تأخیر در استجابت دعا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تأخیر در اجابت دعا، رنج و سختی، بلا و محنت، مؤمنان، اولیای الهی.
پرسش: در
روایت آمده که خداوند متعال هرگاه بندهای را دوست بدارد، اجابت دعایش را به تأخیر میاندازد تا صدای نالهاش را بشنود، آیا خداوند رنج و محنت بندهاش را دوست دارد؟ آیا اگر حاجتش را هر چه سریعتر برآورد، باعث شادی و مطمئنتر شدن او به خدا و در نتیجه تلاش بیشتر در جهت قرب الهی نمیشود؟
پاسخ: در مشکلات و گرفتاریهاست که نزدیکترین و صمیمیترین رابطه بین عبد و مولا ایجاد میشود؛ دل رقیق میگردد،
یاد خدا در دل زنده میشود، خطاها به خاطر میآیند و همه اینها زمینه صعود انسان را به سوی
کمال نهاییاش فراهم میآورد. به همین دلیل در روایات آمده است که خداوند اجابت دعای
مؤمن را به تأخیر میاندازد تا صدای ناله و درخواست بندهاش را بشنود.
وادی
بلا در نظر اولیای الهی نهتنها زشت نیست، بلکه آنان، بلا را چون هدیهای ارزشمند میدانند. آنان گرچه همه هستی را از او دانسته و در همه چیز و همه حال خدای را میجویند و خوشی و ناخوشی را چون از اوست، میستایند، اما باور دارند که «هرگاه
خداوند بندهای را محبوب شمارد، او را در بلا غوطهور میکند». در
روایات آمده است: «همانا پاداش بزرگ با بلای بزرگ همراه است»؟!
رنج و گرفتاری در
زبان و فرهنگ دینی ما با واژههایی چون «بلا»، «
مصیبت» و «محنت» بیان شده است، خوب است ابتدا معنای لغوی این دو واژه را دریابیم و سپس به پاسخ این پرسش همت گماریم:
«بلا» و «محنت» در لغت
عرب به معنای کهنه شدن است؛ مثلاً «بَلِی الثوب» یعنی پیراهن، کهنه و مندرس شد و اگر به کسی که دچار رنج و گرفتاری میشود، میگوییم دچار بلا شده، به این جهت است که گویی بلا و محنت جسم را کهنه و فرتوت میکند.
این دو واژه گاه برای کسی استفاده میشوند که در بوته
آزمایش و ارزیابی قرار میگیرد و دلیل این استفاده آن است که گویی شخص آنقدر زیرورو شده و جنبههای مختلفش بررسی میشود که همچون پارچهای کهنه میشود.
«مصیبت» نیز از پرتاب کردن گرفته شده، گویی تیرهای بلا و رنج به سوی شخص بلادیده پرتاب شده است.
و اما در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید دید ریشه و منشأ مشکلات و گرفتاریها چیست و دلیل پیدایش
مصائب کدام است؛ به طور کلی مشکلات و مصائب به دو گونهاند:
الف. آنهایی که ناشی از کوتاهیهای
انسان در اهتمام به
تکالیف بوده، اینکه حق بندگی را به نیکی به جا نیاورده است، گرفتار آنها میشود.
در این موارد خداوند متعال، انسانها را دچار گرفتاریها میکند تا بیدار شده و به خود آیند
و نیز این گرفتاریها و شداید کفارهای باشند برای خطاها و لغزشهایشان، تا بارشان در
روز حساب سبکتر گردد.
ب. آن دسته از بلاهایی که نه برای تأدیب و هشدار، بلکه برای بریده شدن از
دنیا و راه یافتن به منزلهای بالاتر و والاتر کمال تنظیم شدهاند؛ گویی در این گرفتاریها انسان به مدارجی میرسد که جز در سایه بلا، راهیابی به آن مدارج میسور نیست.
میدانیم که یکی از نامهای خداوند متعال «ربّ» است؛ «ربّ» یعنی مالک مدبر؛
یعنی کسی که هم
خالق است و هم آفریده خود را به سوی کمالش سوق میدهد و اگر با نگرشی توحیدی به
جهان هستی بنگریم، خواهیم دید که تمام پیشآمدها و رخدادها، همه و همه، ساخته و پرداخته مبدأ هستی بوده و در مسیر تربیت انسان واقع شدهاند،
بلاها و گرفتاریها که جای خود دارد؛ حتی یک برگ از یک درخت، در جهانی به این پهناوری بدون حساب و
کتاب فرود نمیآید،
همه هستی، هماهنگ و یک صدا، به سوی کمالشان رهسپارند.
چون پرسش در خصوص
مؤمنین است، ما نیز بحث را در این نقطه معطوف میداریم: به اقتضای این
اسم شریف (رب)، خداوند تربیت مؤمنین را بر عهده گرفته و
ولایت بر آنها را پذیرفته است.
یک مربی خوب باید با روان شخص آشنا بوده و در مسیر
تربیت، روحیه و نیز اندیشههای شخصی را کاملاً مورد توجه قرار دهد.
خداوند متعال به عنوان خالق انسان و کسی که به تمام زوایای وجودی او آگاه است، در
مقام بیان روحیه انسان میفرماید: «هنگامی که انسان را زیانی رسد،
پروردگار خود را میخواند و به سوی او باز میگردد؛ اما هنگامی که نعمتی از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلاً
خدا را میخواند، از یاد میبرد و برای خداوند همتایانی قرار میدهد تا مردم را از راه او منحرف سازد».
