• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اتصاف صفت جبار متکبر به خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: جبار، متکبر، تکبر.

پرسش: با توجه به اینکه خداوند دستور به دوری از تکبر می‌دهد، چگونه خود را با اسامی مانند جبارِ متکبر نام می‌برد؟

پاسخ:سرّ این امر نهفته در منشأ تکبر و جباریت در انسان و خداوند است. منشأ جباریت و تکبر درباره خداوند علم ، قدرت و حکمت اوست؛ ولی منشأ جباریت بشر، حقارت، نادانی و ضعف اراده است. کسی که از یک یا چند، جهت اساسی پستی و حقارت می‌کند، برای آنکه نقص خود را بپوشاند، مقامی را ادعا می‌کند که فاقد آن است و چون می‌بیند مردم ادعای او را نمی‌پذیرند، طغیان می‌کند و بر اثر جهل و ضعف اراده، به تعدی و تجاوز دست می‌زند تا بدین وسیله خود را بر مردم تحمیل کند و آنان را به قبول گفته خویش وادار سازد؛ اما تکبر خداوند ناشی از کمال وجود اوست. حضرت باری‌تعالی، غنّی بالذات است و همه جهانیان به او احتیاج دارند. کبریایی مختص به اوست و جز ذات اقدسش هیچ‌کس واجد آن نیست.



برای روشن شدن تفاوت کبر و تکبر در انسان و در خداوند متعال، نخست باید معنا و مفهوم کبر و تکبر و انواع کبر و فرق کبر با عُجب بیان شود تا بعد واضح شود که صفت متکبر در خداوند صفت ناپسندی نیست.


کبر، استکبار و تکبر عبارت است از: حالت نفسانی و روانی که آدمی به خود گمان برد که از دیگران برتر و والاتر است و بزرگ‌ترین تکبر، تکبر بر خداوند است، از اینکه امتناع از قبول حق کند و اعتراف به معبودیت و اختصاص عبادت به او نداشته باشد.


فرق عجب با تکبر در این است که عجب، خودپسندی است. عجب فقط خود را بزرگ می‌شمارد؛ اما خود را برتر از دیگران نمی‌بیند.
[۳] نراقی، ملامحمدمهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۴۴-۳۵۱، تعلیقه و تصحیح سیدمحمد کلانتر، مطبعة النجف، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
و کبر بزرگی کردن بر غیر و عظمت فروشی است؛ پس عجب، سبب کبر است و کبر، از نتایج عجب است.

۳.۱ - دیدگاه امام خمینی

حضرت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) در معنای کبر می‌فرماید: کبر عبارت است از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع کند و بزرگی کند و بزرگی بفروشد بر غیر.

۳.۲ - دیدگاه نراقی

اما گاهی این حالت خودبرتربینی در درون است و اظهار نمی‌کند و عملاً از خود نشان نمی‌دهد؛ بلکه دچار کبر نفسانی است که این را کبر می‌گویند؛ ولی اگر این گمان درونی برتربینی، باعث شد که در اعضا و جوارح ظاهر شود ـ و با مردم عملاً به گونه‌ای برخورد کند که خود را بزرگ وانمود کند و آنان را کوچک ـ این را تکبر می‌گویند.

۳.۲.۱ - کلام خداوند متعال

چنانچه خداوند متعال فرموده: «کذلک یطبَع اللهُ علی کلِّ قلبِ متکبرٍ جبارٍِ؛ «این‌گونه خدا بر دل هر متکبر ستم‌کاری مهر شقاوت می‌زند».

۳.۲.۲ - حدیثی از رسول خدا

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمودند: «لا یدخلُ‌ الجنة من کان فی قلبه مثقال حبّة من خردل من کبر؛ وارد بهشت نمی‌شود، کسی که در قلبش به‌ اندازه ذره‌ای کبر وجود داشته باشد».


و اما کبر دارای انواعی است:

۴.۱ - کبر در برابر خدا

گاهی کبر در برابر خداست.
[۱۰] دستغیب، سیدعبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۱۱۱-۱۳۲، چاپ آرمان.
همانند کبری که نمرود و فرعون داشتند و سبب این کبر، طغیان و جهل است و از زشت‌ترین انواع کبر است و بزرگ‌ترین نمونه کفر است.

۴.۲ - کبر بر انبیا

گاهی کبر و تکبر بر انبیا است، خداوند می‌فرماید: «فقالوا انومنُ لبَشرینَ مثلِنا»؛ «چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آوریم».

۴.۳ - کبر بر مؤمنان

و گاهی تکبر بر مؤمنین است به اینکه خود را بزرگ بشمارد و دیگران را حقیر و کوچک.


