• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یاران حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: یاران امام حسین علیه‌السلام، تخلف، کربلا، قضاوت.
پرسش: آیا افرادی مانند عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، جابر بن عبدالله انصاری و دیگران با همراهی نکردن امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در سفر کربلا واقعاً از آن‌ حضرت سرپیچی کردند؟ اگر سرپیچی کردہ‌اند، چه بودہ؟ و چرا آنان به کربلا نرفتند؟
پاسخ:



اگرچه کسانی که امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را یاری کردند و همراه او در مبارزه با ظلم و ستم یزید به شهادت رسیدند، دارای مقام و جایگاه ویژه نزد خداوند هستند و کسی به آن مقام و جایگاه نمی‌رسد، اما در ارتباط با افرادی که پیرو آن امام بزرگوار بوده، اما به دلایلی توفیق شهادت در رکاب آن حضرت را نداشتند، نمی‌توان قضاوت یکسانی داشت؛ زیرا:

۱.۱ - اولاً

امام علیه‌السلام نه‌تنها آنان را تکلیف و اجبار به همراهی خود در این سفر ننمودند، بلکه حتی بیعت خود را از برخی هم‌سفرانی که تا کربلا نیز همراهشان بودند، برداشتند.

۱.۲ - ثانیاً

با آن‌که شهادت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ به دلیل روایت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام علی ـ علیه‌السلام ـ
[۲] شیخ صدوق، الأمالی، ص ۱۳۴، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق.
نزد پیروانشان مسلّم بود، اما این‌که ایشان در ابتدای همین سفر و قبل از رسیدن به کوفه و به دست گرفتن حکومت به شهادت خواهند رسید، نه‌تنها موضوعی قطعی نبود، بلکه با توجه به بیعت هزاران تن از کوفیان به ظاهر دور از نظر به شمار می‌آمد.

۱.۳ - ثالثاً

بیعت نکردن امام با یزید ابتدا و شروع یک مبارزه بود و برای تمام بزرگان هنوز مسجل نشده بود که این حرکت منجر به کشته شدن امام و یارانش خواهد شد.

۱.۴ - رابعاً

امام حسین ـ علیه‌السلام ـ زمانی که از مدینه خارج و وارد مکه شد، از سوی مردم کوفه، برای رهبری شیعیان آن منطقه دعوت شد؛ بدین منظور قبل از حرکت به آن دیار، مسلم بن عقیل را به‌عنوان نماینده خود به کوفه فرستاد؛ مردم کوفه با او بیعت کردند، و مسلم برای امام نامه فرستاد که مردم کوفه برای استقبال از شما آماده‌اند؛ این‌جا بود که عبدالله بن عباس به امام پیشنهاد داد، اگر به هر صورت تصمیم به خروج از مکه را داری، به یمن برو که پدر بزرگوارت شیعیان زیادی آن‌جا دارد و از کوفه بپرهیز که مردمش بی‌وفا هستند.
[۳] تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ترجمه، پاینده، ابوالقاسم، ج ۷، ص ۲۹۶۶، اساطیر، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
[۴] المسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، اسعد داغر، ج ۲، ص ۵۸، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.


به هر صورت امام عازم کوفه شد که در مسیر، در سرزمین کربلا از سوی سپاهیان یزید از ادامه‌ی سفر آن‌ حضرت جلوگیری به عمل آمد. این‌جا بود که برای امام ـ علیه‌السلام ـ مسلّم شد که این سرزمین میعادگاه او و یارانش بوده و در مسیر راه مکه به کربلا بود که برخی بزرگان ساکن اطراف را دعوت به همراهی کرد و فرمود:

۱.۴.۱ - سخنان امام به یارانش

یا به من بپیوندید و یا از کاروان من فاصله بگیرید و دور شوید؛ چون اگر در روز عاشورا صدای «هل من ناصر» مرا بشنوید و به کمک و یاری من نیایید، گناه‌کار خواهید بود.
علاوه بر این حتی شب عاشورا امام ـ علیه‌السلام ـ به یاران و همراهان خود فرمود: شما می‌توانید از این فرصت استفاده کنید، برگردید و به سراغ زندگی خود بروید.

۱.۴.۲ - جدایی برخی همراهان

لذا اگر کسانی در آن زمان هم با امام خداحافظی می‌کردند و به سراغ زندگی خود می‌رفتند، گناهی مرتکب نمی‌شدند. تنها از روز عاشورا اگر کسی صدای کمک‌خواهی و یاری امام را شنید و او را یاری نکرد، گناه‌کار خواهد بود، و به‌طور طبیعی ابن عباس و عبدالله بن جعفر در این محدوده نبودند. تا صدای هل من ناصر امام را بشنوند.

