• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سامری در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سامری، جبرئیل ، بنی‌اسرائیل ، حضرت موسی علیه‌السلام.
پرسش: آنچه را دربارۀ سامری در قرآن آمده است، با توجه به تفاسیر شیعی بیان نمایید؟ آیا خاک قدم جبرئیل در کار سامری تأثیر داشت؟
پاسخ: سامری از بزرگان زمان حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ بود، نام وی سه‌بار در قرآن آمده است، و وقتی حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ به کوه طور رفت، سامری با ساختن گوساله‌ای طلایی و دعوت قوم خود به پرستش آن، مردم را گمراه کرد.
حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ در برگشت از کوه طور او را به‌خاطر این کار توبیخ کرد. برداشتن خاک از زیر پای جبرئیل مورد اختلاف دانشمندان و مفسران شیعه است و عده‌ای از مفسران این مطلب را نپذیرفته اند و آیۀ شریفه را به‌گونۀ دیگری معنا کرده‌اند.



داستان سامری را می‌توان در سه بخش مورد بررسی قرار داد: اول. شخصیت سامری؛ دوم. برداشتن خاک از زیر سم اسب جبرئیل؛ سوم نظر مفسران شیعه در این مورد.


سامری کیست؟
نقل‌های مختلفی در مورد شخصیت او وجود دارد؛ از جمله سامری از بزرگان بنی‌اسرائیل بود؛ از قبیله‌ای به نام سامره که با خدا دشمنی کرد و راه نفاق را در پیش گرفت. سعید بن جبیر می‌گوید:اهل کرمان بود و عده‌ای گفته‌اند از اهالی باجرمی
[۱] عبدالله بن عبدالعزیز، معجم، ص ۲۲۰، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۳ ق؛ باجرمی نام مکانی است نزدیک شهر نصیبین.
و شغلش زرگری و نام وی میخا بوده است. ابن عباس از او به موسی فرزند ظفر نام برده که از منافقان بوده و به‌ظاهر خود را از طرف‌داران موسی قلمداد می‌کرد و در حقیقت گاوپرست بود.


در تفسیر قمی که از منابع روایی شیعی است، شرح مختصری از سامری آمده است.

۳.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامۀ طباطبایی داستان سامری را از تفسیر قمی چنین نقل می‌کند: وقتی حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ برای گرفتن تورات و الواح به کوه طور رفت و در موعد مقرر باز نگشت، بنی‌اسرائیل با فریب ابلیس سر به طغیان نهادند و خواستند جانشین او هارون را بکشند؛ در این میان ابلیس به‌صورت مردی نزد ایشان آمد و گفت:موسی فرار کرده و دیگر برنمی‌گردد، برای این‌که بدون خدا نمانید، زبورهایتان را جمع کنید تا برایتان معبودی بسازم که عبادتش کنید... سامری با خاکی که از زیر پای اسب جبرئیل برداشته و آن را مایه مباهات خویش می دانست، گوساله‌ای از طلا ساخت و آن خاک را در آن ریخت، گوساله به صدا در‌آمد و بنی‌اسرائیل در برابر آن به سجده افتادند و عدد آنهایی که به سجده افتادند هفتاد هزار نفر بود... موسی وقتی از این حادثه اطلاع پیدا کرد، تصمیم گرفت که او را بکشد، خدای تعالی به او وحی فرستاد که او را مکش؛ چون مردی با سخاوت است؛ پس موسی بدو گفت:"نگاه کن به معبودت که همواره عبادتش می‌کردی، چگونه آن را براده می‌کنیم و خاکش را به دریا می‌پاشیم، جز این نیست که معبود شما آن خدایی است که معبودی به غیر آن نیست، و علمش همه چیز را فرا گرفته".

۳.۲ - سخنی از علامه طباطبایی

علامه طباطبایی بعد از نقل روایت، می‌فرماید:به دو جهت این روایت قابل اعتماد نیست؛ اولاً:در بسیاری از مطالب، کلام ائمه ـ علیهم‌السلام ـ را نقل به معنا می‌کند و در بین سخن خود را نیز می‌آورد و ما برای این ادعا شواهدی در خلال داستانی که وی آورده داریم؛ ثانیاً:به فرض هم مطالب آن روایت باشد، روایت مرسل و بدون سند است، و نام امامی را که از او نقل کرده نبرده، به این جهت قابل اعتماد نیست.


