• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهتان در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن، بهتان، گناه، تهمت، حدیث.

پرسش: بهتان در لغت و قرآن و حدیث به چه معناست و فرق آن با تهمت چیست و چند نمونه از بهتان در قرآن را ذکر کنید؟



واژه «بهتان»، مصدر و از ریشه «بهت» است که بر گفتن سخنی دلالت دارد که موجب مات و مبهوت و متحیّر نمودن کسی می‌شود. از همین رو، به سخن دروغ که در آن، کار خلافی به کسی نسبت داده شود، بهتان گویند؛ چون معمولاً آن شخص از شنیدن چنین نسبتی در تحیّر و شگفتی می‌مانَد. شاهد آن در قرآن، آیه: «قَالَ اِبْرَاهِیمُ فَاِنَّ اللَّهَ یَاْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَاْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» یا انجام دادن کاری و شاهد دیگر آن در قرآن، آیه: «وَ یَقُولُونَ مَتَی هَذَا الْوَعْدُ... بَلْ تَاْتِیهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ»
ابن فارس در این باره می‌گوید:
«الباءُ وَ الهاءُ وَ التّاءُ اصلٌ واحِدٌ و هُوَ کَالدَّهشِ وَ الحَیرَةِ؛ یُقالُ: بُهِتَ الرَّجُلُ یُبهَتُ بَهَتا، وَ البَهتَةُ الحَیرَةُ، فَاَمَّا البُهتانُ فَالکَذِبُ، یَقولُ العَرَبُ: یا لَلبَهیتَة، ‌ای یا لَلکَذِب؛ با و‌ها و تا، دارای یک ریشه معنایی است و آن، حیرت و سرگردانی است. گفته می‌شود: بُهِتَ الرجل یُبْهَتُ بَهَتا و بهتانا، یعنی: آن مرد، مبهوت و متحیّر شد. «البَهْتَة» یعنی: حیرت؛ امّا بُهتان به معنای دروغ است. عرب می‌گوید: «یا لَلبَهیتَة!» یعنی: عجب دروغی!»
همچنین ابن منظور در معنای بهتان آورده است:
بَهَتَ الرَّجُلَ یَبهَتُهُ بَهتا وَ بَهَتا وَ بُهتانا، فَهُوَ بَهّاتٌ‌ای قالَ عَلَیهِ ما لَم یَفعَلهُ فَهُوَ مَبهوتٌ... قالَ ابو اسحاقَ: البُهتانُ الباطِلُ الَّذی یُتَحَیَّرُ مِن بُطلانِهِ، وَ مِنَ البَهتِ: التَّحَیُّرُ. [عبارت] «بَهَتَ الرجلَ یَبْهَتَه بَهتا و بَهَتا و بُهتانا، فهو بَهّات»
یعنی: به آن فرد، چیزی نسبت داد که انجامش نداده است. به آن مرد، «مبهوت (بهتان زده شده)» می‌گویند.... ابو اسحاق می‌گوید: بُهتان، به معنای امر باطلی است که از نادرستی آن، انسان حیرت می‌کند، و از معانی بهت است معنای: تحیّر (سرگردانی).
و نیز راغب اصفهانی می‌گوید:
قالَ اللّهُ (عزّوجلّ): سوره بقره: آیه ۲۵۸ «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» ‌ای دُهِشَ و تَحَیَّرَ. و قَد بَهَتَهُ، قالَ (عزّوجلّ): نور: آیه ۱۶ «هَـذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ» ، ‌ای کَذِبٌ یُبهِتُ سامِعَهُ لِفظاعَتِهِ؛ خداوند (عزّوجلّ) فرموده است: «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ: » یعنی مبهوت و متحیّر شد. و «قد بَهَتَه» [یعنی: او را مبهوت و متحیّر کرد]. خدای (عزّوجلّ) فرموده است: «هَـذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ»، یعنی: دروغی است که از شدّت زشتی‌اش، شنونده را مبهوت و حیرت زده می‌کند.»


