زینب کبری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: زینب کبرا سلاماللهعلیها، کربلا، ابن زیاد، زیبایی.
پرسش: این قضیه را که حضرت زینب ـ سلاماللهعلیها ـ سرشان را به چوبه محمل زدهاند، چگونه توجیه میکنید؟ آیا این قضیه با کلام ایشان: «ما جز زیبایی ندیدیم» منافات ندارد؟
پاسخ: اولاً، جریان سر به چوب زدن ایشان بهطور قطع ثابت نشده است؛ ثانیاً، منافاتی بین این دو قضیه نیست؛ چراکه واقعه کربلا دو جهت داشت: یک جهت دردناک و رنجآور و آن جنایتی بود که از سوی فاسقان صورت گرفت و نتیجهاش محرومیت بشریت از
رهبری الاهی بود؛ جهت دیگر جانبازی اولیا در راه
دین خدا و
محبت خدا و از آنسو عنایات و الطاف خاصه خدا به ایشان و از سوی دیگر سرانجامی افتخارآمیز یعنی احیای مکتب الهی و از
غفلت درآمدن امت و ارائه الگویی انقلابی در مقابل
ظلم و بیدینیِ بیدادگران و اینها همه زیباییهایی است که ارزش افتخار دارد؛ لذا فرمود: «ما رایت الا جمیلاً».
اولاً نقل شده است "وقتی در کوفه سرهای شهدا را که در جلوی آنها سر مقدس ابا عبدالله ـ علیهالسلام ـ بود وارد کردند و مقابل کاروان اسرا آوردند، حضرت زینب وقتی چشمش به آن سر منور افتاد سر به چوب جلوی محمل کوبید؛ بهگونهای که خون از آن جاری شد".
مرحوم حاج
شیخ عباس قمی در این باره میگوید: این
روایت را گرچه علامه مجلسی نقل کرده، ولی مأخذ آن، دو
کتاب غیرِ معتبرِ منتخب طریحی و نورالعین است.
بنابراین ملاحظه میکنید که اصل این نقل قابل مناقشه بوده و بهطور قطع ثابت نشده است؛ لکن گذشته از این نقل، صرف
عزاداری به اشکال دیگر، مثل اشک ریختن و غمگین شدن در سوگ اباعبدالله ـ علیهالسلام ـ در قبال جمله
حضرت زینب سلاماللهعلیها "مارایت الا جمیلا"، توجیه معقولی دارد. به این بیان که:
کربلا یک سکه دو رویه بود:
یک روی، نیش بود از سوی بشری نادان و روی دیگر نوش بود از حکیمی مهربان، یک روی آن خون بود و شمشیر و
آتش، قتل بود و غارت، و این ظاهری بود که دیده میشد و از سوی
یزید ویزیدیان بود.
اما روی دوم که درک آن بصیرت و دقت نظر لازم داشت، تقرب به ذات اقدس الهی بود؛ به نمایش گذاردن درسها و زیباییهای مکتب الهی و تربیتیافتگان آیین
اسلام و جانفشانی برای احیای چنین مکتبی و عنایت خاص پروردگار به جهت این جانبازی، و
ایثار در راه هدف
مقدس الاهی، همان هدفی که
خداوند در
آفرینش انسان و
هدایت او داشت و دارد و اینکه این هدف و این هدایت بایستی تا
قیامت بماند؛ تا بشریت در سایه آن تربیتی آسمانی بیابد؛ آن روی که مستند به خداست، عنایت است و همه زیبایی، و حضرت
زینب سلاماللهعلیها نیز همین روی را دیده که
سخن از زیبایی میگوید؛ از همین روی است که هرچه آتش
جنگ شدت میگرفت
امام حسین علیهالسلام و برخی همراهانش را میدیدند که چهرههایشان گلگونتر و شکفتهتر میشود و دلهاشان آرامتر میگردد...
آری درد است که بشریت چنین هادیان الهی و شخصیتهای والای انسانی را قدر نشناخته و ناجوانمردانهترین رفتارها را بر آنها روا دارد و انسانیت را از وجودشان محروم کند، درک این درد آنقدر هست که دلها غمگین و چشمها گریان شود، و عواطف انسانی را تحریک کند و عزایی به پا شود؛ چنانکه استاد شهید مطهری میگوید: «پیغمبر یعنی
انسان کامل، حسین یعنی انسان کامل،
زهرا یعنی انسان کامل، یعنی مشخصات بشریت را دارند با
کمال عالی مافوق مَلَک؛ یعنی مانند یک بشر گرسنه میشوند،
غذا میخورند، تشنه میشوند،
آب میخورند، احتیاج به
خواب پیدا میکنند، بچههای خودشان را دوست دارند،
غریزه جنسی دارند، و لهذا میتوانند مقتدا باشند، اگر اینجور نبودند امام و پیشوا نبودند... عواطف و جنبههای بشریشان از ما قویتر است و درعینحال در جنبههای کمال انسانی از
فرشته و از جبرئیل امین بالاترند و لهذا امام حسین میتواند پیشوا باشد، چون تمام مشخصات بشری را دارد، او هم وقتی جوان رشیدش میآید از او برای جنگیدن اجازه میخواهد، دلش آتش میگیرد... عاطفه از کمالات بشریت است؛ ولی در مقابل رضای
حق پا روی همه اینها میگذارد»؛
یعنی با وجود این همه عاطفه، در این مصیبتها و گریهها هرگز سخنی بر
زبان جاری نمیشود یا رفتاری بروز نمیکند که خلاف رضای الاهی و موجب
خشم و سخط او شود.
بنابراین تفاوت آنها با دیگران در این است که غمها و غصههایشان برای خدا و در راه خداست، دردهاشان باعث نمیشود که راه خدا را ترک گویند؛ بلکه در این راه تا پای جان استقامت میکنند و از همین روی لایق دریافت عنایت الهی شده و جانشان از آن سیراب میگردد و
فطرت توحیدی از آن لذت برده،
نشاط مییابد و این روی زیبای واقعه است.
اما ابن زیاد با آن سخن جاهلانه،
جنایت و کردار زشت خود را به خدا نسبت داد و هدف او به حق جلوه دادن جنایات خویش و تحقیر جایگاه
امام علیهالسلام و یارانش بود که
زینب کبری به او فهماند از خدا زشتی نمیرسد، آنچه از خدا رسید، همه زیبایی بود و ما جز زیبایی ندیدیم و آنچه قبح و زشتی بود، از تو و امثال تو رسید نه از خدا، تو خواستی ما درد کشیده و کوچک و نابود شویم، آری رنج بردیم، درد کشیدیم؛ اما با
صبر و استقامت در برابر آن به عنایت خدا و زیباییها رسیدیم، ما را به آرزوی شهادت رسانید و عزت و بزرگی داد و به مکتب
پیامبر و اهلبیتش،
حیات و بقا بخشید، در عوض، نابودی و حقارت نصیب شما خواهد شد.
پایگاه اسلام کوئست.