و نیز
آیات دیگری
که همه بیانکننده این خصوصیت و روحیه در انسانها هستند.
دلیل این مطلب آن است که انسان وقتی در رفاه و آسایش است، نفسش به اسباب مادی و صوری مشغول شده و آنها را شریک خدا یا حتی به جای خدا قرار میدهد و در خیال خود گمان میکند که اینها عهدهدار
رزق و
سلامت و موفقیتهای اویند و از خدا کاملاً دور میافتد. چهبسا که قارونوار داراییهای خود را مدیون
اندیشه و نبوغ خود به حساب آورد
یا فرعونگونه، سرمست از قدرت و شوکت پوشالی خود، سر به طغیان بردارد
و ادعای خدایی کند.
اما زمانی که دچار سختی و شدتی میگردد و به این اسباب ظاهری مراجعه کرده و ناکارآمدی آنها را نظاره میکند و میبیند آنها نیز چون خود او، یا حتی بیچارهتر از او بوده و خود، دست نیاز به سوی دیگری دراز کردهاند و از آن همه شرکای موهومِ خداوند سبحان اثری نمیبیند، آن هنگام متوجه میشود که هیچ مشکلگشا و اجابتکنندهای جز او نیست و آنهایی را که در زمان رفاه و آسایش میدید، خیال و وهمی بیش نبوده است، قدرت و شوکت و
غنا و
رزاقیت و ... همه و همه تنها از اوست و هیچ شریکی در حیطه سلطنت مطلق او تصور نمیشود.
با این بیان روشن میشود که در مشکلات و گرفتاریهاست که نزدیکترین و صمیمیترین رابطه بین عبد و مولا ایجاد میشود؛ دل رقیق میگردد، یاد خدا در دل زنده میشود، خطاها به خاطر میآیند و ... و همه اینها زمینه صعود
انسان را به سوی کمال نهاییاش فراهم میآورد.
خوب است گاه برای اینکه این مطلب را نه با
عقل، بلکه با چشم ببینیم و با گوش بشنویم، سری به زیارتگاهها بزنیم؛ و کسانی را ببینیم که خسته از دنبال این و آن رفتنها و درمانده از پاسخهای منفی، با پشتی خمیده از سنگینی مشکلات رو به سوی خدا آوردهاند و با چه سوز و نالهای خدا را میخوانند، دقت کردهاید که آنچنان ضریح را میفشارند که گویی دامان آن عزیز را دربر گرفتهاند و از پشت کردن او ممانعت میکنند؟
چه زیباست که بنده بریده از تمام خلایق، بیهیچ تزویر و ریایی، خالصانه، همراه با اشکهایی سرازیر، خدا را، و تنها خدا را، از ژرفای دل بخواند و با اعتراف به بدیهای خود و به پشتوانه خوبی و لطف او، از او کمک بخواهد!
و بدانید که هر مربی دلسوز و مهربانی از دیدن این منظره زیبا و دلنشین، و این راز و نیاز عاشقانه به وجد آمده و طالب ادامه یافتن این صحنه شورانگیز میشود و به همین دلیل در
روایات آمده است که
خداوند اجابت دعای مؤمن را به تأخیر میاندازد تا صدای ناله و درخواست بندهاش را بشنود.آنچه در نوشته آمد، همه مربوط به درجات ابتدایی ایمان و مؤمنین عادی بود.
اما در مورد اولیای الهی مطلب از این هم بالاتر و والاتر است، وادی بلا در نظر اهل سیر نهتنها زشت و کریه نیست، بلکه آنان، بلا را چون هدیهای ارزشمند از دوستی عزیز در آغوش میفشرند و آن را چون جان، عزیز میدارند. آنان گرچه همه هستی را از او دانسته و در همه چیز و همه حال خدای را میجویند و خوشی و ناخوشی را چون از اوست، میستایند.
اما باور دارند که «هرگاه خداوند بندهای را محبوب شمارد، او را در بلا غوطهور میکند».
و مگر نه این است که میان عاشق و معشوق رمز و رازی ویژه است؟ و مگر نه این است که رمز و راز عاشق و معشوق به گونهای مخصوص ردوبدل میشود؟ در میان همه کسانی که در رهگذر لیلیاند، چرا جام مجنون شکسته میشود؟ و آیا این، جز توجه و عنایت ویژه معشوق به عاشق است؟
اگر با دیگرانش بود میلی ••• چرا جام مرا بشکست لیلی
و مگر بزرگترین «اجر» راهیابی به کوی دوست و داخل شدن در بهشت خود خدا و همسفر شدن با بندگان خاص او نیست («
یَا اَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ • ارْجِعِی...»)
و مگر نفرمودهاند: «
همانا پاداش بزرگ با بلای بزرگ همراه است»؟!
۱. امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، چهل حدیث، حدیث پانزدهم.
۲. شهید مطهری، مرتضی، بیست گفتار.
۳. شهید مطهری، مرتضی، عدل الهی.
۴. حسینی، سید خلیل، هدیهای از دوست.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تأخیر در استجابت دعا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۶/۱۰.