برخی «بهتان» و «تهمت» را مترادف می‌پندارند، در صورتی که «تهمت»، اسم مصدر است از مادّه «وهم»، به معنای پندار و سوء ظن. ابن منظور در تبیین معنای «تهمت» می‌گوید:
«التُّهَمَةُ اصلُهَا الوُهَمَةُ مِنَ الوَهمِ، وَ یُقالُ: «اِتَّهَمتُهُ» اِفتِعالٌ مِنهُ. [قالَ ] الجَوهَرِیُّ: اِتَّهَمتُ فُلانا بِکَذا، وَ الاِسمُ التُّهَمَةُ ـ بالتحریک ـ.[قالَ] ابنُ سَیِّدَةَ: التُّهَمَةُ: الظَّنُّ... [قالَ] سیبوَیهِ: اِتَّهَمَ الرَّجُلَ وَ اَتهَمَهُ وَ اَوهَمَهُ: ادخَلَ عَلَیهِ التُّهَمَةَ‌ای ما یُتَّهَمُ عَلَیهِ...؛ تهمت، اصل آن، «وُهْمَة» است از مادّه «وَهم». گفته می‌شود: «اِتَّهَمْتُهُ» که از باب «افتعال» است. جوهری در الصحاح می‌گوید: «اتّهمتُ فلانا بکذا؛ یعنی: فلانی را به فلان چیز، متّهم کردم. اسم آن، «التهمة» است.ابن سیده می‌گوید: تهمت به معنای گمان است.... سیبویه می‌گوید: «اِتَّهَمَ الرجل وَ اَتْهَمَهُ وَ اَدْهَمَه» یعنی: بر او تهمت وارد کرد، یعنی آنچه را بر او اتّهام بسته می‌شود.... »
بنابراین، در «بهتان»، دروغ بودنِ نسبت، برای نسبت دهنده روشن است؛ امّا در «تهمت»، به دروغ بودن آن اطمینان ندارد؛ بلکه سوء ظن، منشأ آن نسبت است.


واژه «بهتان» در قرآن و حدیث، در همان معنای لغوی آن بکار رفته است، یعنی نسبت ناروا دادن به کسی که نسبت دهنده، علم به بی‌گناهی او دارد. قرآن، در اشاره به این معنا می‌فرماید:
«وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُواْ فَقَدِ احْتَمَلُواْ بُهْتَانًا وَ اِثْمًا مُّبِینًا؛ و کسانی که مردان و زنان را بی آن که مرتکب چیزی (عمل زشتی) شده باشند، آزار می‌رسانند، قطعا بهتان و گناه آشکاری به گردن گرفته‌اند.»
بر پایه نقل کلینی (رحمه‌الله)، امام صادق (علیه‌السّلام) در بیان فرق میان غیبت و بهتان می‌فرماید:
«الغیبَةُ ان تَقولَ فی اخیکَ ما سَتَرَهُ اللّهُ عَلَیهِ، وَ اَمَّا الاَمرُ الظّاهِرُ فیهِ مِثلُ الحِدَّةِ وَ العَجَلَةِ فَلا، وَ البُهتانُ ان تَقولَ فیهِ ما لَیسَ فیهِ؛ غیبت، آن است که در باره برادرت چیزی بگویی که خداوند، آن را پوشیده داشته است؛ امّا ] سخن گفتن از [آنچه در او آشکار است (مانند تندخویی و شتابکاری)، غیبت نیست. و بهتان، آن است که درباره‌اش چیزی بگویی که در او نیست.»

۳.۱ - نسبت دادن زنا و لواط به مسلمان

گفتنی است که در اسلام، نسبت دادن زنا و لواط به شخص مسلمان، بدون دلیل و حجت شرعی (که عبارت است از شهادت چهار گواه عادل)، حتّی با علم به صحّت آن، بهتان محسوب می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید:
«لَّوْلَا جَاءُو عَلَیْهِ بِاَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاِذْ لَمْ یَاْتُواْ بِالشُّهَدَاءِ فَاُوْلَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ... وَ لَوْلَا اِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا اَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ؛ چرا چهار گواه بر [صحّت] آن [بهتان] نیاوردند؟ پس چون گواهان [لازم را] نیاورده‌اند، اینان‌اند که نزد خدا دروغگویان‌اند... و [گر نه] چرا وقتی آن را شنیدید، گفتید: برای ما سزاوار نیست که در این [موضوع] سخن بگوییم. [خداوندا!] منزّهی تو! این، بهتانی بزرگ است.»
بر این اساس، کسی که می‌داند مسلمانی مرتکب این گناه شده، ولی نمی‌تواند چهار شاهد عادل برای اثبات ادّعای خود بیاورد، حق ندارد به او نسبت زنا بدهد، و اگر چنین نسبتی داد، طبق نصّ صریح قرآن باید با خوردن هشتاد تازیانه مجازات شود:
«وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَاْتُواْ بِاَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُواْ لَهُمْ شَهَادَةً اَبَدًا وَ اُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ و کسانی که به زنان شوهردار، نسبت زنا می‌دهند، سپس چهار گواه نمی‌آورند، هشتاد تازیانه به آنها بزنید، و هیچ‌گاه شهادتی را از آنها نپذیرید، و اینان‌اند که خود، فاسقان‌اند.»
بنا بر این، می‌توان گفت که کاربرد واژه «بهتان» در قرآن و احادیث برای «نسبت دادن زنا و لواط به مسلمان»، فراتر از معنای لغوی آن است، و به عبارت روشن‌تر، از نظر اسلام، غیبت، در این دو مورد، به دلیل آنکه به آبروی مسلمان، ضربه اساسی وارد می‌کند و او را از حیثیت اجتماعی به کلّی ساقط می‌نماید، بهتان محسوب شده است.
گفتنی است که در قرآن کریم، کلمه «بهتان»، شش بار به کار رفته است. همچنین واژه‌هایی مانند: «افتراء»، «اِفک»، «کذب»، «رَمْی» و «تقوُّل» نیز در این کتاب آسمانی در مفهوم «بهتان» کاربرد دارند.


نکته قابل توجّه، این که: واژه «بهتان» در قرآن، تنها در مورد دروغ‌بستن به انسان بکار رفته است و هم‌چنین است چهار مورد از مشتقّات واژه «رمی» در صورتی که واژه «افتراء» در اکثر قریب به اتّفاق موارد، و کلمه «تقوُّل»، دو بار در دروغ‌بستن به خدا بکار رفته؛ امّا واژه‌های «افک» و «کذب»، هم در مورد دروغ‌بستن به خداوند متعال و هم در دروغ‌بستن به انسان، در قرآن بکار رفته‌اند.


در قرآن به چند نمونه از نسبت‌های ناروا اشاره شده که می‌توان از آنها به عنوان نکوهیده‌ترین مصادیق بهتان یاد کرد:

۵.۱ - نسبت دادن گناه خود به دیگری

نسبت ناروا به دیگری، دو گونه است: گاهی نسبت دهنده، خود، مرتکب آن گناه نشده و گاهی خود، آن را انجام داده و ناجوان مردانه، انجام آن را به دیگری نسبت می‌دهد. بی‌تردید، نوع دوم از بهتان، نکوهیده‌تر و گناه آن، سنگین‌تر است. قرآن از این نوع بهتان، چنین یاد کرده است:
«وَ مَن یَکْسِبْ اِثْمًا فَاِنَّمَا یَکْسِبُهُ عَلَی نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا• وَ مَن یَکْسِبْ خَطِیئةً اَوْ اِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَ اِثْمًا مُّبِینًا؛ و هر کس گناهی مرتکب شود، فقط آن را به زیان خود، مرتکب شده است و خدا دانای سنجیده کار است، و هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس آن را به بی‌گناهی نسبت دهد، قطعا بهتان و گناه آشکاری بر دوش کشیده است.»
جالب توجّه است که در شأن نزول این آیه آمده است که شخص بی گناه، یک یهودی بوده که از سوی شخصی به ظاهر مسلمان به دزدی متّهم شد، در صورتی که نسبت دهنده، خود، این گناه را انجام داده بود.

۵.۲ - نسبت ناروا دادن به همسر پیامبر

یکی دیگر از مصادیق بهتان، نسبت ناروا دادن به یکی از همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که قرآن از آن به عنوان «افک» (مبدا این شایعه این بود که یکی از همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در یکی از جنگ‌ها از لشکر اسلام عقب افتاد و با یکی از مردان مسلمان به قافله پیوست. شماری از مسلمانان، وی را به کار ناشایست متّهم کردند؛ ولی خداوند متعال، در آیاتی از سوره نور، آنها را به شدّت، نکوهش کرد و از دامن زدن به این شایعه ناروا منع نمود. بیشتر مفسّران، شأن نزول این آیات را عایشه دانسته‌اند که مورد اتّهام گروهی از منافقان به سرکردگی عبد اللّه بن ابی سلول قرار گرفت؛ ولی برخی از احادیث و برخی از تفاسیر، مصداق آیات یاد شده را ماریه قبطیه می‌دانند که از جانب عایشه مورد افترا قرار گرفت.) یاد کرده و خانواده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از این نسبت، مبرّا دانسته و مسلمانان را از دامن زدن به این شایعه بی‌اساس، به شدّت منع و به مقابله با آن، دعوت کرده است:
«وَ لَوْلَا اِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا اَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ؛ چرا وقتی آن را شنیدید، نگفتید: «برای ما سزاوار نیست که دراین [موضوع] سخن بگوییم. [خداوندا!] منزّهی تو! این، بهتانی بزرگ است؟»
این آیه در واقع از مسلمانان می‌خواهد که نه تنها خود، این شایعه را گسترش ندهند، بلکه لازم است برای پیش‌گیری از گسترش آن، تلاش کنند و در ادامه آیات، کسانی که به این‌گونه شایعات دامن می‌زنند، تهدید شده‌اند:
«اِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ اَن تَشِیعَ الْفَـحِشَةُ فِی الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْاَخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ اَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ کسانی که دوست دارند زشتی در‌باره کسانی که ایمان آورده‌اند، شیوع پیدا کند، برای آنان در دنیا و آخرت، عذابی دردآور خواهد بود. و خدا [ست که] می‌داند و شما نمی‌دانید.»

