پیام و رسالت خود را به گوش همگان رساندند.
۱. دولت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، صالح احمدالعلی، ترجمه هادی انصاری، نشر پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
۲. مبانی حکومت اسلامی، جعفر سبحانی.
۳. کتاب ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، سیدمحمد ثقفی.
پایگاه حدیث نت.