دلالت آیه ۳۵ یونس بر عصمت ائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عصمت،
گناه،
ائمه،
هدایت،
شیعه،
پیامبر اکرم،
سوره یونس.
پرسش: آیا میتوان با استناد به
آیه ۳۵ سوره یونس بر لزوم پیروی از امامان (علیهالسّلام) و نیز عصمت آنان استدلال کرد؟
پاسخ اجمالی: بر اساس این آیه از
قرآن کریم؛ تنها پیروی از کسانی مجاز است که از هدایت الهی برخوردار بوده و طبیعتاً باید در مقام هدایت، از عصمت برخوردار باشند. با توجه به اینکه شیعیان با استناد به روایات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امامان دوازدهگانه را برخوردار از هدایت الهی و نیز عصمت میدانند، آن پیشوایان بزرگوار، مصداق کامل افرادی میباشند که در این آیه به پیروی از آنان توصیه شده است.
از دیدگاه شیعه امامیه، عصمت و برتری جایگاه، از صفات لازم برای امام بهشمار میرود؛ یعنی امام باید از هرگونه خطا و گناه مصون باشد.
همچنین در صفات لازم برای امامت و
رهبری، باید بر دیگران برتری و افضلیت داشته باشد. متکلمان شیعه، برای اثبات این مطلب، به طریق عقلی و نقلی (قرآن و
سنت) استدلال کردهاند که «
آیه اهتداء» از آن جمله است:
«قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی اِلَی الْحَقِّ قُلِ اللهُ یَهْدی لِلْحَقِّ اَ فَمَنْ یَهْدی اِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یُتَّبَعَ اَمَّنْ لا یَهِدِّی اِلاَّ اَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ».
خدای تعالی در این آیه شریفه خطاب به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «به آنها بگو: آیا هیچیک از معبودهای ساختگی، شما را به سوی حق راهنمایی میکنند؟»؛ زیرا معبود باید راهبر و راهنمای پرستندگان خود باشد، آن هم رهبری به سوی حق، در حالی که معبودهای مشرکان، اعم از بتهای بیجان و جاندار، هیچکدام قادر نیستند بدون هدایت الهی کسی را به سوی حق رهنمون گردند؛ چون هدایت به سوی حق نیاز به مقام عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه دارد و این بدون رهبری و حمایت خداوند ممکن نیست
لذا بلافاصله اضافه میکند: «بگو: تنها خداوند هدایت به سوی حق میکند». سپس این پرسش مهم در آیه مطرح میشود؛ «آیا کسی که به سوی حق راهنمایی میکند، برای پیروی شایستهتر است یا آنکه خود گمراه است مگر هدایتش کنند؟!» و در پایان با بیانی سرزنشبار میپرسد: «شما را چه میشود؟ چگونه قضاوت میکنید؟».
جمله «یَهْدِی اِلَی الْحَقِّ» و جمله «یَهْدِی لِلْحَقِّ» هر دو به یک معنا است؛ چون ماده «هدی» به هر دو قسم متعدی میشود؛ یعنی هم با حرف «الی» و هم با حرف «لام». در چند جای دیگر از قرآن کریم با حرف لام متعدی شده است؛
مانند: «اَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ»
و «یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ اَقْوَمُ».
اگرچه هدایتگر اصلی
خدا است و این آیه نیز در مرحله اول ناظر به هدایتگری خدا میباشد، اما این هدایت توسط واسطههایی انجام میشود که آنان نیز باید از این ویژگیها برخوردار باشند. در همین راستا به این آیه کریمه، بر لزوم عصمت و افضلیت امام استدلال شده است؛ که در ذیل به توضیح آن میپردازیم:
در آغاز آیه، هدایتگری خدا با گمراهی معبودان دروغین مقایسه شده و حکم عقلی حقانیت و برتری پیروی از خدا را به رخ مشرکان میکشد و این مقایسه، نکاتی را در ضمن خود دارد:
اوّلاً: پیروی از خداوند، لازم و واجب و پیروی از معبودان دروغین اساساً ممنوع است، نه آنکه این بهتر از آن باشد و ازاینرو، برخی کلمه «احقّ» در آیه را به معنای حق دانستهاند، نه
افعل تفضیل.
ثانیاً: «لا یهِدّی» در آیه؛ یعنی کسی که بالذّات هدایت یافته نیست و اگر هدایت هم گردد، به واسطه غیر است
و چنین کسی نمیتواند راهنما باشد؛ چون خود نیاز به راهنما دارد. کسی که اتصال به چشمهسار ربوبی ندارد، همیشه برای راهنمایی نیاز به غیر دارد و نمیتواند امام و رهبر باشد، اما آنکه روح و روانش همواره منوّر به نور الهی است، چنین کسی، نمیتواند جز معصوم از خطا و اشتباه باشد.
بنابراین، مقصود از هدایت در آیه، رساندن به مطلوب است، و هدایت، به این معنا، بالاصالة مخصوص خداوند است و پیامبران خدا و امامان معصوم بالتبع و با اذن الهی از آن بهرهمندند؛ چنانکه خداوند در فراز دیگری از قرآن میفرماید: «وَ جَعَلْنَاهُمْ اَئِمَّةً یهْدُونَ بِاَمْرِنَا ؛
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما،
[
مردم را
]
هدایت میکردند.»