در میان مفسران دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد:

۴.۱ - أ. دیدگاه اول

برداشتن خاک از زیر سم اسب جبرئیل ـ علیه‌السلام ـ یا زیر قدم خود آن حضرت

۴.۱.۱ - برداشتن خاک از زیر سم اسب

در روایت موجود در بخش قبل بیان شد که سامری خاک زیر سم اسب را برداشت. روایت دیگری نیز وجود دارد که این موضوع را تأیید می‌کند. این روایت در کتبی چون جامع الجوامع
[۵] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۲، ص ۴۳۳، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ ش.
، البحر المحیط
[۶] اندلسی، ابوحیان، البحر المحیط فی التفسیر، ج ۷، ص ۳۷۶، دار الفکر، بیروت، ۱۴۲۰ ق.
، غرائب القرآن
[۷] نیشابوری، نظام‌الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن، ج ۴، ص ۵۶۸، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۶ ق.
، زبدة التفاسیر
[۸] کاشانی، ملافتح‌الله، زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۲۷۰، بنیاد معارف اسلامی، قم، ۱۴۲۳ ق.
، مجمع البحرین
[۹] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۱۹۷، کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش.
به امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ نسبت داده شده است.
وقتی حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ می‌خواست روانۀ کوه طور شود، جبرئیل سوار بر اسبش که "حیزوم" نام داشت آمد تا حضرت را با خود ببرد و سامری این صحنه را دید (و) گفت: برای این اسب منزلتی است، مقداری از خاک زیر سم اسب برداشت.

۴.۱.۲ - برداشتن خاک از زیر قدم‌های جبرئیل

اما عده‌ای از مفسران بر این عقیده‌اند که سامری خاک زیر قدم‌های جبرئیل ـ علیه‌السلام ـ را برداشت نه اسب او را و دلیل آن را از ظاهر آیه استفاده کرده‌اند.
در کتاب تبیین القرآن در تفسیر " قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها " چنین آمده است: وقتی وارد دریا شدیم چیزی را مشاهده کردم که بنی‌اسرائیل ندیدند، جبرئیل را در‌حالی‌که خاک زیر پایش حرکت می‌کرد که از جای قدم او به زمین روح دمیده می‌شد و مقداری از آن خاک برداشتم.
[۱۱] حسینی شیرازی، سیدمحمد، تبیین القرآن، ص ۳۳۰، دار العلوم، بیروت، ۱۴۲۳ ق.


۴.۲ - ب. دیدگاه دوم

مراد از بصر در "بَصُرْتُ" دیدن با چشم ظاهر نیست:

۴.۲.۱ - ۱. روایتی از راغب

در مفردات راغب آمده است:جملۀ "بصرت به" معمولاً در «بصیرت» به معنای فهمیدن که جمع آن «بصائر» است به کار می‌رود، نه در «بصر» به معنای چشم که جمع آن «ابصار» است.

۴.۲.۲ - ۲. روایتی از طبرسی

در تفسیر نور در تأیید این نظر روایتی از احتجاج طبرسی نقل می‌کند: وقتی حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ بصره را فتح کرد، مردم‌ دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در میان مردم به حسن بصری افتاد که چیزی را یادداشت می‌کرد.
امام با صدای بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند:چه می‌کنی؟ عرض کرد: سخنان شما را می‌نویسم تا برای دیگران بازگو نمایم. امام ـ علیه‌السلام ـ فرمودند:آگاه باشید که هر قوم و جمعیتی یک سامری دارد و تو ای حسن! سامری این امت هستی، تو از من آثار رسول خدا را می‌گیری و با هوای نفس و تفسیر به رأی خودت، مکتب تازه‌ای می ‌سازی و مردم را به آن فرا می‌خوانی.
[۱۳] طبرسی، ابومنصور، احمد بن علی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۷۱، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ ق.



بنابراین برداشت مراد سامری از « فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ » آن است که من مقداری از آثار موسی را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها کرده و گوساله را ساختم و قهراً جمله « بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا »؛ یعنی به طرحی برای انجام دادن این کار پی بردم که دیگران از آن غافل بودند و این معنا با حدیث فوق مناسب‌تر است.
[۱۴] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ۷، ص ۳۸۴، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران، ۱۳۸۳ ش.



۱. عبدالله بن عبدالعزیز، معجم، ص ۲۲۰، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۳ ق؛ باجرمی نام مکانی است نزدیک شهر نصیبین.
۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۱۳، ص ۲۴۴، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق.    
۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۱ ۶۲، دار الکتب، قم، ۱۴۰۴ ق.    
۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج ۱۴، ص ۲۰۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۲، ص ۴۳۳، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ ش.
۶. اندلسی، ابوحیان، البحر المحیط فی التفسیر، ج ۷، ص ۳۷۶، دار الفکر، بیروت، ۱۴۲۰ ق.
۷. نیشابوری، نظام‌الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن، ج ۴، ص ۵۶۸، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۶ ق.
۸. کاشانی، ملافتح‌الله، زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۲۷۰، بنیاد معارف اسلامی، قم، ۱۴۲۳ ق.
۹. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۱۹۷، کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش.
۱۰. طه (۲۰)،‌ آیه ۹۶.    
۱۱. حسینی شیرازی، سیدمحمد، تبیین القرآن، ص ۳۳۰، دار العلوم، بیروت، ۱۴۲۳ ق.
۱۲. راغب اصفهانی، حسین محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۹، دار العلم، ۱۴۱۲ ق.    
۱۳. طبرسی، ابومنصور، احمد بن علی، الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۷۱، نشر مرتضی، مشهد، ۱۴۰۳ ق.
۱۴. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ۷، ص ۳۸۴، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، تهران، ۱۳۸۳ ش.



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار