مظلومیت امام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مظلومیت امام حسین علیهالسلام،
پیامبران، امامان، روز عاشورا.
پرسش: سخن پیامبران، امام علی،
امام حسن و
امام سجاد علیهالسلام در مورد مظلومیت و شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ و یارانشان در
روز عاشورا چه بود؟
پاسخ:
درباره پیشگویی و نیز
سخن گفتن از مظلومیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ
روایات بسیاری در منابع روایی موجود است که برای نمونه برخی از آنها بیان میشود:
علامه مجلسی (ره) به نقل از مؤلف کتاب «
الدرّ الثّمین» در
تفسیر آیه شریفه «
فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ؛ پس از آن، آدم، از پروردگار خود کلماتی را آموخت»،
روایت میکند که
حضرت آدم علیهالسلام نامهای مبارک پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان ـ علیهمالسلام ـ را در
عرش دید! جبرئیل ـ علیهالسلام ـ به آن حضرت این کلمات را
تلقین کرد: «یا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یا عَالِی بِحَقِّ عَلِی یا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَانُ»، هنگامی که نام امام حسین ـ علیهالسلام ـ را ذکر نمود، اشکهایش جاری و
قلب مبارکش شکست. آنگاه به جبرئیل گفت: چرا وقتی نام پنجمی ایشان را ذکر میکنم قلبم میشکند و اشکم جاری میشود!؟ جبرئیل گفت: این پسر تو دچار یک مصیبتی خواهد شد که مصائب دیگر در مقابل آن کوچک خواهند بود، حضرت
آدم علیهالسلام فرمود: چه مصیبتی؟ جبرئیل ـ علیهالسلام ـ گفت: حسین ـ علیهالسلام ـ در حالی
شهید میشود که عطشان، غریب، تنها، بییاور و بیمعین خواهد بود. ای آدم! اگر تو او را میدیدی میشنیدی که میگفت: آه از عطش! آه از بییاوری! کار تشنگی آن حضرت به جایی میرسد که
آسمان به نظرش مثل دود خواهد آمد. کسی جوابش را نمیدهد مگر با شمشیر، تا آنکه
مرگ او را دریابد. آن حضرت را از پشت، سر میبرند، خیمههایش را به یغما میبرند، سر مبارک وی و یارانش را در شهرها میگردانند،
زن و بچههایش را به اسیری خواهند برد. در
علم خدا اینطور گذشته است. سپس حضرت آدم و جبرئیل ـ علیهالسلام ـ همانند زن جوانمرده گریان شدند.
فضل بن شاذان گوید: از
امام رضا علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «هنگامی که خدای مهربان به
حضرت ابراهیم علیهالسلام دستور داد، آن قوچی را که برای او فرستاده شده است در عوض فرزندش اسماعیل ذبح نماید. حضرت ابراهیم آرزو داشت، کاش پسرم اسماعیل را قربانی میکردم و مأمور نمیشدم که این قوچ را بهجای وی
قربانی کنم... ای ابراهیم! محبوبترین
خلق من نزد تو کیست؟ گفت: پروردگارا! خلقی را نیافریدی که از حبیب تو محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نزد من عزیزتر باشد، خطاب شد: آیا محمد نزد تو محبوبتر است یا خودت؟ گفت: بلکه
محمد صلیاللهعلیهوآله نزد من از خودم محبوبتر است. خطاب رسید: فرزند محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نزد تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟ گفت: بلکه فرزند آن حضرت نزد من محبوبتر است... خطاب شد: ای
ابراهیم! گروهی که گمان میکنند از امت
حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله هستند پسرش حسین را بعد از آنحضرت به
ظلم و دشمنی به نحوی خواهند کشت که گوسفندان را سر میبرند. آنان برای این جنایت مستوجب
خشم من خواهند شد. حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ برای این مصیبت نالان شد و قلبش سوخت و شروع به
گریه کرد. پس از این جریان بود که خطاب آمد: ای ابراهیم! ما این بیقراری تو برای حسین ـ علیهالسلام ـ را جایگزین قربانی کردن پسرت
اسماعیل علیهالسلام قرار داده و بدین وسیله رفیعترین درجات افراد مصیبت زده را به تو عطا نمودیم...».
امام علی علیهالسلام فرمود: «موسی بن عمران گفت: پروردگارا! برادرم
هارون مرد، او را بیامرز! خدا
وحی کرد: ای
موسی! اگر تو درباره همه مردم اولین و آخرین از من تقاضا کنی من میپذیرم، غیر از قاتل حسین بن علی بن ابیطالب که از وی
انتقام حسین را خواهم کشید». و «موسی بن عمران از خدا خواست که زیارت
قبر حسین ـ علیهالسلام ـ را به وی نصیب نماید، آنگاه با هفتاد هزار ملک به
زیارت قبر آن حضرت رفت».
انس بن سحیم میگوید: شنیدم از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که میفرمود: «این پسر من در
زمین عراق
شهید خواهد شد. هر کسی وی را درک کند باید او را یاری نماید!»، انس با امام حسین ـ علیهالسلام ـ در
کربلا آمد و در رکاب آن حضرت شهید شد.
از
عایشه روایت شده است: «حسین بن علی ـ علیهالسلام ـ در حالیکه کودک بود، نزد
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله آمد. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به من فرمود: ای عایشه! آیا مایلی که من یک خبر شگفتانگیز به تو بدهم، چند لحظه قبل یک ملک نزد من آمد که تا به حال هرگز پیش من نیامده بود. این ملک به من خبر داد؛ این حسین تو به قتل خواهد رسید».
«غَزَوْنَا مَعَ عَلِی بْنِ أَبِیطَالِبٍ غَزْوَةَ صِفِّینَ فَلَمَّا نَزَلْنَا بِکَرْبَلَاءَ صَلَّی بِنَا صَلَاةً فَلَمَّا سَلَّمَ رَفَعَ إِلَیهِ مِنْ تُرْبَتِهَا فَشَمَّهَا ثُمَّ قَالَ: وَاهاً لَکِ أَیتُهَا التُّرْبَةُ لَیحْشَرَنَّ مِنْکِ قَوْمٌ یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ... بِغَیرِ حِسابٍ».
هرثمة بن سلیم میگوید: با
علی بن ابی طالب علیهالسلام برای نبرد به صفین میرفتیم، پس در کربلا فرود آمدیم، نمازی با ما خواند، پس چون
سلام نماز را داد، مقداری از خاک کربلا را برداشت و بویید؛ سپس فرمود: «خوشا به حال تو ای خاک هر آیینه از تو گروهی محشور میشوند که بیحساب وارد
بهشت میشوند».
«أَنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی بْنِ أَبِیطَالِبٍ ـ علیهالسلام ـ دَخَلَ یوْماً إِلَی الْحَسَنِ ـ علیهالسلام ـ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیهِ بَکَی فَقَالَ لَهُ مَا یبْکِیکَ یا أَبَا عَبْدِاللَّهِ قَالَ أَبْکِی لِمَا یصْنَعُ بِکَ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ ـ علیهالسلام ـ إِنَّ الَّذِی یؤْتَی إِلَی سَمٌّ یدَسُّ إِلَی فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یوْمَ کَیوْمِکَ یا أَبَا عَبْدِاللَّهِ یزْدَلِفُ إِلَیکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ ـ صلیاللهعلیهوآله ـ وَ ینْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیجْتَمِعُونَ عَلَی قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْی ذَرَارِیکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یبْکِی عَلَیکَ کُلُّ شَیءٍ حَتَّی الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ».
امام صادق علیهالسلام فرمود: «روزی حسین ـ علیهالسلام ـ به حضور برادرش حسن ـ علیهالسلام ـ آمد، هنگامی که چشم حسین ـ علیهالسلام ـ به
چهره برادر افتاد گریست،
امام حسن علیهالسلام پرسید: چرا گریه میکنی؟ حسین ـ علیهالسلام ـ فرمود: گریهام به خاطر آن مصائبی است که بر تو وارد میشود. امام حسن ـ علیهالسلام ـ فرمود: آنچه بر من وارد شود زهری است که آن را به من میخورانند، و بهوسیله آن کشته میشوم؛ ولی هیچ روزی به سختی روز (شهادت) تو ای ابا عبداللَّه نیست، که سی هزار نفر تو را محاصره کنند؛ درحالیکه ادعا میکنند از امت جد ما محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هستند، خود را به اسلام نسبت میدهند، و همه آنها خود را برای کشتن و ریختن خون تو، و بیاحترامی به حریم تو، و به اسارت گرفتن
اهل بیت تو و غارت خیام تو آماده کردهاند، در این هنگام است که
خداوند لعنتش را شامل حال بنیامیه کند، و آسمان خون و خاکستر بر سر مردم بباراند، و هر چیزی حتی
حیوانات وحشی و ماهیان دریاها برای مصیبت تو میگریند».
«بَکَی عَلِی بْنُ الْحُسَینِ عَلَی أَبِیهِ حُسَینِ بْنِ عَلِی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَینَ یدَیهِ طعاما (طَعَامٌ) إِلَّا بَکَی عَلَی الْحُسَینِ حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ قَالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی الْعَبْرَةُ لِذَلِکَ».
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود:
امام سجاد علیهالسلام سالیانی بر پدرشان گریستند و غذایی نبود که در مقابل حضرتشان بگذارند، مگر آنکه حضرتش به یاد امام حسین ـ علیهالسلام ـ گریه میکردند تا جایی که خدمتکار حضرت به ایشان گفت: فدایت شوم ای پسر
رسول خدا! میترسم که شما جانتان را از دست دهید. امام سجاد ـ علیهالسلام ـ فرمود: «
إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»؛
تنها درد دل و
غم خود را با خدا گویم و از لطف و کرم بیاندازه او چیزی دانم که شما نمیدانید. سپس فرمود: هیچگاه محل کشته شدن
فرزندان فاطمه سلاماللهعلیها را به یاد نمیآورم، مگر آنکه حزن و غصه، حلقوم من را میفشارد».
و روایات دیگری که علامه مجلسی (ره) در ابواب مربوط به
زندگی امام حسین ـ علیهالسلام ـ
آورده است.
پایگاه اسلام کوئست.