• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سامری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سامری، عذاب قوم موسی، نفاق سامری.
‌پرسش: «سامری» چه کسی بود؟
پاسخ: «سامری» شخصی بت‌پرست به نام «موسی بن مظفر» از سرزمین عراق بود که در دوران نبوت حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ به مصر آمد و به آن حضرت ایمان آورد
[۱] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، واژه سامری.
و بعدها به سامری معروف شد.



مفسران گفته‌اند: سامری هنگام نزول وحی بر موسی ـ علیه‌السلام ـ ج برئیل را دید. او یکی از نخبگان بنی‌اسرائیل بود. هنگامی که جبرئیل ـ پس از غرق شدن فرعون و لشگریان او ـ بر اسب بهشتی سوار بود، سامری مقداری از خاک جای پای جبرئیل ـ علیه‌السلام ـ را برای تبرک برداشت. از خواص آن خاک این بود که به هر چیزی نزدیک می‌شد، روح در آن دمیده می‌شد و حرکت می‌کرد.


پس از آنکه خداوند حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ و یارانش را نجات داد و فرعونیان غرق شدند، خداوند به موسی وعده داد، چهل شب در کوه طور بماند تا تورات نازل شود. حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ از قوم خود هفتاد نفر را انتخاب کرد تا شاهد نزول وحی بر او باشند، آنان پس از اینکه وحی را شنیدند، گفتند: تا خداوند را به وضوح نبینیم، ایمان نمی‌آوریم! ناگهان صاعقه‌ای درخشید و همگی را هلاک کرد؛ سپس خداوند با دعا ی حضرت موسی علیه‌السلام، آنها را زنده کرد. پس از گذشت چهل روز، خبر رسید که سامری قوم را گمراه کرده است.


سامری اظهار ایمان می‌کرد، ولی عبادت گاو را دوست داشت؛ وقتی موسی به میعادگاه پروردگار رفت و هارون را جانشین خود قرار داد، هارون به بنی‌اسرائیل گفت: زیورآلات خود
[۵] بنی‌اسرائیل از قبیله قبط زیورآلات به عاریه می‌گرفتند.
را کنار بگذارید و خود را پاک کنید. بنی‌اسرائیل زیورآلات را در آتش ریختند، سامری نیز آن خاک را آورد و به هارون گفت: آیا من هم این را در آتش بیندازم؟ هارون که گمان می‌کرد در دست سامری زیورآلات است، گفت: آری! سامری آن خاک را روی زیورآلات ریخت و ناگهان به‌صورت گوساله درآمد، آنگاه سامری به بنی‌اسرائیل گفت: این خدای شما و موسی است او را عبادت کنید.موسی پس از اینکه از کوه طور بازگشت، از این وضعیت بسیار ناراحت شد، گوساله را سوزاند و به آب انداخت و سامری را بیرون کرد.


در قرآن می‌خوانیم:
«قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِی • فَرَجَعَ مُوسی إِلی قَوْمِهِ غَضْبانَ أسِفاً قالَ یا قَوْمِ أ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أفَطالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی •قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا وَ لکِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَکَذلِکَ أَلْقَی السَّامِرِی فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی فَنَسِی• أفَلا یَرَوْنَ أَلاَّ یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلاً وَ لا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً • وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی • قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسی • قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی •قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی• قالَ فَما خَطْبُکَ یا سامِرِی• قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی• قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلی إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیء عِلْماً»؛
فرمود: ما قوم تو را پس از تو آزموديم و سامري آنها را گمراه كرد. موسي خشمگين و اندوهناك شد و به‌سوي قوم خود بازگشت (و) گفت: اي قوم من! مگر پروردگار شما وعده نيكويي به شما نداد؟ آيا عهد من به طول انجاميد، يا مي‌خواستيد غضب پروردگار بر شما نازل شود كه با وعده من مخالفت كرديد؟ گفتند: ما به ميل و اراده خود تخلف نكرديم؛ بلكه مقداري از زيورآلاتي را كه با خود داشتيم، انداختيم. پس سامري هم اين‌چنين القا كرد و براي آنها مجسمه گوساله‌هاي كه صدايي چون گوساله واقعي داشت، پديد آورد (به يكديگر) گفتند: اين خداي شما و موسي است! او پيمان خود را فراموش كرد. آيا نمي‌بينيد كه (گوساله) هيچ پاسخي به آنها نمي‌دهد و براي آنها هيچ سود و زياني ندارد. هارون از قبل به آن ها گفته بود: اي قوم، شما در بوته آزمایش قرار گرفته‌ايد، پروردگار شما خداوند رحمان است؛ پس گوش به فرمان من باشيد و اطاعت كنيد. گفتند: صبر مي كنيم تا موسي بازگردد. موسي گفت: اي هارون وقتي گمراهي آنان را مشاهده كردي، چرا از من پیروی نكردي؟ آيا نافرماني كردي؟ هارون گفت: ترسيدم بگویي: تو ميان بني‌اسرائيل تفرقه انداختي و سفارش مرا به كار نبستي. موسي به سامري گفت: اي سامري! چرا اين كار را كردي؟ سامري گفت: من چيزي را ديدم كه آنها نديده‌اند؛ من مقداري از آثار فرستاده خدا را گرفتم، سپس آن را افكندم؛ خواهش‌هاي نفسانی مرا چنين وسوسه كرد؛ موسي فرمود: برو كه بهره تو در زندگي دنيا اين است كه (هركس به تو نزديك شود) بگويي با من تماس نگير؛ وعده (عذاب) خداوند بر تو تغيير نخواهد كرد؛ به اين خدايي كه در مقابلش عبادت مي‌كردي نگاه كن؛ آن را مي‌سوزانيم و سپس ذرات آن را به دريا مي پراكنيم؛ خداوند شما تنها پروردگاري است كه جز او خدايي نيست و علم او همه چيز را دربرگرفته است.»


۱. پيروي از هوای نفس مهم‌ترين مانع هدایت انسان است؛
۲. حتي اگر كسي توفیق همراهي پيامبر خدا را داشته باشد و به جايي برسد كه جبرئيل (عليه‌السلام) را ببيند، اگر اخلاص نداشته باشد، هواي نفس او را به ذلّت مي‌كشاند؛
۳. نتيجه پيروي از هواي نفس، دور افتادن از رحمت الهي و گرفتار شدن در عذاب است.



۱. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، واژه سامری.
۲. ابن کثیر، قصص الانبیا، ج۲، ص۱۱۹.    
۳. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۹۸    
۴. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۱۱.    
۵. بنی‌اسرائیل از قبیله قبط زیورآلات به عاریه می‌گرفتند.
۶. شیخ طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۱۳.    
۷. محمدی الریشهری، میزان الحکمة، ج ۴، ص ۳۰۹۹، حدیث ۱۹۶۴۸.    
۸. طه(۲۰)، آیه۸۵ ۹۸.    



سایت اندیشه قم    


رده‌های این صفحه : تاریخ انبیاء | حضرت موسی | قصص قرآنی




جعبه ابزار