رفاه کافران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: رفاه، کافران، نعمت، مؤمنان، سختی.
پرسش: چرا کافران از رفاه و ناز و نعمت برخوردارند، ولی افراد با ایمان معمولاً به سختی روزگار را میگذرانند؟
پاسخ: گاه خداوند با افزایش
نعمتهای مادی به کافران و مرفهین طغیانگر میخواهد چند روزی به آنان مهلت دهد و زمینه
عذاب و نابودی آنها را فراهم سازد که به این سنت الهی «
استدراج» گفته میشود. ممکن است برخورداری کافران از مادیات و
زندگی مرفّه، به دلیل ستمگری و استعمارگی آنان باشد؛ بهگونهای که با
ظلم و ستم،
اموال دیگران را تصاحب نموده و به ناز و
نعمت رسیده باشند. ممکن است رفاه کافران به دلیل تلاش و کوشش آنان باشد و یا با به کار گرفتن شیوههای مدرن و نیز اجرای برنامههای مفید اقتصادی، تولید خود را بالا برده و نیز محصولات با کیفیتی به بازار ارائه نمایند و بدین طریق موفقیتهایی در عرصه
اقتصاد کسب کرده باشند.
اینکه تصور میشود ملتهای فاقد
ایمان و پرهیزکاری غرق در ناز و نعمتاند، اشتباهی است که از اشتباه دیگری سرچشمه میگیرد و آن
ثروت را دلیل بر خوشبختی دانستن است.
بسیاری از مردم فکر میکنند که هر ملتی صنایعش پیشرفتهتر و ثروتش بیشتر باشد، خوشبختتر است؛ درحالیکه اگر به درون این جوامع توجه کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم میکوبد از نزدیک ببینیم، قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها بیچارهترین مردم روی
زمین هستند، بگذریم از اینکه همان
پیشرفت نسبی، نتیجه به کار بستن اصولی، همانند کار و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات
پیامبران قرار دارد.
چندی قبل این خبر در جراید منتشر شد که در نیویورک، یعنی یکی از ثروتمندترین و پیشرفتهترین نقاط دنیای مادی. بر اثر خاموشی ناگهانی برق، صحنه عجیبی به وجود آمد؛ یعنی بسیاری از مردم به مغازهها حمله بردند و آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران بهوسیله پلیس بازداشت شدند. مسلماً تعداد غارتگران واقعی چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودهاند که نتوانستند به موقع فرار کنند، و نیز مسلم است که آنها غارتگران حرفهای نبودهاند که نفرات خود را برای چنان حمله عمومی از قبل آماده کرده باشند؛ زیرا حادثه ناگهانی بوده است.
بنابراین نتیجه میگیریم که با یک خاموشی برق، دهها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به «غارتگر» شدند، این نهتنها دلیل بر انحطاط اخلاقی یک ملت است، بلکه دلیل بر ناامنی شدید اجتماعی نیز میباشد.
افزون بر مشکل امنیت، نابسامانیهای فراوان اجتماعی دیگری نیز در چنین جوامعی وجود دارد که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکاند، با توجه به این حقایق، ثروت را نباید با خوشبختی اشتباه گرفت.
یا دستکم میتوان گفت
ثروت عامل اصلی خوشبختی نیست.
اینکه گفته میشود چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزکاری هستند عقب ماندهاند، اگر منظور از ایمان و پرهیزکاری تنها ادعای اسلام باشد، قبول داریم چنین افرادی عقب ماندهاند، ولی میدانیم حقیقت ایمان و پرهیزکاری چیزی جز نفوذ آن در تمام
اعمال و همه شئون
زندگی نیست، و این امری است که با ادعا تأمین نمیگردد.
با نهایت تأسف امروز اصول تعلیمات اسلام و
پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی بهطور کامل عمل نمیشوند؛ لذا چهره این جوامع
چهره مسلمانان راستین نیست. درحالیکه در برخی کشورهای غیر مسلمان بهتر از مسلمانان به اصول مورد نظر اسلام عمل میکنند؛ بهعنوان نمونه،
قرآن کریم به مقولههایی مانند نظم،
عدالت اجتماعی،
وحدت، تلاش و مجهز شدن به علم و فنآوری در عرصههای مختلف سفارش میکند.
اسلام به پاکی، درستکاری،
عدالت، (حضرت علی ـ علیهالسلام ـ میفرمایند: با عدل برکات زیاد میشود.)
