فتوا و قیاس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فتوا،
قیاس،
بدعت،
علم، گمراهی.
پرسش: فتوا دادن از روی ناآگاهی و بر اساس قیاس چه عواقب و پیامدی دارد؟
پاسخ: پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در حدیث مورد بحث میفرماید: «هر کس به قیاس
عمل کند، هلاک شده و دیگران را نیز هلاک کرده است و هر کس
ناسخ از منسوخ و محکم از
متشابه را تشخیص ندهد و فتوا دهد، سبب نابودی خود و دیگران شده است».
براساس
حدیث مزبور، کسی که از روی ناآگاهی و کوتاهی، فتوا دهد، ایجاد بدعت کرده و چیزی را که از
دین نیست، داخل در دین میکند، علاوه بر انحراف و
گمراهی خویش، کسانی را که از او پیروی میکنند نیز، به انحراف و گمراهی میکشاند؛ گرچه هلاکت و نابودی و گمراهی بدعتگذار شدیدتر و بیشتر از پیروان اوست.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَایِیسِ فَقَدْ هَلَک وَ أَهْلَک وَ مَنْ أَفْتَی النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْکمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَک وَ أَهْلَک»
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در حدیث مورد بحث میفرماید: «هر کس به قیاس عمل کند، هلاک شده و دیگران را نیز
هلاک کرده است و هر کس ناسخ از
منسوخ و
محکم از متشابه را تشخیص ندهد و فتوا دهد، سبب نابودی خود و دیگران شده است».
در اصطلاح
فقها «مقاییس» (جمع مقیاس)، به معنای آن چیزی است که بهوسیلۀ آن،
حکم یک موضوع با موضوع دیگر مقایسه، سپس سرایت داده میشود و آن عبارت است از وصف جامع و مشترک به گمان اینکه علت حکم است.
با توجه به کلمات «اهلک»، «افتی» و «النّاس»( مفعول افتی)، در متن حدیث استفاده میشود که
مصداق اصلی این حدیث،
مجتهد ی است که فتوای به غیر علم میدهد؛ ازاینرو از فتوای به غیر علم و پیروی از آن نهی شده است.
همانگونه که آیات
قرآن دارای
ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و مجمل و مبیّن، عام و خاص، مطلق و مقیّد و ... هستند، روایات نیز همانند آیات قرآن دارای همین اقسام متقابله هستند و کسی که میخواهد فتوا بدهد، باید تمام این اقسام را بداند و به موارد آن نیز
علم و آگاهی داشته باشد و بتواند هر کدام را از دیگری تشخیص بدهد؛ وگرنه هم خودش را به نابودی میکشاند و هم کسانی را که او را در فتوا و عمل
تبعیت میکنند، گمراه و نابود خواهد کرد.
چون ممکن است گاهی به مجرد ملاحظۀ ظاهر آیه یا روایتی به آن استدلال کند، درحالیکه آن حکم توسط
آیه یا
روایت دیگری برداشته شده باشد یا به عام و مطلقی
فتوا دهد که این حکم بهواسطۀ یک دلیل دیگر تخصیص و تقیید خورده باشد
و یا ممکن است با قیاس حکمی را که برای موضوعی ثابت شده، به یک موضوع دیگر به جهت اشتراک در یک وصف خاص، سرایت بدهد و خیال کند که این وصف، علت حکم است؛ درحالیکه چنین نباشد. یا ممکن است به ظاهر آیهای حکم کند که مقصود، ظاهر آن نیست؛ بلکه بهواسطۀ قرینه و دلیل دیگر، مقصود
شارع مقدس چیز دیگری باشد و باید تأویل برده شود؛ مانند آیۀ «
یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم»
که اگر ید را به معنای ظاهری آن حمل کنیم، لازمهاش جسم بودن
پروردگار است که کفر خواهد بود؛ به همین جهت آن را تأویل برده و به معنای
قدرت گرفته میشود.
بنابراین کسی که از روی ناآگاهی و کوتاهی، فتوا دهد، ایجاد
بدعت کرده و چیزی را که از
دین نیست، داخل در دین میکند، علاوه بر انحراف و گمراهی خویش، کسانی را که از او پیروی میکنند نی، به انحراف و گمراهی میکشاند، اگرچه هلاکت و نابودی و
گمراهی بدعتگذار شدیدتر و بیشتر از پیروان اوست.
پایگاه اسلام کوئست.