• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

استدراج

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: استدراج، سنت، املا، مجازات، کید، مکر خدا، قضای الهی.

پرسش: در آیه ۱۸۲ و ۱۸۳ از سوره اعراف «وَالَذینَ کَذَّبوا بآیتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ • وَاُمْلِی لَهُمْ اِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» تفاوت بین «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ» و «وَاُمْلِی لَهُمْ اِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» چیست، آیا کید و قضای الهی، از طریق واسطه‌ها صورت نمی‌گیرد؟

پاسخ: خداوند در آیه «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ»، گنهکاران را به‌تدریج و از راهی که آن‌ها نمی‌دانند، مهلت می‌دهد تا در موقع («اُمْلِی لَهُمْ») و سنگینی بار معصیتشان افزون‌تر شده و آن‌گاه با کید و متین خودش همه آن‌ها را از بین می‌برد؛ یعنی در ابتدا خداوند از باب لطف و رحمت گناه‌کاران را جهت می‌دهد تا از خواب غفلت بیدار شده به سوی او برگردند؛ اما اگر به جای بازگشت به سرپیچی خود ادامه داده، جرئت بر نافرمانی و گناه در آن‌ها عادت شود، آن‌گاه طبق سنت الهیش با چنین افراد برخورد خواهد کرد. کید و قضای الهی هم از عمل‌کردهای انسان‌ها سرچشمه گرفته که به طریق واسطه‌ای برای مجازات یا پاداش صورت می‌گیرد.



مجرای تحقق اراده الهی در جهان، قانون‌های ثابت جهان می‌باشد که در تمام هستی برقرار است. این قانون‌ها در واقع روابط بین علت‌ها و معلول‌هاست. از این قوانین در عرف دینی به سنت‌های الهی تعبیر می‌شود. آیه: «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنّتِ الله تبدیلاً وَلَنْ تجدَ لسنّت اللهِ تَحویلاً ؛ پس هرگز در سنت خدا تبدیلی نمی‌یابی و هرگز در سنت خدا تغییری نمی‌یابی.» (منظور از عدم تبدیل در سنت الهی این است که سنت الهی قابل تبدیل به سنت دیگر نیست. مثل این‌که قانونی نسخ شود و قانون دیگری جای آن را بگیرد و منظور از عدم تحویل در سنت الهی این است که چنین نخواهد شد که در قانون الهی تبصره‌ای اضافه شود یا بخشی از آن حذف و تغییراتی در آن داده شود.) مؤید این مطلب است سنت‌های الهی زیاد هستند؛ سنت ابتلا یا امتحان، سنت توفیق، سنت هدایت و از همین قبیل و یکی از سنت‌های الهی سنت استدراج و املا است.


البته سنت استدراج در دو سوره مطرح شده است؛

۲.۱ - آیه ۴۴ و ۴۵ سوره قلم

از آن جمله آیه ۴۴ و ۴۵ سوره مبارکه قلم است در آنجا می‌فرماید: «فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ • وَاُمْلِی لَهُمْ اِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ».

۲.۲ - آیه ۱۷۸ سوره آل عمران

و در سوره آل‌عمران آیه ۱۷۸ «وَلا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لانْفُسِهِمْ اِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا اِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِین » به سنت املا پرداخته شده است.

۲.۳ - آیه ۱۸۲ و ۱۸۳ سوره اعراف

و نیز در آیه شریفه ۱۸۲ و ۱۸۳ از سوره اعراف می‌فرماید: «وَالَذینَ کَذَّبوا بآیتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ • وَاُمْلِی لَهُمْ اِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ؛ و آن‌ها که آیات ما را تکذیب کردند به تدریج از آن راه که نمی‌دانند گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آن‌ها مهلت می‌دهیم (تا مجازاتشان دردناک‌تر باشد) زیرا طرح و نقشه من قوی (و حساب شده) است (و هیچ‌کس را قدرت فرار از آن نیست.»).


استدراج به طوری که اهل لغت گفته‌اند دو معنی دارد:

۳.۱ - به تدریج گرفتن

یکی این‌که چیزی را به تدریج بگیرند؛ زیرا اصل این ماده از «درجه» گرفته شده که به معنی «پلّه» است؛ همان‌گونه که انسان در صعود و نزول از طبقات پایین عمارت به بالا، یا به عکس از پله‌ها استفاده می‌کند و هم‌چنین هرگاه چیزی را به و مرحله به مرحله بگیرند یا گرفتار سازند به این عمل استدراج گفته می‌شود.