در این باره به چند دیدگاه اشاره می‌کنیم:

۵.۱ - دیدگاه کفعمی

کفعمی می‌فرماید: «المتکبر المتعالی عن صفات الخلق؛ متکبر عبارت است از: منزه و پیراسته بودن از صفات خلق».

۵.۲ - دیدگاه شهید اول

شهید اول می‌فرماید: «المتکبر ذوالکبریاء و هو الملک او ما یری الملک حقیراً بالنسبة الی عظمتهٍ؛ متکبر صاحب کبریایی و جبروت و عظمت است و او پادشاهی است که غیر از خود را نسبت به عظمت خویش کوچک می‌بیند».

۵.۳ - دیدگاه ابن‌فهد حلی

و ابن‌فهد حلی صاحب کتاب عدّةُ الداعی این‌گونه توضیح می‌دهد: متکبر آن است که متعالی و منزه و پیراسته است از صفات خلق و متکبر و گرفته‌شده از کبریاست.
[۱۵] عدة الداعی (ترجمه فارسی)، ص۳۲۲، کتاب‌فروشی جعفری، مشهد، چ۱، ۱۳۶۳.
[۱۶] آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)، ص۵۶۹ و ۵۷۰، مترجم: حسین غفاری ساروی، قم، چاپ بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.


۵.۴ - دیدگاه شیخ صدوق

شیخ صدوق در شرح لغت متکبر می‌فرماید: متکبر بزرگوار است و متعالی از همه قبائح.
[۱۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، اسرار توحید یا ترجمه کتاب توحید، ص۲۰۱، علمیه اسلامیه.

و در شرح اسمای حسنای پروردگار می‌فرماید: متکبر ماخوذ از کبریاست و آن اسم است برای تکبر و تعظّم.
[۱۹] شیخ صدوق، محمد بن علی، اسرار توحید یا ترجمه کتاب توحید، ص۲۲۲، علمیه اسلامیه.



جباریت و تکبر از صفاتی هستند که تخلق بشر به آن‌ها ناپسند و مذموم است و اتصاف باری‌تعالی به آن دو صفت شایسته و ممدوح.
قرآن کریم از سویی این دو خُلق را برای انسان‌ها از سیئات اخلاقی شناخته و خاطرنشان کرده است که خداوند بر دل هر متکبر جبار مُهر بدبختی و شقاوت می‌زند. از سوی دیگر، خداوند را جبار و متکبر خوانده و ذات اقدسش را به این دو صفت توصیف فرموده است ... .
«کذلک یطبع الله علی کلّ قلب متکبّرٍ جبّارٍ».
در جای دیگر می‌فرماید:
«... المؤمن المُهیمِنُ العزیزُ الجبار المتکبر»؛ «(اوست خدای یکتایی که) ایمنی‌بخش (دل‌های هراسان) نگهبان جهان و جهانیان غالب و قاهر بر همه خلقان، ‌با جبروت و عظمت و بزرگوار و برتر (از حد فکرت) ...».


حال چرا اتصاف خداوند به این صفت ممدوح است و اتصاف بشر به آن مذموم؟
سرّ این امر نهفته در منشأ تکبر و جباریت در انسان و خداوند است، منشأ جباریت و تکبر درباره خداوند علم، قدرت و حکمت اوست؛ ولی منشأ جباریت بشر، حقارت، نادانی و ضعف اراده است. کسی که از یک یا چند، جهت اساسی پستی و حقارت می‌کند، برای آنکه نقص خود را بپوشاند، مقامی را ادعا می‌کند که فاقد آن است و چون می‌بیند مردم ادعای او را نمی‌پذیرند، طغیان می‌کند و بر اثر جهل و ضعف اراده، به تعدی و تجاوز دست می‌زند تا بدین وسیله خود را بر مردم تحمیل کند و آنان را به قبول گفته خویش وادار سازد.

اما تکبر خداوند ناشی از کمال وجود اوست. حضرت باری‌تعالی، غنّی بالذات است و همه جهانیان به او احتیاج دارند. کبریایی مختص به اوست و جز ذات اقدسش هیچ‌کس واجد آن نیست: «و له الکبریاء فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم»؛ «و مقام جلال و کبریایی در آسمان‌ها و زمین مخصوص اوست و او یکتا خدای مقتدر حکیم است».
بشرِ عاجز و ناتوانی که فقیر بالذات است: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید»؛‌ «ای مردم! شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنی بالذات است و ستوده صفات است».
بشری که نیازمندی با جوهر وجودش آمیخته است، شایسته تکبر نیست، او بزرگی واقعی ندارد تا اظهار بزرگی کند و لایق کبریایی نیست تا متکبر باشد. تکبر بشر مانند (جباریتش) معلول حقارت درونی و ضعف باطنی اوست.
[۲۴] فلسفی، گفتار فلسفی، اخلاق از نظر هم‌زیستی و ارزش‌های انسانی، ص۳۲۴ و ۳۲۵، بخش دوم، چ۳، هیئت نشر معارف اسلامی.


۷.۱ - حدیثی از امام علی

امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: فخرفروشی را کنار بگذار، تکبر و خودبزرگ‌بینی را رها کن و به یاد مرگ باش.
در جای دیگر می‌فرماید: فرزند آدم را با فخرفروشی چه کار؟ او که در آغاز نطفه‌ای گندیده و در پایان مرداری بدبوست، نه می‌تواند روزی خویشتن را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور نماید.

۷.۲ - حدیثی از امام صادق

امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: هیچ انسانی به تکبر و جباریت گرایش نمی‌یابد، مگر بر اثر پستی و ذلتی که در باطن خویش احساس می‌کند.


گاهی حالت عزت نفس در انسان که صفتی پسندیده است، سبب می‌شود که مردم را با چشم حقارت بنگرد، آن‌ها را پست ببیند و خود را بزرگ و عظیم بپندارد. در این صورت است که عزت نفس به حالت تکبر و خودبزرگ‌بینی مبدل می‌شود.

۸.۱ - فرازی از دعای مکارم اخلاق

این همان معنایی است که امام سجاد (علیه‌السلام) (در دعای مکارم الاخلاق) در پیشگاه الهی عرض می‌کند: پروردگارا! به من عزت نفس و بزرگواری روح مرحمت بفرما؛ ولی خدایا من مبتلا به کبر نشوم. آلوده به بیماری خودبزرگ‌بینی نگردم و بندگان خدا را با دیده حقارت ننگرم.


۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۲۱ و ۴۲۲، تهران، کتاب، ۱۴۰۴.    
۲. امام خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۷۹، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چ۲، ۱۳۷۱ش.    
۳. نراقی، ملامحمدمهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۳۴۴-۳۵۱، تعلیقه و تصحیح سیدمحمد کلانتر، مطبعة النجف، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
۴. امام خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۷۹، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چ۲، ۱۳۷۱ش.    
۵. امام خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۷۹، مؤسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، چ۲، ۱۳۷۱ش.    
۶. نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، ص۳۸۲ ۳۸۳، معراج السعاده، مشهد، ندای اسلامی، چ۱، ۱۳۶۲ش.    
۷. غافر/سوره۴۰، آیه۳۵.    
۸. نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، ص۳۸۳، معراج السعاده، مشهد، ندای اسلامی، چ۱، ۱۳۶۲ش.    
۹. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص۲۹۰، مشهد، ندای اسلامی، چ۱، ۱۳۶۲ش.    
۱۰. دستغیب، سیدعبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۱۱۱-۱۳۲، چاپ آرمان.
۱۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۷.    
۱۲. نراقی، ملا احمد، جامع السعادات، ص۳۸۶، معراج السعاده، مشهد، ندای اسلامی، چ۱، ۱۳۶۲ش.    
۱۳. شهید اول، محمد بن مکی، القواعد و الفوائد، ج۲، ص۱۶۷.    
۱۴. حلی، احمد بن فهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۳۲۵، تصحیح و تعلیق احمد موحدی قمی، چاپ دارالکتاب الاسلامی، چ۱، ۱۴۰۷ ه.ق.    
۱۵. عدة الداعی (ترجمه فارسی)، ص۳۲۲، کتاب‌فروشی جعفری، مشهد، چ۱، ۱۳۶۳.
۱۶. آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)، ص۵۶۹ و ۵۷۰، مترجم: حسین غفاری ساروی، قم، چاپ بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش.
۱۷. شیخ صدوق، محمد بن علی، اسرار توحید یا ترجمه کتاب توحید، ص۲۰۱، علمیه اسلامیه.
۱۸. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۲۰۶، علمیه اسلامیه.    
۱۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، اسرار توحید یا ترجمه کتاب توحید، ص۲۲۲، علمیه اسلامیه.
۲۰. غافر/سوره۴۰، آیه۳۵.    
۲۱. حشر/سوره۵۹، آیه۲۳.    
۲۲. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۷.    
۲۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۲۴. فلسفی، گفتار فلسفی، اخلاق از نظر هم‌زیستی و ارزش‌های انسانی، ص۳۲۴ و ۳۲۵، بخش دوم، چ۳، هیئت نشر معارف اسلامی.
۲۵. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، حکمت ۳۹۸، ترجمه:محمد دشتی، چ۵، مؤسسه انتشارات مشهور.    
۲۶. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، حکمت ۴۵۴، ترجمه:محمد دشتی، چ۵، مؤسسه انتشارات مشهور.    
۲۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۱۲، باب کبر، با ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اتصاف صفت جبار متکبر به خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۱۳.    







جعبه ابزار