• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امتحان خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امتحان الهی.
پرسش: با توجه به اینکه خداوند عالم علی الاطلاق است، غرض از امتحانات الاهی چیست؟
پاسخ:



امتحان از طرف خدا برای کشف مجهول نیست؛ چون او به همه‌چیز عالم است؛ اما این سنت الاهی ، مبتنی بر یک سنت تکوینی است و آن سنت تکوینی، عبارت است از: سنت هدایت عامه الاهیه از آن جهت که با موجودات مکلف نظیر انسان ارتباط دارد.


خداوند چندگونه هدایت دارد:

۲.۱ - ۱. هدایت خصوصی

هدایت خصوصی که ویژه افراد خاصی است و از بعضی طوایف نفی شده است:« و اللَّه لا یهدی القوم الظالمین » و یا:« و اللَّه لا یهدی القوم الفاسقین ». در مقابل چنین هدایتی اضلال قرار دارد.

۲.۲ - ۲. هدایت به معنای نشان دادن راه

هدایت به معنای ارائه طریق (نشان دادن راه) که شامل مؤمن و کافر می‌شود، اما غیر صاحبان شعور از این هدایت بهره‌ای ندارند. « انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا » و یا « و اما ثمود فهدیناهم ».

۲.۳ - ۳. هدایت تکوینی

هدایت تکوینی که هم از نظر مورد عام است و هم از نظر نتیجه، « الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی » و خداوند هدایتش را شامل همه (با شعور و بی‌شعور) می‌کند. « الذی خلق فسوّی و الذی قدّر فهدی ».


« تقدیر » عبارت است از: تهیه اسباب و علل تا آن اسباب و علل، موجود را به‌سوی غایت و هدفِ خلقتش سوق دهد و در این آیه، خداوند هدایت را نتیجه تقدیر گرفته است.
اشیا به‌وسیله این هدایت (عمومی) به‌سوی هدف و اجل‌های خود سوق داده می‌شوند و هیچ موجودی از این قانون کلی مستثنا نیست و در این بین انسان به کمالش نمی‌رسد، مگر از طریق افعال اختیاری و ارادی؛ یعنی کمال نوع بشر در گرو یک سلسله افعال اختیاری است و لذاست که خداوند باید برای او یک سلسله اوامر و نواهی (شریعت)، تشریع نماید از سوی دیگر حوادث اجتماعی و فردی را ـ که برخی از آنها به انتخاب خود انسان است و برخی نه ـ برای او پدید بیاورد، تا در برخورد با این دو آنچه را در قوه و استعداد دارد، فعلیت بخشد و در آخر سعادتمند یا بدبخت گردد، لذاست که نام محنت و بلا و امتحان بر این تشریع و حوادث منطبق گردیده است.
به عبارت دیگر خداوند، آزمایشگر انسان است و تصرفات آزمایشی او، عبارت‌اند از شریعت و حوادث، که با این دو، حال انسان‌ها نسبت به آن مقصدی که دعوت دینی او را به آن سوی می‌خواند، روشن می‌گردد.


پس امتحان الاهی بر مبنای تربیت عامه الاهیه است و با چنین تربیتی حال هر انسان، برای خودش معلوم می‌شود که از اهل کدام خانه است؟ اهل دار ثواب است یا دار عقاب؟


۴.۱ - پاک شدن اهل ایمان از هر عیبی

قرآن در آیه ۱۴ و ۱۴۰ سوره آل‌عمران غرض از امتحان الاهی را این‌گونه تبیین می‌فرماید:« و لیمحّصَ اللَّه الذین آمنوا و یَمحَق الکافرین ». تا اینکه اهل ایمان را از هر عیب و نقص پاک و کامل کند و کافران را محو و نابود گرداند.

۴.۲ - از بین رفتن ایمان و فضایل ظاهری کفار و منافقان

و با امتحانات پی‌در‌پی، ایمان و فضایل ظاهری و فریبنده کفار و منافقان ، به تدریج از بین می‌رود؛
[۲۹] تفسیر موضوعی قرآن، جوادی آملی، ج ۴، ص ۲۶۷ ـ ۲۸۴ .
[۳۰] محمد محمدی ری‌ شهری، میزان الحکمة، ج ۹، ص ۷۰ ؟؟؟.
البته برای کافرین، مَحق و نابودی دیگری هم وجود دارد که قرآن از آن این‌گونه خبر داده:« والعاقبة للتقوی » و یا « ان الارض یرثها عبادی الصالحون ».



نتیجه اینکه آثار سازنده امتحان الاهی را می‌توان در چند امر خلاصه کرد:

۵.۱ - ۱. شکوفا شدن استعدادهای نهفته

شکوفا شدن استعدادهای نهفته و ایجاد روحیه مقاومت: حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ در بیانی می‌فرمایند:در دگرگونی و سختی‌های احوال و روزگار است که جوهرهای مردان شناخته می‌شود.
[۳۳] «فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال»، نهج البلاغه، قصار الحکم ۲۱۷.


۵.۱.۱ - روایتی از امام رضا

از امام رضا ـ علیه‌السلام ـ روایت شده که فرمود: مردم امتحان می‌شوند؛ چنان‌که طلا امتحان می‌شود و خالص و پاک می‌شوند؛ چنان‌که طلا پاک می‌شود.
فتنه ؛ یعنی پاک و خالص نمودن طلا
[۳۵] اقرب الموارد، ج ۲، ص ۹۰۱ و ۹۰۲ .

و طلا را در معرض آتش قرار می‌دهند، تا ناخالصی‌هایش بسوزد و خالص گردد، گوهر وجود انسان هم طلایی است که خداوند خواسته است آن را در پرتو آتش شهوت و غضب و سختی و... خالص گرداند، و اینجاست که باید گفت:امتحان وسیله‌ای است برای تکامل و پرورش انسان‌ها.
تا نبیند رنج و سختی مرد کی گردد تمام
تا نیاید باد و باران گل کجا بویا شود
امروزه سربازان را با کارهای سنگین و خشن تمرین می‌دهند تا سطح کارایی آنها بالا برود و امتحان الاهی تمرینی است در جهت تقویت قوای درونی انسان .

۵.۱.۲ - روایتی از امام علی

حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ می‌فرمایند:« و ان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لکن لتظهر الافعال التی بها یستحق الثواب و العقاب »؛
[۳۷] نهج البلاغه، قصار الحکم، ۹۳.
یعنی هرچند خداوند از مردم به خودشان آگاه‌تر است، اما به این خاطر انسان‌ها مورد آزمایش قرار می‌گیرند که افعالی را بروز دهند که با آن افعال استحقاق ثواب یا عقاب را پیدا می‌کنند. و این بهترین فرصت است برای شناخت انسان از روحیه استعدادهایش و تلاش برای شکوفا نمودن آنها. و از این طریق است که دیگر حجت بر او تمام خواهد شد و در روز حساب نمی‌تواند مدعی استحقاق ثواب یا بیش از آن مقدار که به او داده‌اند، گردد.

۵.۲ - ۲. زایل شدن غفلت

زایل شدن غفلت :خداوند نه‌تنها انسان را با ابتلا به مصائب آزمایش می‌کند، بلکه گاهی وفور نعمت و قدرت حکومت و برخورداری از سلامت و... هم از اسباب امتحان الاهی به شمار می‌آیند.
[۳۸] ر.ک:جوادی، عبداللَّه، تفسیر موضوعی قرآن، ج ۴، ص ۲۶۷ ـ ۲۸۶.
و این نعمات گاه چنان انسان را مغرور می‌سازد که اسباب نابودی خود و دیگران را فراهم می‌کند. خداوند برای نجات و بیداری چنین انسانی او را درگیر حوادث ناگواری می‌نماید و این‌گونه او را دوباره در معرض امتحان قرار می‌دهد تا راه را از چاه باز شناسد و به این باور نایل آید که تمام هستی و نعمت‌ها از خداست و نباید از خدا غافل و در گرداب گناه غرق شد. بخشی از مصائب همچون دست اندازها و پیچ‌های مصنوعی هستند که در جاده‌ها ایجاد می‌گردند، تا مانع خواب رانندگان و در نتیجه سقوط آنها در دره شود. در آیات زیادی از قرآن این اثر تربیتی برای آزمایش الاهی، گوشزد شده است. در این آیات گاهی هدف « تذکر » و بار دیگر « تضرع » و در بعضی موارد «رجوع و بازگشت» عنوان شده است و این بدان خاطر است که بازگشت به‌سوی خدا مراتبی دارد و نخستین مرتبه آن تذکر است و سپس تضرع به درگاه خدا و آن‌گاه شخص عملاً مسیر خود را اصطلاح می‌نماید و بازمی‌گردد.
[۴۵] ر.ک: پیام قرآن، ج ۴، ص ۴۷۰ ـ ۴۷۵.


۵.۲.۱ - روایتی از حضرت علی

حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ در بیانی به این نکته قرآنی این‌گونه اشاره می‌فرمایند:«خداوند بندگانش را در هنگامی که مرتکب گناه می‌شوند به نقص ثمرات و... آزمایش می‌فرماید تا توبه‌کاران توبه نمایند و کسی که باید دست از گناه بکشد، خودداری کند و پند پذیران پند گیرند و....»
[۴۶] «انّ اللَّه یبتلی عباده عندالاعمال السّیئة بنقص الثمرات... لیتوب تائب و یقلع مقلع و یتذکّر متذکّر». نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳.



البته در اینجا جای این سؤال است که اگر این‌گونه است پس چرا اولیای الاهی و امامان و پیامبران مورد آزمایش قرار می‌گیرند؟
و اما جواب:چون همان‌گونه که قبلاً بدان اشاره شد این یک سنت عام الاهی است و همه را در‌بر‌می‌گیرد.

۶.۱ - روایتی از امیرالمؤمنین

امیراامؤمنین ـ علیه‌السلام ـ فرمود:«ا ن البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للانبیاء درجة و للاولیاء کرامة »؛ یعنی انبیا هم مورد آزمایش قرار می‌گیرند تا بر درجاتشان افزوده گردد.


