رهبانیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: رهبانیت،
زهد، مسیحیت،
اسلام،
فساد.
پرسش: فرق رهبانیت مسیحی و زهد اسلامی چیست؟
پاسخ: رهبانیت در اصطلاح به معنای کنارهگیری از مردم است. از آموزههای
مسیحیت تحریف شده،
رهبانیت است که مفاسد زیادی را به دنبال دارد. در
اسلام رهبانیت بهشدت محکوم گردیده است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود: رهبانیت در اسلام وجود ندارد.
در
فرهنگ اسلام به
زهد سفارش شده و یکی از کمالات اخلاقی
انسان تلقی گردیده است.
زهد دارای دو جنبه روانی (عدم دلبستگی به
دنیا و مظاهر آن) و عملی (چشم پوشیدن از برخی
مواهب) میباشد.
زهد اسلامی به معنای زندگی ساده و عدم اسارت در چنگال
مال و مقام است و هیچ ارتباطی به مسئله رهبانیت ندارد.
رهبانیت در
لغت از ماده رهب به معنای
خوف و
ترس آمیخته با پرهیز و
اضطراب است
و مراد از آن خوف و ترس از خداست.
رهبانیت در اصطلاح به معنای کنارهگیری از مردم و گوشهگزینی است.
و از انواعی برخوردار است:
۱. گوشهگیری کامل و همیشگی؛
۲.
گوشهگیری ناقص و مقطعی.
گوشهگیری، قسم اول جایز نمیباشد؛ اما کنارهگیری از مردم در زمانهای محدود به منظور
مناجات و
بندگی ذات حق تعالی اشکالی ندارد.
هر
پیامبر و وصی پیامبری مدت کمی از عمر خود را در دوری از مردم به سر بردهاند
و به
نماز و راز و نیاز و
فکر و ذکر پرداختهاند.
منظور ما در این بحث رهبانیت از نوع اول است که در جوامع مسیحی و کلیسایی رایج است.
تاریخ برجای مانده از مسیحیت نشان میدهد که رهبانیت بهصورت فعلی در قرون اول مسیحیت وجود نداشته و پیدایش آن بعد از قرن سوم میلادی، هنگام ظهور
امپراطوری رومی به نام" دیسیوس" و مبارزه شدید او با پیروان
مسیح علیهالسلام بوده است. آنها بر اثر شکست از این امپراطور (خونخوار) به کوهها و بیابانها پناه بردند."
"ویل دورانت" مسیحی میگوید: پیوستن" راهبهها" (زنان تارک دنیا) به" راهبان" از قرن چهارم میلادی شروع شد و روزبهروز کار رهبانیت بالا گرفت تا در قرن دهم میلادی به اوج خود رسید."
قرآن کریم نیز در این زمینه میفرماید: «
رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ»؛ "... رهبانیتی را که
ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم...."،
به همین دلیل،
اسلام بهشدت آن را محکوم کرده است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود: «
و عن رسول الله ـ صلیاللهعلیهواله ـ أنه نهی عن الترهب قال لا رهبانیة فی الإسلام تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم و نهی عن التبتل و نهی النساء أن یتبتلن و یقطعن أنفسهن من الأزواج»؛ «رهبانیت در
اسلام نیست».
از جمله بدعتهای
مسیحیان در زمینه رهبانیت، "تحریم
ازدواج " برای مردان و
زنان تارک دنیا و " انزوای اجتماعی" و پشتپا زدن به وظایف
انسان در
اجتماع و انتخاب صومعهها و دیرهای دور افتاده برای
عبادت و زندگی در محیطی دور از اجتماع بود که در پی آن مفاسد زیادی در دیرها و مراکز زندگی رهبانها به وجود آمد.
در
دائرة المعارف قرن بیستم میخوانیم:" بعضی از رهبانها تا آن اندازه توجه به جنس زن را
عمل شیطانی میدانستند که حاضر نبودند حیوان مادهای را به خانه ببرند! مبادا
روح شیطانی آن به
روحانیت آنها صدمه بزند"!! اما با این حال
تاریخ فجایع زیادی را از دیرها بهخاطر دارد، تا آنجا که به گفته" ویل دورانت"پاپ انیوسان" سوم یکی از دیرها را بهعنوان فاحشهخانه توصیف کرد! و بعضی از آنان مرکزی برای اجتماع شکمپرستان و دنیاطلبان و خوشگذرانها شده بود تا آنجا که بهترین شرابها در دیرها پیدا میشد.
