علل افسردگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: افسردگی.
پرسش: من دارای افسردگی شدید هستم و همیشه میخواهم که گریه کنم. شوهرم هم عصبی و فوقالعاده بداخلاق است.چه باید بکنم تا از این افسردگی نجات یابم؟
پاسخ:
قبل از هر مطلبی لازم است اشاره کنم که در قالب نامه نمیتوان نه به علل یک مسئله پی برد و نه راهکاری ارائه داد؛ لذا آنچه که ارائه میگردد مطالبی کلی در زمینه افسردگی است که جنبه بینشی دارد؛ اگرچه عمل به راهکارها در شرایط غیر حاد خالی از فایده نمیباشد؛ پس در عین مفید بودن مطالب ارائه شده، لزوم مراجعه به
مشاوره منتفی نمیباشد.
از آنجا که برای
درمان افسردگی لازم است عوامل و علایم آن را بدانیم، پس در اینجا به این موارد اشاره میکنیم.
علل بیماری
افسردگی را میتوان به علتهای زیستشناختی، اجتماعی و روانشناختی تقسیم کرد.
علل زیستشناختی شامل هرگونه آسیب به مغز در حالات جنینی در رحم مادر یا در حین
زایمان و پس از تولد میتواند باشد. آسیب به
مغز میتواند به شکل ضربه فیزیکی به آن یا به شکل هرگونه بیماری مغزی مثلاً تومور یا عفونت مغزی باشد. برخی بیماریهای جسمی مانند: کمکاری غده تیروئید، یا سکته قلبی و مغزی و همچنین داروهایی مانند داروهای ضد فشار خون و کورتون نیز ممکن است حالت افسردگی ایجاد کند.
یکی از مهمترین علت اجتماعی افسردگی، مشکلات
خانواده است؛ اگر شخصی در محیطی گرم، با
عشق و
علاقه و
محبت بزرگ شود و الگوهای مناسبی در دسترس داشته باشد و اگر اجازه
رشد و تکامل بیابد، به احتمال زیاد این شخص دچار فشار روحی نخواهد شد؛ اما اگر در خانوادهای بزرگ شود که دچار انواع نابسامانیها و اختلافات و کمبودهاست، یا قربانی بدرفتایهای جسمی، روانی و جنسی شود، آنگاه به احتمال قوی در چنگال آسیبهای روحی (از جمله افسردگی) گرفتار خواهد آمد. محیطهای دیگر همانند
مدرسه، محیط کار و از همه مهمتر جامعهای که در آن زندگی میکنیم، نقش مهمی در
سلامت روانی ما دارند.
عواملی چون
شخصیت فرد و قدرت انطباق او با فشارهای محیطی نقش مهمی در ایجاد بیماریهای روحی (از جمله افسردگی) دارد. اتکای به نفس، خُلق و روحیه فرد، طرز رفتار و برخورد او از مهمترین عواملی است که درجه انطباق شخص با فشارهای محیطی را تعیین میکند، افراد کمتحمل یا کسانی که نگرش منفی و بدبینانه به زندگی دارند، خطر گرفتاری به افسردگی را بیش از افراد صبور و واقعبین دارند.
هرچند به طور قطع نمیتوان گفت که
زنان بیش از
مردان به افسردگی مبتلا میشوند، ولی اکثر روانپزشکان بر این عقیدهاند که افسردگی در مورد زنان شیوع بیشتری دارد. در اینجا به برخی عواملی که در بروز افسردگی در زنان نقش مؤثری دارد اشاره میکنیم، این عوامل افزون بر عواملی است که در بالا بدانها اشاره شد:
در زنان، تعدادی از وقایع مربوط به تولید مثل (
باروری،
نازایی، زایمان، استفاده از
قرصهای ضد بارداری) با افسردگی در ارتباط است. در این مورد شواهدی مبنی بر تأثیر تغییرات هورمونهای زنانگی و وقایع باروری، بر خلقوخوی زنان، به دست آمده که نشانگر آن است که این وقایع موجب بروز افسردگیِ اساسی در بسیاری از زنان میگردد.
علاوه بر این موارد، عوامل دیگری که موجب افزایش شیوع افسردگی در میان زنان میگردد عبارت است از:
ازدواج ناموفق، عدم وجود روابط دوستانه میان
زن و شوهر، عدم حضور شریک زندگی، کنارهگیری از اجتماع و ماندن در خانه به علت وجود
کودکان کمسال.
افسردگی همچون اختلالات دیگر، دارای علایمی است که در اینجا به طور اجمال به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. احساس
غم،
اضطراب یا تهی بودن، به طور دائم یا در بیشتر وقتها؛
۲. اشتغال ذهنی درباره
مرگ یا
خودکشی؛
۳. احساس
گناه،
نومیدی یا بیارزشی؛
۴. از دست دادن
علاقه یا لذت در مورد فعالیتهایی که قبلاً جالب و لذتبخش بودند؛ از جمله
روابط جنسی؛
۵.
کمخوابی یا
پرخوابی؛
۶.
کمخوری و کاهش وزن، یا
پرخوری و افزایش وزن؛
۷. بیقراری یا تحریکپذیری؛
۸. دردهای جسمی مداوم که درمان در مورد آنها مؤثر نیست؛ مانند سردردهای مزمن،
یبوست و دیگر مشکلات گوارشی؛
۹. دشواری در ایجاد
تمرکز، یادآوری مسائل یا تصمیمگیری؛
۱۰. ضعف.
