ابلیس و جن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابلیس، جن، فرشتگان،
تکلیف.
پرسش: اینکه گفته میشود ابلیس از جن بوده است اشتباه است؛ بلکه از فرشتگان بوده است: «
اذ قال الملائکه اسجدوا»، پس ملائکه نیز تکلیف دارند؟
پاسخ: با نگاهی، به آیات مربوط به سجده فرشتگان بر
حضرت آدم علیهالسلام و استثنای
ابلیس از جمع فرشتگان این تصور به وجود میآید که ابلیس از فرشتگان بوده است، از سوی دیگر عصیان و سرکشی
ابلیس این اشکال را به وجود میآورد که چهگونه ممکن است از یک فرشته
گناهان کبیره سر بزند؟! با توجه به آیات و
روایات موضوع مورد بررسی قرار میگیرد.
آیا ابلیس از فرشتگان بوده است؟
به دلایل زیر میتوان گفت ابلیس از جنس فرشتگان نبود؛ بلکه از طایفه
جن بوده است:
ابلیس دارای اولاد و ذریه است و
فرشتگان فرزند ندارند.
فرشتگان معصومند؛ چنانکه در قرآن نیز تصریح شده است.
درحالیکه ابلیس چنین نیست؛ لذا لازم است از جنس فرشتگان باشد.
ابلیس از
آتش آفریده شده است.
اما فرشتگان از
نور آفریده شدهاند؛ چنانکه در روایتی از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به این مطلب اشاره شده است.
فرشتگان رسولان الهیاند،
و رسولان الهی
معصوم از خطا هستند و چون ابلیس چنین نبود، پس از فرشتگان نیست.
ابلیس از جن بود، در قرآن به این موضوع تصریح شده است.
روایاتی از پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان
معصوم سلاماللهعلیهم به ما رسیده که صداقت بر جن بودن ابلیس دارد؛ از جمله:
در
کتاب عیون الاخبار از امام علی بن موسی الرضا ـ علیهالسلام ـ میخوانیم:
فرشتگان همگی معصومند و محفوظ از کفر و زشتیها به لطف
پروردگار راوی حدیث میگوید: به امام عرض کردم: مگر ابلیس فرشته نبود؟ فرمود: نه او از جن بود؛ آیا
سخن خدا را نشنیدهاید که میفرماید: «
و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن» (کهف (۱۸)، آیه ۵۰).
در حدیث دیگری از
امام صادق علیهالسلام نقل شده است که آن حضرت در پاسخ یکی از یارانش که درباره ابلیس سؤال کرد فرمود: او از جن بود؛ ولی همراه فرشتگان بود. آنچنانکه آنها فکر میکردند از جنس آنان است به خاطر
عبادت و قربش نسبت پروردگار؛ ولی
خدا میدانست از آنها نیست. هنگامی که فرمان سجود صادر شد، آنچه میدانیم تحقق یافت، پردهها کنار رفت و ماهیت ابلیس
آشکار گردید.
دلایل کسانی که به فرشته بودن ابلیس معتقدند:
خداوند در آیه «
فسجدوا الا ابلیس ...»
ابلیس را از فرشتگان استثنا نموده است و همین استثنا دلیل بر این است که ابلیس از فرشتگان است؛ زیرا استثنا ظهور در اتصال دارد نه انقطاع و انفصال.
اگر ابلیس از فرشتگان نبود، امر خدا در آیه «
اسجدوا لآدم» شامل او نمیشد و اگر مشمول این امر نمیگشت، غیر ممکن بود که خودداری او از فرمان
سجده سرکشی و عصیان به حساب آید و همین دلیل بر این است که ابلیس از جنس ملائکه بوده است.
در پاسخ به دلیل اول باید گفت: در آیه قرینه وجود دارد که استثنا منقطع است نه متصل، بنابراین لازمه استثنا این نیست که ابلیس از جنس
ملائکه باشد؛ چنانکه در آیه تصریح شده که ابلیس از
جنیان است.
از دلیل دوم پاسخ داده شده که: ابلیس در این امر از باب غلبه داخل بود؛ زیرا او با ملائکه همنشینی داشت و ظاهر امر شامل او نیز شده است؛ اما این دلیل نمیشود که او از جنس ملائکه باشد؛ همانطور که
منافقان در خطاب «
یا ایها الذین امنوا» داخلند با آنکه
ایمان ندارند.
از مجموع آنچه گفته شد، و همچنین با توجه به ساختمان جوهره فرشتگان، بهخوبی گواهی میدهد که ابلیس هرگز فرشته نبوده؛ ولی از آنجا که در صف آنها قرار داشت و آنقدر خدا را پرستش کرده بود که به مقام فرشتگان مقرب خدا تکیه زده بود، مشمول خطاب آنها در مسأله
سجده بر
آدم شد و سرپیچی او، بهصورت یک استثنا در آیات قرآن بیان گردیده است.
از آیه ۶
سوره تحریم استنباط میشود که ملائکه محض اطاعتند و در آنها
معصیت وجود ندارد و اطلاق در آیه شامل
دنیا و آخرت میشود. پس آنان نه در دنیا عصیان دارند و نه در آخرت و
تکلیف فرشتگان از سنخ
تکلیف در اجتماع بشری نیست؛ زیرا تکلیف آن است که تکلیفکننده
اراده خود را متعلق به فصل مکلف میکند و این تعلیق امری است اعتباری که به دنبال آن پای
ثواب و عقاب به میان میآید که در صورت اطاعت متعلق به
پاداش و در صورت عصیان سزاوار کیفر میگردد؛ زیرا انسان موجودی
مختار آفریده شده است؛ اما در غیر ظرف اجتماع، مثلاً در میان ملائکه که
زندگی آنها اجتماعی نیست و اعتبار در آن راه ندارد و مختار به معصیت نیستند و فرض طاعت و معصیت در مورد آنها مصداق پیدا نمیکند. آری فرشتگان نیز از آفریدههای نورانی الهی هستند که اراده نمیکنند مگر آنچه را که خدا اراده کرده باشد. «
بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون».
به همین دلیل در عالم فرشتگان جزا و پاداشی نیست و در حقیقت مکلف به تکالیف تکوینیاند نه تشریعی که مکلف بودن آنان نیز به دلیل
اختلاف درجات آنها گوناگون است. چنانچه میفرماید: «
و ما منا الا له مقام معلوم ».
۱. علامه سید حسن الطباطبایی،
المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلی للمطبوعات، ج ۷، ۱۴۰۳ ه ق.
۲. ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی،
مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت دارالمعرفه، ط ۲، ۱۴۰۸ ه ق.
۳. آیت الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران،
تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۸، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۱۷۰، ۲۰۶.
ج ۱، ص ۳۹، ۴۱.
سایت اندیشه قم.