از آیه مورد بحث، در لزوم برتری پیشوا و امام بر دیگران بسیار سخن گفته شده است؛ ولی در مورد چگونگی دلالت آن بر این برتری گفتوگوی زیادی نشده و گویا پیشفرض مفسران، آن است که دلالت آیه بر لزوم برتری امام، بدیهی و بینیاز از توضیح است. برخی عالمان اهلسنت نیز دلالت آیه بر افضلیت پیشوا را پذیرفتهاند؛ اگر چه آنرا مربوط به
نبوت دانستهاند.
تفکیک
امامت از نبوت توسط
تفتازانی در مسئله، ناشی از مبنایی است که وی و همفکران او درباره ابعاد و شئون امامت دارند و آنرا تنها در اجرای احکام و برقراری عدالت و امنیت در جامعه منحصر میدانند و به شان معرفتی در حوزه تبیین و حفظ دین برای امامت عقیدهمند نیستند؛ اما در دیدگاه شیعه که امامت علاوه بر بُعد اجرایی، بُعد معرفتی و هدایتی نیز دارد، تفکیک مزبور، پذیرفته نیست.
علاوهبراین، از جنبه نخست نیز تفکیک وی اشکال دارد؛ زیرا در حوزه مصالح دنیایی نیز تقدیم مفضول بر افضل ناروا است؛
چنانکه وقتی گروهی از
بنی اسرائیل از پیامبرشان خواستند فرماندهی را برای نبرد تعیین کند، و او با اذن خدا، طالوت را برگزید، با اعتراضشان مواجه شد و چنین پاسخ داد: «خداوند، او را از دو جهت بر شما برتری داده است؛ از نظر جسمی نیرومندتر از شما است و از شما داناتر است».
طالوت، پیامبر نبود ولی برای آنکه فرماندهی او از نظر
عقل و
شرع موجه و مقبول باشد، در دو ویژگی لازم برای فرماندهی، بر دیگران برتری داشت.
به هر حال؛ دلالت آیه مورد بحث، بر لزوم افضلیت کسانی که نقش هدایتگری مردم را بر عهده دارند (اعم از پیامبر و امام) در گرو آن است که کلمه «احقّ» در آیه، به اولویت تفسیر نشود؛ بلکه به تعیین و لزوم معنا شود. در این صورت، از دو گزینه: «کسی که در هدایتیابی و هدایتگری از هدایت دیگران بینیاز است» و «کسی که در هدایتیابی، نیازمند هدایت دیگران است»، انتخاب گزینه اول متعیّن و واجب میباشد؛ اما اگر کلمه «احق» به معنای اولویت باشد، لزوم افضلیت امام از آیه به دست نخواهد آمد.
در روایاتی، یکی از برترین مصادیق این آیه کریمه،
اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعلام شدهاند:
•
امام صادق (علیهالسّلام): در زمان خلافت ابوبکر، مرد مستی را نزد او آوردند.
ابوبکر به او گفت: «چرا مرتکب این
حرام شدی؟» او گفت: «من گر چه مسلمانم، اما منزلم میان قومی است که شرابخواری را
حلال میدانند و من از حرمت آن آگاه نبودم و اگر میدانستم، چنین کاری نمیکردم». ابوبکر به عمر گفت: «نظرت چیست؟» عمر پاسخ داد: «این مورد از معضلات است و ابوالحسن
[
امام علی (علیهالسّلام) ]
حکم آنرا میداند». در پی آن بود که امام فرمود تا او را نزد
مهاجران و
انصار ببرند، تا اگر کسی
آیه حرمت خمر را برایش خوانده بود، گواهی داده و در غیر این صورت،
حد بر او جاری نشود. ابوبکر، این پیشنهاد را عملی کرد و چون فردی گواهی نداد، متهم را رها کردند.
سلمان عرضه داشت: «یا علی! آنان را ارشاد کردی؟» امام (علیهالسّلام) پاسخ داد: «چنین کردم، تا حجت خداوند در آیه "اَفَمَن یهْدِی اِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ اَن یتَّبَعَ..." را به یادشان آورم».
•
امام رضا (علیهالسّلام): خداوند به پیامبران و امامان از گنجینه
علم و
حکمت خود چیزهایی هدیه میکند تا علم آنان بر علم اهل زمانشان برتر باشد. سپس آیاتی از قرآن کریم از جمله آیه «افَمَن یهْدِی اِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ...» را شاهد آوردند.
•
امام باقر (علیهالسّلام): «اما آنان که هدایت یافتهاند محمد و آل محمدند، اما کسانی که گمراهند مگر کسی آنها را رهبری کند مخالفان ایشان از
قریش و دیگرانی هستند که بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اهل بیت او مخالفت کنند».
بنابراین، با توجه به دلالت آیه بر عصمت امام، دلالت آن بر وجوب افضلیت امام آشکار خواهد بود؛ زیرا افضلیت در دو مقوله علم و عمل جلوهگر میباشد و فرد معصوم، در هر دو زمینه، از غیر معصوم برتر است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «دلالت آیه ۳۵ یونس بر عصمت ائمه»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱/۲۹.