با این توضیحات، غرض از امتحان الاهی روشن گشت و معلوم شد که امتحان برای این نیست که خدا به حال انسان آگاه شود؛ بلکه برای این است که انسان بتواند قابلیت‌های خود را به فعلیت برساند.



۱. جمعه (۶۲)، آیه ۵؛ «خداوند گروه ظالمین را هدایت نمی‌کند». بنابراین امتحان الاهی برای تحقق فعلیت‌های انسان لازم است نه برای علم خدا به سرنوشت انسان.    
۲. صف (۶۱)، آیه ۵؛ «خداوند گروه فاسقین را هدایت نمی‌کند».    
۳. دهر، انسان (۷۶)، آیه ۳؛ ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به انسان نمودیم (و برای اتمام حجت برای آنها رسول فرستادیم) حال خواهد هدایت پذیرد و شکر این نعمت گوید و خواهد ضلالت پذبرد نعمت را کفران کند.    
۴. فصلت (۴۱)، آیه ۱۷؛ «و اما قوم ثمود را نیز (رسول فرستادیم و) هدایت کردیم.».    
۵. طه (۲۰)، آیه ۵۰؛ «خدایی که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشید و سپس به راه کمالش هدایت فرمود.».    
۶. اعلی (۸۷)، آیه ۳؛ «آن خدایی که عالم را خلق کرد و همه را به حد کمال خود رسانید، آن خدایی که هر چیز را قدر و اندازه‌ای داد و به راه کمالش هدایت نمود.».    
۷. کهف (۱۸)، آیه ۷؛ «ما آنچه در روی زمین است برای زمین زینتی فریبنده قرار دادیم تا مردم را بیازماییم که کدامیک از حیث عمل بهترند».    
۸. دهر (۷۶)، آیه ۲.    
۹. انبیا (۲۱)، آیه ۳۵.    
۱۰. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۵۴.    
۱۱. فجر (۸۹)، آیه ۶.    
۱۲. تغابن (۶۴)، آیه ۱۵.    
۱۳. محمد (۴۷)، آیه ۴.    
۱۴. اعراف (۷)، آیه ۱۶۳.    
۱۵. انفال (۸)، آیه ۱۷.    
۱۶. عنکبوت (۲۸)، آیه ۳.    
۱۷. بقره (۲)، آیه ۱۲۴.    
۱۸. صافات (۳۷)، آیه ۱۰۶.    
۱۹. طه (۲۰)، آیه ۴۰.    
۲۰. انعام (۶)، آیه ۱۶۵.    
۲۱. احزاب (۲۲)، آیه ۱۱.    
۲۲. ملک (۶۷)، آیه ۲.    
۲۳. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۴.    
۲۴. آل‌عمران (۳)، آیه ۱۴۰.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۶، ص ۱۰۰.    
۲۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۱۲۴.    
۲۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۳۰ ۳۶.    
۲۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۴، ص ۴۶ ۵۵.    
۲۹. تفسیر موضوعی قرآن، جوادی آملی، ج ۴، ص ۲۶۷ ـ ۲۸۴ .
۳۰. محمد محمدی ری‌ شهری، میزان الحکمة، ج ۹، ص ۷۰ ؟؟؟.
۳۱. طه (۲۰)، آیه ۱۳۲.    
۳۲. انبیا (۲۱)، آیه ۱۰۵.    
۳۳. «فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال»، نهج البلاغه، قصار الحکم ۲۱۷.
۳۴. «یفتنون کما یفتن الذهب ثم قال یخلصون کما یخلص الذهب»، اصول کافی، کلینی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج ۲، ص ۱۹۶.    
۳۵. اقرب الموارد، ج ۲، ص ۹۰۱ و ۹۰۲ .
۳۶. مفردات راغب، ص ۳۷۱.    
۳۷. نهج البلاغه، قصار الحکم، ۹۳.
۳۸. ر.ک:جوادی، عبداللَّه، تفسیر موضوعی قرآن، ج ۴، ص ۲۶۷ ـ ۲۸۶.
۳۹. اعراف (۷)، آیه ۹۴.    
۴۰. روم (۳۰)، آیه ۴۱.    
۴۱. سجده (۳۲)، آیه ۲۱.    
۴۲. اعراف (۷)، آیه ۳۰.    
۴۳. اعراف (۷)، آیه ۱۶۸.    
۴۴. (۹)، آیه ۱۲۶.    
۴۵. ر.ک: پیام قرآن، ج ۴، ص ۴۷۰ ـ ۴۷۵.
۴۶. «انّ اللَّه یبتلی عباده عندالاعمال السّیئة بنقص الثمرات... لیتوب تائب و یقلع مقلع و یتذکّر متذکّر». نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳.
۴۷. بحارالانوار، سیدمحمدحسین، ج ۴، ص ۲۳۵، ح ۵۴.    



پایگاه اسلام کوئیست.    






جعبه ابزار