مختار و امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مختار ثقفی، ابوبکر، عمر،
امام حسین علیهالسلام، قیام
کربلا.
پرسش: آیا این درست است که مختار ثقفی حب
ابوبکر و عمر را در دل داشته و به همین دلیل درحالیکه از پل صراط میافتد، امام حسین ـ علیهالسلام ـ او را نجات میدهد؟ و در زمان
قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ او کجا بود که از آن حضرت دفاع نکرد؟
پاسخ: روایاتی که درباره مختار در کتب حدیثی آمده بر دو دستهاند. بعضی او را ستایش میکنند و بعضی در نکوهش وی سخن گفتهاند. عالمان
علم حدیث و رجال در برخورد با
احادیث جناب مختار اکثرا روایات مدح را برگزیده و راجع به روایات مقابل آن نظریاتی را مطرح نمودهاند. مجلسی (ره) روایت (نجات مختار) را وجه جمعی برای سایر
روایات مدح و ذم مختار میداند، که او به جهت عقیدهاش ابتدا اهل
دوزخ بوده؛ اما عاقبت با کمک امام حسین ـ علیهالسلام ـ از
عذاب الاهی نجات مییابد؛ اما آیت الله خویی (ره) سند این روایت را ضعیف میدانند. شایان ذکر است که مختار ثقفی، قبل از نهضت عاشورا و قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ در کربلا، بهدلیل حمایت از مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین ـ علیهالسلام ـ در کوفه، به دستور ابن زیاد زندانی شده و تا پایان قیام کربلا در زندان بود.
مختار بن ابیعبیده از قبیله ثقیف است.
کنیهاش ابواسحاق میباشد.
لقبش کیسان بود؛ کیسان به معنای زیرک و تیزهوش است.
طبق روایتی، اصبغ بن نباته، از
یاران امیرالمؤمنین میگوید: "لقب کیّس را امیرالمؤمنین به مختار دادند".
وی ادب و
فضایل اخلاقی را از مکتب
اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله آموخت.
در آغاز جوانی، همراه با پدر و عموی خود، برای شرکت در
جنگ با لشکر ایران به عراق آمد.
مختار در کنار امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ بود و پس از شهادت آن حضرت، برای مدتی کوتاه به بصره آمد و در آنجا ساکن شد.
علامه مجلسی (ره) مینویسد: مختار، فضایل اهل بیت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را بیان میکرد و حتی صفات زیبای امیرالمؤمنین و
امام حسن و امام حسین ـ علیهمالسلام ـ را برای مردم منتشر میساخت و معتقد بود که خاندان پیامبر از هرکس برای
امامت و حکومت پس از پیامبر سزاوارترند و از سختیهایی که بر خاندان پیامبر وارد شده، نا خشنود بود.
روایاتی که درباره مختار در کتب حدیثی آمده بر دو دستهاند. بعضی گویای
مدح او هستند و بعضی در مذمت وی
سخن گفتهاند.
در کتابهای حدیثی آنچه در ستایش مختار نقل شده است، بسیار است؛ اما به جهت اختصار به سه نمونه اشاره میشود:
[[|امام صادق|امام صادق ـ علیهالسلام ـ]] فرمودند: "
زنان هاشمی هیچ کدام شانه بر سر نزدند و خضاب ننمودند تا زمانی که مختار سرهای قاتلین امام حسین ـ علیهالسلام ـ را برای خاندان ما فرستاد".
آیت الله خویی (ره) این روایت را صحیح میشمارند.
این روایت نشانی از تأیید عملکرد مختار میباشد.
به مختار
ناسزا مگویید؛ چراکه او قاتلین ما را کشت و خونخواه ما بود؛ در هنگام سختی اموالی را بین ما تقسیم نمود و زنان بیهمسر را به سامان رسانید.
در روایتی نیز آمده است که
امام سجاد علیهالسلام هنگامی که سر عبیدالله بن زیاد و عمر سعد برایشان فرستاده شد، به
سجده افتادند و خداوند را سپاس گفتند و فرمودند:"جَزیَ اللهُ المُختارَ خَیراً"؛ خداوند به مختار جزای خیر دهد.
در اینجا نیز فقط سه نمونه ذکر میشود:
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمودند: "مختار به امام سجاد ـ علیهالسلام ـ
دروغ نسبت میداد".
در روایتی نیز آمده است که مختار بیست هزار دینار برای امام زین العابدین ـ علیهالسلام ـ فرستاد؛ حضرت آن را پذیرفتند و صرف آبادی منازل خراب کردند. سپس باری دیگر چهل هزار دینار برای امام سجاد ـ علیهالسلام ـ فرستاد، که این بار این
هدیه را نپذیرفتند
و در روایتی دیگر فرمودند:"فَإِنِّی لَا أَقْبَلُ هَدَایا الْکَذَّابِین"؛ من هدیه دروغگویان را نمیپذیرم.
طعن دیگری که بر مختار زده میشود، آن است که او قائل به امامت
محمد بن حنفیه بوده و مردم را بهسوی وی دعوت میکرد، و در این راستا
فرقه کیسانیه پدید آمد.
بیشتر عالمان و دانشمندان حدیثی و رجالی در برخورد با
احادیث مرتبط با مختار، روایات مدح را برگزیده و راجع به روایات مقابل آن نظریاتی را مطرح نمودهاند:
روایاتی که در مذمت مختار سخن گفتهاند، از نظر سند در نهایت ضعفاند.
کشی (ره) دراینباره میگوید: به نظر میرسد این روایات مورد جعل و وضع اهل سنت قرار گرفته است.