درست است که زنان و
مردان تارک
دنیا (راهبها و راهبهها) خدمات مثبتی نیز انجام میدادند؛ از جمله پرستاری بیماران صعب العلاج و خطرناک، همچون جذامیان، و
تبلیغ در نقاط بسیار دوردست و در میان اقوام وحشی و مانند اینها و همچنین اجرای برنامههای مطالعاتی و تحقیقاتی؛ ولی در مجموع مفاسد آن به مراتب برتری داشت.
رهبانیت رایج در بین مسیحیان خلاف
فطرت انسانی است و بدیهی است که مفاسد زیادی را در پی داشته باشد. در ذیل به گوشهای از این مفاسد اشاره میشود:
۱. با
روح مدنی بودن آدمی میجنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقبگرد میکشاند.
۲. منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی،
غرور،
عجب و
خودبینی و مانند آن میشود.
۳. ترک ازدواج که از اصول رهبانیت است نه فقط کمالی نمیآفریند، بلکه موجب پیدایش عقدهها و بیماریهای روانی میگردد.
امام علی علیهالسلام درباره راهبان در ذیل آیه: «
قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا»؛ «بگو به شما خبر دهم که زیانکارترین مردم کیاناند؟ آنها هستند که تلاشهایشان در زندگی
دنیا کم شده، با این حال گمان میکنند کار نیک انجام میدهند»،
حدیثی زیبا فرمودهاند: «
هم الرهبان الذین حبسوا انفسهم فی السواری»؛ «یکی از مصادیق بارز آنها رهبانها هستند که خود را در ارتفاعات کوهها و بیابانها محبوس داشتند و گمان میکردند کار خوبی انجام میدهند».
بنابراین رهبانیت رایج بین
مسیحیان از نظر
اسلام مردود است؛ ولی اسلام برای
رشد و تعالی انسانها
زهد اسلامی را ارائه و تأیید نموده است. برای آشنایی با زهد از نگاه اسلام توضیحاتی لازم به نظر میرسد:
(زهد) در لغت یعنی نداشتن
حرص و رغبت به چیزی.
زهد در اصطلاح عبارت است از: عدم دلبستگی به دنیا و مظاهر آن و چشم پوشیدن از برخی مواهب برای تأمین
مصالح فردی و عمومی بالاتر.
زهد در متون دینی بهعنوان یکی از کمالات اخلاقی
انسان شمرده شده است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود: «
اءِنْ اَرَدْتَ اَنْ یُحِبَّکَ اللّهُ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیا»؛ "اگر میخواهی خداوند تو را
دوست بدارد، در دنیا
زاهد باش."
حضرت علی علیهالسلام فرمود: «
اَلزُّهْدُ اَصْلُ الدّینِ»؛ "زهد، اصل و ریشه
دین است."
بنابراین زهد اسلامی از بالاترین مقامات برای
انسان آرمانخواه و هدفدار است که بر سه رکن از ارکان
جهانبینی اسلامی استوار است:
۱. بهرهگیریهای مادی از
جهان و تمتعات طبیعی، بهتنهایی عامل تأمینکننده خوشی، بهجت و
سعادت انسان نیست.
۲. سعادت فرد از
سعادت جامعه جدا نیست. انسان از آن جهت که انسان است، یک سلسله وابستگیها و احساس مسؤولیتهای انسانی درباره کل جامعه دارد.
۳.
روح در مقابل
بدن اصالت دارد و منبع مستقلی است برای لذت و آلام و به نوبه خود بلکه بیش از بدن نیازمند به
تغذیه و
تهذیب و تقویت و تکمیل است.
با توجه به این سه اصل است که روشن میگردد چگونه اسلام رهبانیت را طرد میکند؛ اما زهدگرایی را در عین جامعهگرایی و در متن زندگی و در
بطن روابط اجتماعی میپذیرد.
