کره زمین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کره زمین،
عالم هستی.
پرسش: آیا
کره زمین بر ماهی و ماهی بر شاخ
گاو نر بنا شده است؟ سند و شرح حدیثی که در آن این مطلب بیان شده و به حدیث الحوت معروف است، چگونه است؟
پاسخ: حدیث مورد بحث، از جهت سندی صحیح است. برخی از
علما حدیث مزبور را شرح دادهاند و به زوایای مختلف آن پرداختهاند و گفتهاند این مصاحبه علمی نظر به مسائل علمی و فیزیکی و فهم رموز نظم
زمین و مواد شیمیایی آن دارد؛ اما بهطور کلی، این حدیث در بیان حقایقی دربارهٔ عالم هستی است؛ لذا برخی از علما از توضیح و شرح آن دوری کرده و آ ن را به اهلش واگذار کردهاند.
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ ـ علیهالسلام ـ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَرْضِ عَلَی أَیِّ شَیْءٍ هِیَ قَالَ هِیَ عَلَی حُوتٍ قُلْتُ فَالْحُوتُ عَلَی أَیِّ شَیْءٍ هُوَ قَالَ عَلَی الْمَاءِ قُلْتُ فَالْمَاءُ عَلَی أَیِّ شَیْءٍ هُوَ قَالَ عَلَی صَخْرَةٍ قُلْتُ فَعَلَی أَیِّ شَیْءٍ الصَّخْرَةُ قَالَ عَلَی قَرْنِ ثَوْرٍ أَمْلَسَ «۲» قُلْتُ فَعَلَی أَیِّ شَیْءٍ الثَّوْرُ قَالَ عَلَی الثَّرَی قُلْتُ فَعَلَی أَیِّ شَیْءٍ الثَّرَی فَقَالَ هَیْهَاتَ عِنْدَ ذَلِکَ ضَلَ عِلْمُ الْعُلَمَاءِ؛ ابان بن تغلب میگوید: از
امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسیدم: زمین بر چه چیزی استوار است؟
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: بر ماهی؛ گفتم: ماهی بر چه چیزی استوار است؟ فرمود: بر آب؛ پرسیدم: آب بر چه چیز؟ فرمود: بر صخره (سنگ سخت)؛ پرسیدم: صخره بر چه چیز؟ فرمود: بر شاخ گاوی راهوار؛ گفتم: گاو بر چه استوار است؟ فرمود: بر خاک نمناک؛ گفتم: خاک نمناک بر چه چیز؟ فرمود: هیهات که در اینجا
دانش دانشمندان گم گشته است.
حدیث مورد بحث، از جهت سندی صحیح است.
مشابه این حدیث،
روایت طولانی دیگری از امام صادق ـ علیهالسلام ـ است که معروف به حدیث «
زینب عطرفروش» میباشد. زینب عطرفروش از
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دربارهٔ عظمت و جلالت
خداوند میپرسد و آن حضرت در بخشی از سخن خویش به طبقات
آسمان و
زمین اشاره میفرماید که از جهت دلالت شباهت زیادی به حدیث مورد پرسش دارد.
همچنین در برخی از منابع
اهل سنت نیز شبیه این
احادیث با اندک تفاوتی از محمد بن کعب، سدی و جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است.
برخی از مفسران در ذیل
تفسیر آیهٔ شریفهٔ «
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری»؛ «از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه در زیر
خاک (پنهان) است»،
حدیث مورد بحث و نیز حدیث زینب عطرفروش را آوردهاند و تا حدودی به یکی از این دو حدیث استناد کردهاند.
برخی از علما روایت مزبور را شرح دادهاند و به زوایای مختلف آن پرداخته که فشردهای از آن در ذیل بیان میشود. واژههای کلیدی این حدیث به ترتیب عبارتند از: ۱. زمین؛ ۲. ماهی (حوت)؛ ۳.