احتمال میرود این نوع احادیث از روی
تقیه و جهت در امان ماندن امام و
بنیهاشم از شر حاکمان ستمکار، از ایشان صادر شده باشد.
در حدیثی آمده بود که "مختار دو بار برای امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و خاندان ایشان هدایایی فرستاد که بار دوم حضرت این هدایا را نپذیرفتند و علت آن را دروغگو بودن مختار شمردند." این امر بعید به نظر میرسد؛ چراکه اگر علت قبول نکردن هدایا "دروغگو بودن" مختار میبود، این علت در نوبت اول نیز وجود داشت.
روایاتی که فرقه کیسانیه را به مختار نسبت داده و گویای
کذاب بودن مختار است، نیز به عقیده عالمان علم رجال از تهمتهای
اهل سنت به وی بوده؛ چراکه محمد بن حنفیه هرگز ادعای امامت نداشته تا مختار مردم را بهسوی او فرا خواند؛ بلکه کیسانیه بعد از وفات محمد بن حنفیه تشکیل شد.
برخی دیگر از اندیشمندان، مختار را دارای عقیده صحیح و نیکویی نمیدانند و این امر را مستند به دو
روایت دانستهاند که به آن اشاره میشود:
عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ ـ علیهالسلام ـ قَالَ لِی:"یجُوزُ النَّبِی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ الصِّرَاطَ یتْلُوهُ عَلِی وَ یتْلُو عَلِیاً الْحَسَنُ وَ یتْلُو الْحَسَنَ الْحُسَینُ فَإِذَا تَوَسَّطُوهُ نَادَی الْمُخْتَارُ الْحُسَینَ علیهالسلام:یا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ـ علیهالسلام ـ إِنِّی طَلَبْتُ بِثَارِکَ فَیقُولُ النَّبِی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ لِلْحُسَینِ علیهالسلام:أَجِبْهُ؛ فَینْقَضُّ الْحُسَینُ ـ علیهالسلام ـ فِی النَّارِ کَأَنَّهُ عُقَابٌ کَاسِرٌ فَیخْرِجُ الْمُخْتَارَ حُمَمَةً وَ لَوْ شُقَّ عَنْ قَلْبِهِ لَوُجِدَ حُبُّهُمَا فِی قَلْبِهِ"؛
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمودند: پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از
پل صراط میگذرند و [[|حضرت علی ـ علیهالسلام]] ـ و امام حسن ـ علیهالسلام ـ پشت سر ایشان و سپس امام حسین ـ علیهالسلام ـ هنگامی که به وسط پل صراط میرسند، مختار (که در
عذاب دوزخ است) ندا میدهد: یا اباعبدالله من خونخواه شما بودم؛ پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میفرمایند: ای حسین! جواب او را بده؛ سپس امام حسین ـ علیهالسلام ـ همچون عقابی، مختار را از دوزخ نجات میدهند. و چهبسا اگر
قلب مختار شکافته می شد، حب آن دو خلیفه در آن
آشکار میشد.
روایتی دیگر قریب به همین مضمون از امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده که در انتهای آن،
راوی از امام ـ علیهالسلام ـ سؤال میکند: چرا مختار با وجود خدماتی که انجام داده است در دوزخ گرفتار میشود؟ امام در پاسخ میفرمایند: چون در سینۀ مختار،
محبت آن دو خلیفه بود. سپس امام قسم یاد میکنند که اگر در قلب
جبرئیل و میکائیل ذرهای از
حب این دو وجود میداشت،
خداوند متعال آنها را با صورت در آتش دوزخ میافکند.
علامه مجلسی (ره) این دو روایت را وجه جمعی برای سایر روایات مدح و ذم مختار میداند که او بهخاطر برخی عقایدش ابتدا اهل دوزخ بوده؛ اما بهدلیل عملکرد مناسبش عاقبت با کمک
امام حسین علیهالسلام از عذاب الاهی نجات مییابد.
اما آیتالله خویی (ره) سند هر دو روایت را ضعیف دانسته و عقیده مختار را نیز نیکو بر میشمرند.
در پایان، ذکر دو نکته لازم به نظر میرسد:
مختار ثقفی، قبل از نهضت عاشورا و
قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ در کربلا، بهدلیل حمایت از مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین ـ علیهالسلام ـ در کوفه، پس از شهادت مسلم، به دستور ابن زیاد زندانی شده و تا پایان قیام کربلا، در کوفه
زندانی بود؛
از این جهت در کربلا حضور نداشت تا از امام حسین ـ علیهالسلام ـ دفاع نماید.
در برخی نقلهای تاریخی آمده است که در زمان حضور امام مجتبی ـ علیهالسلام ـ در مدائن، مختار قصد داشته است امام را به
معاویه تسلیم کند و امارت عراق را بگیرد.
دربارهی این نقل تاریخی باید گفت، بر فرض صحت این موضوع دربارهی مختار، این ماجرا و سخن وی، حدوداً مربوط به بیست سال قبل از
شهادت اوست. پس با توجه به اینکه ملاک در
مدح و ذم شخصیت افراد حال کنونی ایشان است، گرچه این
سخن مختار ناپسند بوده است، اما به شخصیت کلی وی خللی وارد نمیسازد؛چنانچه جناب حر بن یزید ریاحی در جریان واقعه کربلا، با پشیمانی و جدایی از سپاه دشمن و پیوستن به امام حسین علیهالسلام، به فاصلهی چند ساعت از شقاوت گریخته و سعادت آخرت را به جان خرید و قضاوت
تاریخ را دربارهی خویش تغییر داد.
پایگاه اسلام کوئست.