۵.۳ - تهمت به همسر برای مهریه

یکی از سنّت‌های غلط دوران جاهلیت، این بود که برخی از مردان، هنگام ازدواج مجدّد، همسران سابق خود را به زنا متّهم می‌کردند تا مهر آنان را تصاحب کنند. قرآن، این عمل را گناهی آشکار دانست و بدین‌سان از آن نهی نمود:
«وَ اِنْ اَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَ ءَاتَیْتُمْ اِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَاْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئا اَ تَاْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَ اِثْمًا مُّبِینًا؛ و اگر خواستید همسری [۵۵]     به جای همسر [پیشین خود] ستانید و به یکی از آنان مال فراوانی داده باشید، چیزی از آن را پس مگیرید. آیا می‌خواهید آن [مال] را به بهتان و گناه آشکار بگیرید؟»

۵.۴ - نسبت ولد نامشروع به شوهر

یکی دیگر از سنّت‌های جاهلیت، این بود که برخی از زنان، فرزندان نامشروع خود را به شوهران خود منتسب می‌کردند که خداوند متعال به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داد تا هنگام بیعت زنان، ضمن تعهّد گرفتن از اجتناب آنان شماری از گناهان که در آن دوران رایج بوده، از ایشان بخواهد از گناه یاد شده نیز بپرهیزند:
«یَااَیُّهَا النَّبِیُّ اِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَی اَن لَا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئا وَ لَا یَسْرِقْنَ وَ لَا یَزْنِینَ وَ لَا یَقْتُلْنَ اَوْلَادَهُنَّ وَ لَا یَاْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ اَیْدِیهِنَّ وَ اَرْجُلِهِنَّ وَ لَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ ‌ای پیامبر! چون زنان باایمان نزد تو آیند که با تو بیعت کنند [با این شرط] که چیزی را با خدا شریک نسازند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بچه حرام زاده‌ای را که پس‌انداخته‌اند، با بهتان، به شوهر نبندند و در [کار] نیک از تو نافرمانی نکنند، با آنان بیعت کن و از خدا برایشان آمرزش بخواه، که خدا آمرزنده‌ای مهربان است.»


۱. انبیا/سوره۲۱، آیه۴۰.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۰.    
۴. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۳۰۷ مادّه «بهت».    
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۱۲، مادّه «بهت».    
۶. زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۳، ص۱۹.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۸.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۱۶.    
۹. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۴۸، مادّه «بهت».    
۱۰. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۶۴۴، مادّه «وهم».    
۱۱. جوهری، إسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ۲۰۵۴.    
۱۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۸.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۵۸.    
۱۴. نور/سوره۲۴، آیه۱۳-۱۶.    
۱۵. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۲۰.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۱۱۲.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۱۵۶.    
۱۹. نور/سوره۲۴، آیه۱۶.    
۲۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۸.    
۲۱. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۹۴.    
۲۳. نساء/سوره۴، آیه۴۸.    
۲۴. انعام/سوره۶، آیه۲۱.    
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۹۳.    
۲۶. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۲۷. انعام/سوره۶، آیه۱۴۰.    
۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۸۹.    
۲۹. نور/سوره۲۴، آیه۱۲.    
۳۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۴.    
۳۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۷.    
۳۲. سبا/سوره۳۴، آیه۴۳.    
۳۳. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۳۴. آل عمران/سوره۳، آیه۷۸.    
۳۵. آل عمران/سوره۳، آیه۹۴.    
۳۶. نساء/سوره۴، آیه۱۱۲.    
۳۷. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۳۸. نور/سوره۲۴، آیه۶.    
۳۹. نور/سوره۲۴، آیه۲۳.    
۴۰. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۴.    
۴۱. طور/سوره۵۲، آیه۳۳.    
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۱۱۲.    
۴۳. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۴۴. نور/سوره۲۴، آیه۶.    
۴۵. نور/سوره۲۴، آیه۲۳.    
۴۶. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۴.    
۴۷. طور/سوره۵۲، آیه۳۳.    
۴۸. نساء/سوره۴، آیه۱۱۱.    
۴۹. نساء/سوره۴، آیه۱۱۲.    
۵۰. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمّی، ج۲، ص۹۹.    
۵۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۲، ص۱۵۴، ح ۱۰-۱۲.    
۵۲. نور/سوره۲۴، آیه۱۶.    
۵۳. نور/سوره۲۴، آیه۱۹.    
۵۴. نساء/سوره۴، آیه۲۰.    
۵۵. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.    



سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «بهتان در لغت و قرآن و حدیث» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۱۱.    
سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «بهتان در قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۱۰.    



جعبه ابزار