آب؛ ۴. صخره؛ ۵. شاخ گاو؛ ۶. خاک نمناک؛ ۷. چیزی که دانشمندان از درک آن عاجزند.
پرسشهای ابان بن تغلب از
امام صادق ـ علیهالسلام ـ و پاسخهای آن حضرت، یک مصاحبهٔ علمی و اعتقادی است که میتوان از چند جهت به آن نگریست:
از نظر ساختمانی و ساختاری؛ یعنی اینکه ساختمان و ساختار زمین و پایههای آن تا هر جا که باشد، بهعنوان یک ساختمان هفت طبقه تنظیم و روی هم چیده شده است.
از نظر عمرانی و آبادی و نیز دورههای زندگی تاریخی بشر روی زمین؛ یعنی عمران و آبادی زمین از روز اول تکوین و اجتماع بشری بر چه پایهای بوده و بر چه عواملی استوار شده است. در این صورت، ماهی بیانگر زندگی آبرومندانه بشر است؛ زیرا در ابتدای آفرینش، تشکیل اجتماع و عمران و آبادی در کنار نهرها و
دریا ها بوده و اولین خوراک معمولی او از شکار ماهی تأمین میشده است. پس میتوان ماهی را رمزی برای دوران ابتدایی زندگی بشر دانست. ممکن است منظور ابان بن تغلب، پرسش از آغاز شروع اینگونه زندگانی بشر باشد و منظور امام صادق ـ علیهالسلام ـ این باشد که زندگی بشر با خوراک ماهی و شکار از نهر و دریا همراه با دوران زندگانی حجری او بوده و هزارها سال طول کشیده است. سپس زندگانی دوران حجری بشر در سیر تکامل به دوران زراعت و کشت گندم و حبوبات منتقل شده است که بهوسیله گاو و آهن انجام میگرفت. بنابراین گردش عمران و آبادی زمین و زندگانی بشر بر پایهٔ
کشت و زراعت است که به نیروی شاخ گاو از دوران بسیار قدیم تا حتی
عصر حاضر در برخی مناطق اداره میشود؛ هرچند امروزه بیشتر کشت و زرع بهوسیله مکانیزه و تراکتور انجام میگیرد و گاو که کار زراعت را انجام میدهد، بر
خاک نمناک و با رطوبت استوار است. مقصود این است که زندگی زراعتی که روی شاخ گاو نر میچرخد، بر زمین خاکی و آب کافی استوار است و گاو ابزاری است که در زمین نمناک و با رطوبت میتواند تولید زراعت کند.
اما اینکه زمین با رطوبت بر چه چیزی استوار میشود، ممکن است مقصود پرسش از سرانجام زمین و پایان زندگانی بشر باشد و ممکن هم است، مقصود پرسش از چگونگی
زراعت بهصورت نوین باشد که جانشین زراعت با گاو میشود؛ مانند زراعت با ابزار صنعتی امروزه. پاسخ امام صادق ـ علیهالسلام ـ به این پرسش به هر دو معنا میتواند نظر داشته باشد که دوران پایان عمر زمین که به رستاخیز میکشد یا دوران تبدیل وضع زراعت با گاو به زراعت با ماشین با
علم دانشمندان آن زمان بسیار دور است و هنوز بدان راه پیدا نکرده و در وادی فهم دانشمندان آن زمان گم است؛ ازاینرو در آن زمان، میسر نبوده است که امام صادق ـ علیهالسلام ـ در پاسخ چیزی غیر از این پاسخ بفرماید.