باید توجه داشت، در صورتی این علایم، نشاندهنده افسردگی است که چهار تا پنج مورد یا بیشتر، در مورد یک شخص صادق باشد و بیش از دو هفته هم دوام داشته باشند.
درمان افسردگی منحصر به یک درمان نیست و از آنجا که برخی روشهای درمانی را شخص بهتنهایی نمیتواند انجام دهد، بنابراین اولین و مهمترین کار در جهت درمانِ افسردگی یا هر نوع بیماری روانی دیگر، مراجعه به روانشناس بالینی یا
روانپزشک است. در اینجا تنها آن دسته از روشهای درمانی را
ذکر میکنیم که برای انجام آنها به کمک و همکاری و نظارت متخصص نیاز کمتری وجود دارد، این روشها، عبارتاند از:
بسیاری از افسردگیها ناشی از افکار منفیای است که فرد افسرده در
ذهن خود دارد؛ به عنوان مثال فردی که فکر میکند کسی او را دوست ندارد؛ در نتیجه، رفتارش
گوشهگیری از دیگران، حالت عاطفیاش احساس تنهایی و افسردگی، و حالت فیزیکی و جسمانیاش بیخوابی، بیاشتهایی و ... است. بر این اساس برای درمان افسردگی، باید با افکار منفی مبارزه کرد، برای این کار لازم است از خود بپرسید که شواهد و دلایل شما برای اثبات یا رد افکار منفیتان چیست؟ و آنها را در یک جدول یادداشت کنید. همچنین سعی کنید برای هر رویداد، بیش از یک توضیح قائل شوید. هرچه شما بیشتر، رویدادهای روزمرهتان را یادداشت کنید و سعی در تجزیه افکار منفی و جدال با آنها کنید، در این کار مهارت کسب کرده سریعتر از آنها رهایی مییابید.
به هر حال مقابله جدی با افکار منفی،
روح و روان انسان را آرام میکند.
با دیگران ارتباط برقرار کنید؛ دوستان،
اقوام و آشنایان.
با خود مهربان باشید، قبول کنید که افسردگی انرژی شما را تحلیل میبرد و مانع از انجام دادن همه کارهایی میشود که قبلاً انجام میدادید. سعی کنید برای خود هدفهای دشوار در نظر نگیرید یا مسئولیت بیش از توان خود قبول نکنید.
منظم باشید. یک روش منظم متناسب با خود پیدا کنید و تا آنجا که میتوانید به آن پایبند بمانید؛ هر روز سر ساعت معین بیدار شوید و سر ساعت معین غذا بخورید و شب زود بخوابید تا
خواب شبانه خوبی داشته باشید. بسیاری از کسانی که افسردگی دارند، وقتی به اندازه کافی نمیخوابند، حالشان بدتر میشود. پیروی از یک روش منظم میتواند ساعتِ زیستیِ شما را که اغلب به هنگام
افسردگی، مختل میشود، دوباره منظم کند.
ورزش کنید و فعالیت جسمی داشته باشید. بسیاری از درمانگران، انجام تمرینات ورزشی را به عنوان یک روش درمانی، برای معالجه افسردگی توصیه میکنند.
حضرت علی (علیهالسّلام) در مورد نقش
تفریح در
سلامت روان میفرماید: «تفریح و شادی باعث فرح، انبساط،
آرامش روح و مایه خرمی است».
به
خداوند متعال توکل کنید.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرماید: «
توکل بر
قضا و قدر، چه خوب غم و غصه را دور میکند».
پرسشگر محترم! در عین حال که خود برای رفع افسردگی تلاش میکنید، مراجعه به روانپزشک برای تجویز دارو و مراجعه به روانشناس متخصص و متعهد برای گرفتن رواندرمانی از ضروریات دستیابی به مبارزه با افسردگی است. از
مطالعه منابع معرفیشده نیز
غفلت نکنید.
همانگونه که گفتیم یکی از علتهای افسردگی، محیط خانه و
خانواده است، خانوادهای که در آن بین زن و شوهر یا فرزندان، دعوا و کشمکش و رابطه پرخاشگرانه باشد، قطعاً این خانه محیطی مناسب برای ایجاد و پرورش انواع آسیبهای روحی، از جمله افسردگی است. از آنجا که به گفته خود شما، شوهرتان فردی عصبی است و این
عصبانیت زمینهساز مشکلات و آسیبهای روحی متعدد (از جمله افسردگی) برای اعضای خانواده است، لذا بهترین کار این است که وی به روانشناس یا روانپزشک متخصص مراجعه کند. علاوه بر این شما هم میتوانید با این مرکز مکاتبه کنید و در مورد مشکل همسرتان اطلاعات بیشتری به ما بدهید تا این مرکز در حد توان، شما و همسرتان را راهنمایی کند.
۱. درمان افسردگی، دکتر محمد نریمانی، انتشارات شیخ صفیالدین.
۲. افسردگی (زمینه، پیشگیری، درمان) در مکتب قرآن و عترت، محمدحسین حقجو، نشر مرکز فرهنگی انصارالمهدی.
۳. پاسخ به سؤالات رایج بیماران مبتلا به افسردگی، دکتر علی عباسعلیزاده، دکتر قربانعلی اسدالهی، نشر چهارباغ، ۱۳۷۹ ش.
۴. از حال بد به حال خوب، دیوید برنز، ترجمه مهدی قراچهداغی، تهران: نشر آسیم.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علل افسردگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۲۷.