۳.۲ - پیچیدن

معنی دیگر «استدراج»، پیچیدن است؛ همان‌گونه که یک طومار را به هم می‌پیچند، ولی با دقت روشن می‌شود که هر دو به یک مفهوم کلی و جامع یعنی «انجام تدریجی» باز می‌گردند.


خداوند در نخستین آیه (آیه ۴۴ و ۴۵ سوره قلم) مورد بحث می‌فرماید: آن‌ها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند و مرحله به مرحله، از راهی که نمی‌دانند، در دام مجازات گرفتارشان می‌کنیم و زندگی آن‌ها را در هم می‌پیچیم.
در اولین آیه همان مطلب را به این صورت تأکید می‌کند: چنان نیست که با شتاب‌زدگی چنین کسانی را فوراً مجازات کنیم؛ بلکه به آن‌ها مهلت و فرصت کافی برای تنبیه و بیداری می‌دهیم و هنگامی که بیدار نشدند، گرفتارشان می‌سازیم: «وَاُمْلِی لَهُمْ»


همین مطلب دوم (اُملی لَهُم) در جای دیگر از قرآن کریم بیان شده: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِاَنْفُسِهِمْ اِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ؛ آن‌ها که کافر شدند و راه طغیان پیش گرفتند، تصور نکنند اگر به آن‌ها مهلت می‌دهیم به سود آنهاست، ما به آن‌ها مهلت می‌دهیم که بر گناهان خود بیفزایند و عذاب خوارکننده‌ای برای آن‌ها می‌باشد.


این آیه که به آیه املا معروف است، هم‌ردیف با آیه استدراج است؛ زیرا که هر دو مهلت دادن را می‌رسانند؛ یعنی ما به آن‌ها مهلت می‌دهیم تا روز به روز بار گناهانشان سنگین‌تر شود و عذاب آخرتشان دردناک‌تر گردد.


ادامه آیه می‌فرماید: زیرا شتاب و عجله مال کسانی است که قدرت کافی ندارند و می‌ترسند فرصت از دستشان برود؛ ولی نقشه من و مجازات‌هایم، آن‌چنان قوی و حساب شده است که هیچ‌کس را قدرت فرار از آن نیست: «اِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ».

۷.۱ - مراد از متین

متین به معنی قوی و شدید است و اصل آن از «متن» گرفته شده که به معنای عضله محکمی است که در پشت قرار دارد.

۷.۲ - مراد از کید

و کید با مکر از نظر معنی یکسان است و این معنی در آیه ۵۴ سوره ‌مبارکه آل‌عمران بیان شده است؛ می‌فرماید: «وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ؛ بدیهی است که نقشه‌های خدا بر نقشه‌های همه پیشی می‌گیرد»؛ چون آن‌ها معلوماتی ‌اندک و محدود دارند و علم خداوند بی‌پایان است، آن‌ها برای پیاده کردن طرح‌های خود قدرت ناچیزی دارند؛ در حالی که قدرت او بی‌پایان است.
در واقع مکر و کید، بازتاب کردار مکرآمیز خود انسان‌ها و نقشه‌های شیطانی‌شان می‌باشد.


در مورد «مجازات استدراجی» که در آیات یادشده به آن اشاره شده و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده می‌شود، چنین است که خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فوراً گرفتار مجازات نمی‌کند؛ بلکه درهای نعمت‌ها را به روی آن‌ها می‌گشاید، هر چه بیش‌تر در مسیر طغیان گام برمی‌دارند، نعمت خود را بیش‌تر می‌کند و این از دو حال خارج نیست، یا این نعمت‌ها باعث تنبیه و بیداریشان می‌شود که در این حال برنامه «هدایت الهی» عملی شده و یا این‌که بر غرور و بی‌خبری‌شان می‌افزاید، در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناک‌تر است؛ زیرا به هنگامی که غرق انواع ناز و نعمت‌ها می‌شوند خداوند همه را از آن‌ها می‌گیرد و طومار زندگانی آن‌ها را درهم می‌پیچد و این‌گونه مجازات بسیار سخت‌تر است.
البته این معنی با تمام خصوصیاتش در کلمة استدراج به‌تنهایی نیفتاده، بلکه با توجه به قید «مِن حیثُ لا یعلمون» این معنی استفاده می‌شود.


به هر حال این آیه به همة گنهکاران هشدار می‌دهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود و یا ضعف و ناتوانی پروردگار، نگیرند و ناز و نعمت‌هایی را که در آن غرق‌اند، نشانة تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزی‌ها و نعمت‌هایی که به آن‌ها می‌رسد، مقدمه مجازات استدراجی پروردگار باشد، خدا آن‌ها را غرق نعمت می‌کند و به آن‌ها مهلت می‌دهد و بالا و بالاتر می‌برد؛ اما سرانجام چنان بر زمین می‌کوبد که اثری از آن‌ها باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان را در هم می‌پیچد.