طرح سؤالات از نظر علمی و فیزیکی و فهم رموز
نظم زمین و مواد شیمیایی آن:
یعنی به چه وسیلهای زمین در قرارگاه معین خود در بخش ثابتی از فضا برقرار است و از مدار مقرر خود این طرف و آن طرف نمیرود؟ که
امام ـ علیهالسلام ـ در پاسخ میفرماید: بر ماهی؛ یعنی زمین بر طبیعت سرد و آبگون خود استوار است. این معنا، رمز قوهٔ دافعه است که بر اثر برودت و سردی در نهاد زمین به وجود آمده و آن را در فاصله معینی از مرکز
خورشید و سیارات دیگر مستقر و ثابت نگه داشته است. این قوهٔ دافعه، بهواسطهٔ واژه «حوت» (ماهی) ـ بهصورت رمزی ـ بیان شده است.
و این قوهٔ دافعه ـ که به کلمه حوت تعبیر شده است ـ بر آب که مایه برودت و سردی است و آب بر مواد سخت و سنگین زمین که سرد شده و بهصورت کوه و لنگر دریاها در آمده است. این معنا، موافق با آیاتی از
قرآن کریم است که کوهها را بهعنوان صخرههای کره زمین تعبیر کرده است؛ از آن جمله: «و در زمین، کوههای ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درهها و راههایی قرار دادیم تا
هدایت شوند».
همچنین میخوانیم: «و زمین را بعد از آن گسترش داد و از آن
آب و چراگاهش را بیرون آورد، و کوهها را ثابت و محکم نمود».
و صخره روی شرارههای شاخ که به شکل مایع است. توضیح اینکه در حقیقت این صخرههای سخت
قشر زمین بمانند درپوش محکمی است که روی شرارهٔ
مایع مذاب درون آن قرار دارد و همچون شاخ گاو نر جهش میزنند تا سر برآورند. اگر کوههای آتشفشان خاموش را در نظر بگیریم که چگونه در هنگام آتش]]فشانی شعلههایی از دهانهٔ آن بیرون میآید و پس از صخره شدن این مواد، بمانند درپوشی در روی این شاخ قرار گرفته و آن را نگه میدارد. و واژهٔ «أملس» هم این معنا را تأیید میکند؛ چراکه ملاست به معنای نرمی و ضد خشونت است.
در این صورت تعبیر از مایع مذاب قسمت درونی زمین که قشر جامد و صخرهمآبی بر آن احاطه دارد، به «ثور أملس» تعبیر شده است و اگر تعبیر «ثور املس» را به معنای جهنده نرمی بدانیم، مقصود مایع درونی
زمین است که بهطور استعاره کلمهٔ «قرن» بدان اضافه شده است و یا اینکه «ثور املس» به معنای گاو نرماندام و هموار پشت است که بهطور استعاره و تشبیه در معنای گفته شده به کار رفته است.
این مایع درونی زمین دارای خاک با رطوبت و نمناک است؛ یعنی مادهای که آب را تشکیل میدهند، عبارتند از:
اکسیژن و هیدروژن؛ یا منظور
امام صادق علیهالسلام، ذرات اصلی ماده است که دارای قوه و نیروی جنبش است که از نظر طبیعی مبدأ پیدایش همه موجودات مادی است و بهناچار ماده و نیرویی حرکتی باشد تا موجودی مادی پدید آید. این ماده و قوه نخستین از مشکلترین مسائل علوم طبیعی امروزه است و بزرگترین دانشمندان در تصویر حقیقت آن حیران و عاجز ماندهاند و هنوز نتوانستهاند پی ببرند که آیا دو چیز هستند یا یک چیز و آن یک چیز ماده است یا قوه! و کلمهٔ «الثری» که در پاسخ
امام است، به معنای «اثر» باشد که در اصطلاح دانشمندان طبیعی عرب زبان امروزه یک بطن عمیقی از ماده و یا اثر عمیق آن ماده است.