امانت، تلاش، کوشش،
علم و دانش،
آگاهی و
بیداری، اتحاد و فشردگی صفوف و
فداکاری دعوت میکند که در بهرهمندی از
نعمت دنیوی نیز بسیار مؤثر است. آیا بهراستی این اصول بهطور کامل در جوامع اسامی امروز حکمفرماست و با این حال عقب ماندهاند؟ آیا عوامل
فقر، مانند
گناه،
کمفروشی، تنبلی، عدم بهرهبرداری از علوم در جامعه اسلامی دیده نمیشود.
ذکر این نکته نیز لازم است که رفاه و برخورداری از نعمتهای مادی در میان کافران نیز عمومیت ندارد و بسیاری از کافران در فقر و تنگدستی به سر میبرند.
اما بهطورکلی، اسباب زیر را میتوان از عوامل رفاه کافران برشمرد:
خداوند متعال در
آیات ۳۳ تا ۳۵
سوره زخرف میفرماید:
«اگر (تمکن
کفار از مواهب مادی) سبب نمیشد که همه مردم امت واحد (گمراه) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر میشدند، خانههایی قرار میدادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند، و برای خانههایشان درها و تختهایی (زیبا و نقرهای) قرار میدادیم که بر آن تکیه کنند؛ و انواع زیورها، ولی تمام اینها بهره دنیاست، و
آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزکاران است».
آیات یادشده بیانگر این موضوع است که در نظام ارزشی اسلام، مال،
ثروت و مقامات مادی معیار نمیباشد و سرمایههای مادی و وسائل تجملات
دنیا به قدری در پیشگاه
پروردگار بیارزش است که میبایست تنها نصیب افراد بیارزش هم چون
کافران و
منکران حق باشد، و اگر مردم کمظرفیت و دنیاطلب بهسوی بیایمانی و کفر متمایل نمیشدند، خداوند این سرمایهها را تنها نصیب این گروه منفور و مطرود میکرد، تا همگان بدانند مقیاس
ارزش و
شخصیت انسان این امور نیست.
جالب اینکه در حدیثی از
پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در تکمیل این برنامه میخوانیم: «اگر دنیا به اندازه بال مگسی نزد خدا
ارزش داشت، خداوند به کافر حتی یک شربت
آب نمینوشانید».
تنگدستی و وسعت
روزی همانگونه که برای مؤمن عامل
آزمایش است، ممکن است برای کافر هم وسیلهای برای آزمایش باشد.
خدای متعال میفرماید: «
انما اموالکم و اولادکم فتنه؛
همانا
اموال و اولاد شما وسیله
امتحان شماست».
گاه خداوند با افزایش
نعمتهای مادی به کافران و مرفهین طغیانگر میخواهد چند روزی به آنان مهلت دهد و زمینه
عذاب و نابودی آنها را فراهم سازد که به این سنت الهی «
استدراج» گفته میشود:
«
سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لاَیَشْعُرُونْ وَ اُملی لَهُمْ اِنَّ کَیدی مَتینْ؛
بهزودی آنان را از جایی که آن را درک نمیکنند به
عذاب و هلاکت میافکنیم و چند روزی به آنان مهلت میدهیم که همانا
مکر و عقاب ما متین ( حساب شده و هیچکس را قدرت فرار از آن نیست) میباشد».
ممکن است برخورداری کافران از مادیات و
زندگی مرفّه، به دلیل ستمگری و استعمارگی آنان باشد؛ بهگونهای که با
ظلم و ستم
اموال دیگران را تصاحب نموده و با ناز و
نعمت رسیده باشند.
ممکن است رفاه کافران به دلیل تلاش و کوشش آنان باشد و یا با به کار گرفتن شیوههای مدرن و نیز اجرای برنامههای مفید اقتصادی، تولید خود را بالا برده و نیز محصولات با کیفیتی به بازار ارائه نمایند و بدین طریق موفقیتهایی در عرصه
اقتصاد کسب کرده باشند.
۱. آیت الله مکارم،
یکصد و هشتاد سؤال و پاسخ قم، نشر برگزیده، چ ۱، ۱۳۷۸.
۲.
ره توشه راهیان نور، رمضان ۱۴۱۸ ه. قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ج ۱، ۱۳۷۶.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رفاه کافران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۲.