۹.۱ - حدیثی از امام علی

علامه حویزی در نور الثقلین، در توضیح آیات شریفه یادشده، روایتی از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) آورد و آن این‌که: اِنّهُ مَن وسع علیه فی ذات یدهِ فلم یرَهُ ذلک استدراجاً فقد آمن مخوفاً؛ کسی که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشد ‌و آن را مجازات استدراجی نداند، از نشانه خطر غافل مانده است.

۹.۲ - حدیثی از امام صادق

در توضیح همین آیات روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) بیان کرده که: امام (علیه‌السلام) فرمودند: «کَمْ مِن مغرورِ بما قد انعم الله علیه و کم من مستدرج یستر الله علیه و کم من مفتون بثناء الناس علیه؛
چه بسیارند کسانی که بر اثر نعمت‌های پروردگار مغرور می‌شوند و چه بسیارند گنهکارانی که خداوند بر گناهشان پرده افکنده، ولی با ادامه گناه به سوی مجازات پیش می‌روند و چه بسیارند کسانی که از ثناخوانی مردم فریب می‌خورند».


در مجموع حاصل بحث این شد که خداوند در آیه «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ»، گنهکاران را به‌تدریج و از راهی که آن‌ها نمی‌دانند، مهلت می‌دهد تا در موقع («اُمْلِی لَهُمْ») و سنگینی بار معصیتشان افزون‌تر شده و آن‌گاه با کید و متین خودش همه آن‌ها را از بین می‌برد؛ یعنی در ابتدا خداوند از باب لطف و رحمت گناه‌کاران را جهت می‌دهد تا از خواب غفلت بیدار شده به سوی او برگردند؛ اما اگر به جای بازگشت به سرپیچی خود ادامه داده، جرئت بر نافرمانی و گناه در آن‌ها عادت شود، آن‌گاه طبق سنت الهیش با چنین افراد برخورد خواهد کرد.


اما مبحث بعدی راجع به کید و قضای الهی از طریق وسائط:
تمام عوامل و رویدادهای بشری انسان در پرتو واسطه‌هایی صورت می‌گیرد اعم از موفقیت انسان‌ها، یا عدم موفقیت، ‌حیات و کل مواردی که به زندگی بشر وابستگی دارد.
اگر برای انسان توفیق عمل خیری نصیبش می‌شود، حاکی از یک فعلی است که در سایه آن عمل خداوند به وی عطا کرده است. عوامل طبیعت مثل وقوع زلزله، سیل و... که این‌ها ناشی از یک سری فعل و انفعالاتی که در طبیعت رخ داده است اتفاق می‌افتد، خدای باری‌تعالی احیاناً بدی بندگان را نمی‌خواهد؛ بلکه این خود ما انسان‌ها هستیم، در اثر ندانم‌کاری‌های خویش، واسطه‌ای را برای از بین بردن خود به کار می‌بریم.
و یا در جهت عکس آن است، خداوند با فرستادن انبیا و پیامبران و امامان، واسطه‌ای را برای فیض بردن از رحمت خویش این‌ها را قرار داده است.
پس کید و قضای الهی ناشی از عمل‌کردهای انسان‌ها هست که به طریق واسطه‌ای برای مجازات یا پاداش صورت می‌گیرد.


۱. علامه فقید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، ناشر انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیة قم، ج۸، ص۴۵۲.
۲. آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی و جمعی از فضلا، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۳، ج۷، ص۳۲، و هم‌چنین ج۲۴، ص۴۱۳.
۳. آیت‌الله اکبر‌هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ‌انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم، ۱۳۷۵ ش، ج۶، ص۳۶۰.
۴. علامه علی بن جمعة العروسی الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ‌انتشارات موسسة التاریخ الغربی بیروت، ج ۲، ص۵۴۴.
۵. حسین اسکندری، آیه‌های زندگی، ‌انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۱، دو جلد.


۱. فاطر/سوره۳۵، آیه۴۴.    
۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۸.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۴، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۳ ش.    
۴. عروسی حویزی، علی بن جمعة، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۵۴۴، ح۳۹۲، بیروت، انتشارات مؤسسه تاریخ الغربی.    
۵. عروسی حویزی، علی بن جمعة، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۵۴۴، ح۳۹۰، بیروت، انتشارات مؤسسه تاریخ الغربی.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «استدراج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۳.    



جعبه ابزار