زهد اسلامی دو جنبه دارد: جنبه روانی و جنبه عملی.
بعد روانی زهد، عدم دلبستگی به
دنیا و مظاهر آن است.
بعد عملی زهد عبارت است از چشم پوشیدن از برخی مواهب و لذتها برای تأمین مصالح فردی و عمومی.
زهدی که در حالات روحی انسان، متجلی میشود، از عالیترین صفات
مؤمنان میباشد که در همه حال و برای همه کس مطلوب است. زهد به این معنا، آزاد شدن انسان از
اسارت تمایلات نفسانی و مظاهر دنیوی است. رسیدن به درجات عالی
کمال برای
انسان ممکن نیست، مگر با راسخ شدن چنین روحیهای در او، که جاذبههای مادی او را اسیر نکرده و جهت نبخشد.
از دیدگاه
روایات زهد مورد نظر اسلام، در آیه زیر خلاصه میشود: «
لِکَیْلا تَاءْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِماآتاکُمْ»؛ «تا آنکه بر آنچه از دست شما رفته است، تأسف نخورید و بدانچه به دست شما رسیده است، شاد نشوید».
بنابراین زهد به معنای برخوردار نشدن از دنیا نیست؛ بلکه برخورداری از دنیا و
نعمت های الهی است به طریقی که موجب
غفلت انسان نگردد.
چنانکه
امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: زهد در دنیا ضایع کردن مال و
حرام نمودن
حلال نیست؛ بلکه زهد در دنیا به این است که
اعتماد تو نسبت به آنچه در دستت میباشد، بیشتر نباشد از اعتمادت نسبت به آنچه در دست خداوند عزوجل است.
شهید
مطهری (رحمةاللهعلیه) در بیان تفاوتهای زاهد و راهب میفرماید:
«زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذتگرایی دوری میجویند؛ ولی راهب از
جامعه و تعهدات و مسؤولیتهای اجتماعی میگریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی میشمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه میبرد؛ اما زاهد به جامعه و ملاکهای آن و ایدههای آن و مسئولیتها و تعهدهای آن رو میآورد.
زاهد و راهب هر دو آخرتگرایند؛ اما زاهد آخرتگرای جامعهگراست و راهب
آخرت گرای جامعهگریز. در لذتگریزی نیز این دو در یک حد نمیباشند، راهب
سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را
تحقیر میکند؛ اما زاهد حفظ
سلامت و رعایت
نظافت و برخورداری از
همسر و فرزند را جزء وظیفه میشمارد.
زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند؛ اما دنیایی که زاهد آن را رها میکند، سرگرم شدن به تنعم و
تجمل و تمتعات و این امور را
کمال مطلوب و نهایت آرزو دانستن است؛ ولی دنیایی که
راهب آن را ترک میکند کار، فعالیت و تعهد و مسؤولیت اجتماعی است.
این است که زهد زاهد برخلاف
رهبانیت راهب در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است و نهتنها با تعهد و مسؤولیت اجتماعی و جامعهگرایی منافات ندارد، بلکه وسیله بسیار مناسبی است برای خوب از عهده مسؤولیتها برآمدن.»
متأسفانه برداشتهای ناروا از منابع دینی و یا نادیده گرفتن سنت و سیره حضرات
معصومان علیهمالسلام نحلههای گوناگونی را پرورانده که جمعی در مسیر
افراط و گروهی در وادی
تفریط ، چهرهی زیبای زهد و سادهزیستی را مشوش ساختهاند؛ بهگونهای که گاهی با شنیدن واژهی زهد، انزوا، تنهایی، دوری از مردم و تمدن و پیشرفت و ترقی و
دعا و
عبادت در گوشهای آرام و فارغ از مشغلههای زندگی در
ذهن انسان تداعی میگردد؛ درحالیکه این معنا واژگونه ساختن حقیقتی ارزشی و آلوده ساختن مفهومی ملکوتی است.
۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۳۸۴ به بعد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «رهبانیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۲۴.