اما «ثری»؛ یعنی مادهٔ اولیه و یا گازی که در درون زمین است، به چه چیزی تجزیه و تحلیل میشود، اینجاست که دانش دانشمندان به آن نرسیده و از فهم آن عاجز ماندهاند. بنابراین اگر پرسش بر وجه اول (
ماده اولیه) حمل شود، مقصود امام صادق علیهالسلام، فهم نهان ماده نخستین خواهد بود که حقیقت این ماده بسیار دور از فهم دانشمندان است. و اگر پرسش بر وجه دوم (گاز در درون زمین) معنا شود، منظور از سخن آن حضرت این است که هنوز قرنها ـ نسبت به زمان ابان بن تغلب ـ باید بگذرد تا
دانش بشر به پایهای برسد که بتواند حقیقت گاز و اجزای درونی آن را تشخیص دهد و آن را تجزیه و تحلیل نماید.
اکنون باید یادآور شد که طرح این مصاحبه از دیدگاه اول که پرسش از طبقات و پایههای ساختمانی زمین است، معقول به نظر نمیآید، نه از نظر پرسش و نه از نظر پاسخ و نمیتوان آن را منسوب به اصحاب دانشمند امام صادق ـ علیهالسلام ـ دانست و به شخصیتی مانند ابان بن تغلب که یکی از دانشمندان بنام دوران خود بوده است، نسبت داد. با مدحهای بلیغ و فضل و دانش شگرفی که رجالشناسان
اسلام ـ از موافق و مخالف ـ دربارهٔ ابان بن تغلب بیان کردهاند، نمیتوان گفت که او به یک مسئله مسلم آگاهی نداشته و جاهل بوده است؛ چراکه زمین کرهای است در فضا و از همه طرف به هوا برخورد دارد و روی پایهای ساخته نشده است و این مسئله هزارها سال پیش از دوران ابان بن تغلب مسلم شده بود و کوچکترین دانشمندان آن را میدانستند؛ بهویژه اینکه در زمان امام صادق ـ علیهالسلام ـ که اسلام در محیط
جهان گسترش پیدا کرده بود و دانشمندان یونان، ایران، مصر و کشورهای دیگر جزو سازمان فرهنگی اسلام شده بودند و در محیط کوفه که محل نشو و نمای ابان بود و به دانشگاه جندی شاپور نزدیک بود و در کنار مدائن پایتخت علمی و فلسفی
دولت ساسانیان ساخته شده بود، هرگز نمیتوان گفت ابان بن تغلب از ساختمانهای طبقاتی زیر زمین خبر و آگاهی نداشته و از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسش کرده و آن حضرت نیز روی این دیدگاه به او پاسخ داده است.
نارواتر اینکه، امام صادق ـ علیهالسلام ـ با اینگونه پرسش موافقت کرده و برای زمین و پایههای آن، این اطلاعات را تحویل ابان بن تغلب داده است، چنانچه نمیتوان تصور کرد که کسی چنین مضمونی را به نام مصاحبهای میان ابان بن تغلب و امام صادق ـ علیهالسلام ـ جعل کرده باشد؛ زیرا دربارهٔ ساختمان زمین چنین عقیدهای از خرافیسرایان هم در هیچ کجا به نظر نرسیده است تا این
خرافه را درباره امام
جعل کرده باشند؛ زیرا همانطور که گفتیم مسئله کروی بودن زمین و معلق بودن آن در فضا به اعتبار مرکز ثقل جهان مادی که یک اصل فلسفه یونانی است، در این دوره معروف و مسلم بوده است و در محافل نیمه علمی هم به چنین سخنها دم زدن میسر نبوده تا برسد به محفل علمی کشاف حقایق
امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ و دانشمندی چون ابان بن تغلب.
بههرحال، با ملاحظه اینکه سند این روایت هم صحیح است، نمیتوان آن را کنار گذاشت.
اما بهطور کلی، حدیث مورد بحث در بیان حقایقی دربارهٔ
عالم هستی است؛ لذا برخی از
علما از توضیح و شرح آن دوری کرده و آن را به اهلش واگذار کردهاند.
و برخی دیگر غیر از آنچه گفته شد،
تفاسیر دیگری از این
حدیث نیز ارائه دادهاند.
پایگاه اسلام کوئست.