۱.۵ - خامساً

البته، در مورد افرادی مانند ابن عباس و عبدالله بن جعفر و... اگر چه در رابطه با قیام کربلا گناه‌کار نیستند، اما در مجموع می‌توان گفت از آن‌جا که آنها در مقابل خلافت یزید ـ که برخلاف صلح‌نامه میان امام حسن ـ علیه‌السلام ـ و معاویه بود ـ مخالفت نکردند و تن به ظلم یزید دادند، در مجموع می‌توان از این جهت آنها را مقصر دانست.

برای آگاهی بیش‌تر در این باره می‌توانید علت حضور نداشتن محمد بن حنفیه را در کربلا مطالعه کنید:


چرا محمد بن حنفیه، امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را در نهضت کربلا یاری نکرد؟ این سؤالی است که بسیار مطرح می‌شود؛ چنان‌که در متن پرسش آمده است. برای روشن شدن پاسخ، این مسئله را باید از چند زاویه بررسی نمود:

۲.۱ - بیماری

یک نظر این است که او هنگام هجرت امام، بیمار بود، در نوع بیماری‌اش اختلاف است.
[۵] محمد بن الحنفیة، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۲، به نقل از شیخ جعفر، النقدی، السیدة زینب الکبری، ص ۹، چنان‌که مهنا بن سنان عن رجال علامة لاهیجی، ص ۱۱۹ نسخه خطی، نقل کرده است.


۲.۲ - رفتن به مأموریت

نظر دیگر آن است که پذیرش آن منطقی‌تر است، آن است که امام، برادرش را در غیاب خود در مدینه به مأموریت مهمی گماشت. برای این نظریه چند شاهد وجود دارد:

۲.۲.۱ - أ. شاهد اول

علامه مجلسی و علامه محسن امین می‌گویند. امام برادرش را برای در جریان قرار گرفتن تحرکات دشمنان در مدینه گذاشت. هنگامی که ابا عبدالله با اهل بیت و یارانش از مدینه به‌سوی مکه حرکت کرد، برادرش را در مدینه گذاشت به‌عنوان نیروی اطلاعاتی تا کوچک‌ترین تحرکات دشمن و آنچه را که در مدینه می‌گذرد به اطلاع امام برساند:
"اما تو در مدینه نمی‌مانی، مگر این‌که چشم من در مدینه باشی و چیزی از کارهای آنها را از من مخفی نکنی".
[۷] امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۵۸۸، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.


این نمونه دلیلی است که امام او را به این امر مهم مکلف نمود. طبیعی است که امام در مهم‌ترین شهر از مناطق اسلامی یعنی مدینه، نیرویی بگمارد تا از وقایع آن‌جا بی‌اطلاع نباشد.

۲.۲.۲ - ب. شاهد دوم

آخرین نامه امام به محمد بن حنفیه است. مورخان می‌گویند: آخرین نامه‌ای که امام نوشته است، نامه به برادرش ابن حنفیه بود. ابن قولویه از امام باقر علیه‌السلام چنین نقل می‌کند: امام حسین از کربلا به محمد بن حنفیه نوشت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ از حسین بن علی به محمد بن علی از کربلا، اما بعد، دنیا انگار نبوده و آخرت هرگز از بین رفتنی نیست.

بنابراین اگر امام از برادرش ـ به جهت شرکت نکردن در نهضت کربلا ـ ناراضی بود، هرگز آخرین نامه‌اش را به او نمی‌نوشت.


۱. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۹۱، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۲. شیخ صدوق، الأمالی، ص ۱۳۴، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ق.
۳. تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ترجمه، پاینده، ابوالقاسم، ج ۷، ص ۲۹۶۶، اساطیر، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.
۴. المسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، اسعد داغر، ج ۲، ص ۵۸، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
۵. محمد بن الحنفیة، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۲، به نقل از شیخ جعفر، النقدی، السیدة زینب الکبری، ص ۹، چنان‌که مهنا بن سنان عن رجال علامة لاهیجی، ص ۱۱۹ نسخه خطی، نقل کرده است.
۶. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹، موسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق.    
۷. امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج ۱، ص ۵۸۸، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت.
۸. قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص ۷۵، انتشارات مرتضویة، نجف، ۱۳۵۶ه ق.    



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار