• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عفاف در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عفاف، استعفاف، عفت، پاک‌دامنی.

پرسش: از نظر قرآن عفاف به چه چیز تشبیه شده است و استعفاف یعنی چه؟

پاسخ: اسلام اهتمام زیادی به مسئله پرهیزکاری در برابر شهوت و بی‌بندوباری جنسی دارد تا جایی که آن را نشانه شخصیت، غیرت، ایمان و پی‌روی از همه اهل بیت (علیهم‌السلام) معرفی می‌کند. تاریخ نیز سرچشمه بسیاری از گرفتاری‌های انسان را از همین دو امر شهوت شکم و شهوت جنسی می‌داند.
حضرت یوسف (علیه‌السلام) در سخت‌ترین شرایط که تمام اسباب گناه در آن آماده بود، خود را حفظ کرد و به خداوند خویش پناهنده شد و از کوره یک امتحان بزرگ الهی، آبرومندانه بیرون آمد.



عفاف، به معنای پارسایی، پرهیزکاری، پاک‌دامنی، عفت، احتراز از محرمات به‌ویژه از شهوت حرام و پارسایی
[۱] فرهنگ معین، بخش حروف عفاف.
است.


عفت به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت باز می‌دارد.


عفیف به کسی گفته می‌شود که دارای این وصف و حالت باشد.
حال به سراغ قرآن می‌رویم و بعضی از آیات را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم:



«یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ اِلْحافاً؛ از شدت خویشتن‌داری و عفاف، افراد بی‌اطلاع، آن‌ها را غنی می‌پندارند، در حالی که آن‌ها را از چهره‌هایشان می‌شناسی، آری آن‌ها رنج‌های درونی خود را کاملاً حفظ می‌کنند و زبان به شکوه نمی‌گشایند و در عین نیازمندی شدید، همچون بی‌نیازان گام بر می‌دارند، ولی رنگ رخساره آن‌ها از سرّ درونشان خبر می‌دهد».
بدیهی است که عفت در آیه یاد‌شده به معنی خویشتن‌داری در مسائل مالی است، نه امور جنسی.

۴.۱ - شأن نزول آیه

جمعی از مفسران شأن نزول آن را اصحاب صفه دانسته‌اند، آن‌ها یک گروه چهارصد نفری از مسلمانان مکه و اطراف مدینه بودند که نه خانه‌ای در مدینه داشتند و نه خویشاوندانی که به منزل آن‌ها بروند؛ ولی در عین حال در نهایت تعفف در محلی که به صورت سکوی بزرگی در کنار مسجد بزرگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، زندگی می‌کردند. آن‌ها مجاهدانی بودند که به فرمان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به میدان جنگ حرکت می‌کردند و در عین گرسنگی و نیازمندی شدید، به عزت نفس و خویشتن‌داری، عفت خویش را حفظ می‌کردند.


عفاف در امور مالی همان امانت‌داری است.

«من کان غنّیاً فلیستعفف هر ولی و سرپرستی که خود توانگر و بی‌نیاز است؛ در زندگیش حاجتی به گرفتن مال یتیم ندارد».
«فلیستعفف»، یعنی طریق عفت را پیش گیرد و ملازم آن شود و از مال یتیم چیزی را نگیرد: «و من کان فقیراً فلیاکل بالمعروف» و اگر فقیر است به طور شایسته از مال یتیم بخورد یا به عنوان قرض بردارد،
[۸] کاشانی، ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین، ذیل همین آیه.
و یا به عنوان حق الزحمه نگهداری یتیم و اموال او به طور متعارف استفاده کند.
[۹] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ذیل همین آیه.




«وَ راوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْاَبْوابَ وَ قالَتْ هَیْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ اِنَّهُ رَبِّی اَحْسَنَ مَثْوایَ اِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ × وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا اَنْ رَای بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُْمخْلَصِینَ؛ و با او بانوی خانه به میل و نفس خود بنای مراوده را گذاشت و درها را بست و یوسف را به خود دعوت کرد و اشاره نمود که من برای تو آماده‌ام. یوسف گفت: پناه می‌برم به خدا (که به چنین عمل زشت اقدام کنم، خدا مرا مقام منزه و نیکو عطا کرده و هرگز ستم‌کاران را رستگار نسازد (۲۳) آن زن از فرط میل باز اصرار و اهتمام کرد و اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق نگهبان یوسف نبود، او هم به میل جنسی طبیعی اهتمام کردی؛ ولی ما میل او را گردانیدیم که همانا او از بندگان خالص و پاکیزه است.
در این دو آیه سخن از عفت و پاک‌دامنی یوسف (علیه‌السلام) است که در سخت‌ترین شرایط که تمام اسباب گناه در آن آماده بود، خود را حفظ کرد. به خداوند خویش پناهنده شد و از کوره یک امتحان بزرگ الهی، آبرومندانه بیرون آمد.

۶.۱ - مقام والای عفت یوسف

در آیات ۳۲ تا ۳۴ سوره یوسف، ادامه شرح زندگی پرماجرای حضرت یوسف (علیه‌السلام) و بیان مقام والای عفت و پارسایی اوست. ضمن اشاره به آزمون دیگری که یا خود را در مقابل عزیز مصر تسلیم کند یا راهی زندان شود، او بدون لحظه‌ای تردید، راه خود را انتخاب کرد. به درگاه خداوند متعال رو آورد و گفت: «پروردگارا! زندان با آن همه مشکلات و رنج‌هایش. نزد من، محبوب‌تر از این کار زشتی است که زنان از من تقاضا دارند و من برای اطاعت فرمان تو و حفظ پاکی و تقوا و پارسایی و عفت خویش حاضرم روانه زندان وحشتناک گردم، اما آلوده خواست شوم آن‌ها نشوم. این تهدید جدی بود و عملی هم شد. حضرت یوسف (علیه‌السلام) به زندان افتاد؛ ولی روح بلندش از محیط ننگین و آلوده کاخ عزیز مصر رهایی یافت. در ادامه همین آیات آمده است که خداوند، این زندان وحشتناک را نردبان ترقی حضرت یوسف (علیه‌السلام) قرار داد. سرانجام به خواست خداوند، او بر تخت قدرت عزیز مصر تکیه زد و با حفظ آبرو و تقوا، به همه چیز رسید؛ در حالی که همه آلودگان رسوا شده و کنار رفتند. این پاداشی بود که خداوند در دنیا به این سلاله نیکان و پاکان عنایت کرد.

۶.۲ - آیه ۳۳ سوره نور


«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ».

۶.۳ - مراد از استعفاف

کلمه استعفاف و التعفف با هم‌دیگر قریب المعنی هستند، و مراد از نیافتن نکاح، ‌قدرت نداشتن بر مهریه و نفقه است. معنای آیه این است که کسانی که قدرت بر ازدواج ندارند، از زنا احتراز بجویند (و عفت نفس پیشه کنند) تا خداوند ایشان را از فضل خود بی‌نیاز کند (و مسائل ازدواجشان را فراهم نماید).



«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛ شما زنان نباید نازک و نرم با مردان سخن بگویید تا آن‌ که دلش بیمار است، به طمع افتد؛ بلکه متین سخن بگویید».



«یا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِاَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ اَدْنی اَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»؛ ‌ای پیامبر! به همسران و دخترانت و نیز به زنان مؤمنین بگو: روپوش‌هایشان را به خودشان بپیچند. این مناسب‌تر است که آنان را بشناسند و آزارشان کنند».
وقتی زنان چادر یا عبای روپوشی را به خود بپیچند، جوانان هرزه‌ای که در سر راه ایستاده‌اند، می‌فهمند که آن‌ها زنان عفیف و پاک‌دامن می‌باشند؛ لذا ایشان را با شوخی کردن و متلک گفتن آزار نمی‌دهند».


در منابع حدیثی اهمیت فراوانی به عفت داده شده است؛ از جمله:

۹.۱ - روایاتی از امام علی


۱. امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عفت را برترین عبادت شمرده است: «الفضلُ العبادة العفاف».

۲. امام امیرالمؤمنین می‌فرماید: «اذا اراد اللهُ بعبد خیراً اَعَفّ بطنَه و فرجَه هنگامی که خداوند خیر و خوبی برای بنده‌اش بخواهد، به او توفیق می‌دهد که در برابر شکم و شهوت‌پرستی عفت پیدا کند».
آن‌چه از آیات و روایات یادشده حاصل می‌شود، این است که اسلام اهتمام زیادی به مسئله پرهیزکاری در برابر شهوت و بی‌بندوباری جنسی دارد تا جایی که آن را نشانه شخصیت، غیرت، ایمان و پی‌روی از همه اهل بیت (علیهم‌السلام) معرفی می‌کند. تاریخ نیز سرچشمه بسیاری از گرفتاری‌های انسان را از همین دو امر شهوت شکم و شهوت جنسی می‌داند.

۹.۲ - روایتی از پیامبر

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرماید: «هر کس از شرّ شکم و زبان و آلت جنسی خود در امان بماند، از همه بدی‌ها محفوظ مانده است».
[۱۸] فاضل نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص۳۱۰.



۱. اخلاق در قرآن، ج۲، آیت‌الله مکارم شیرازی، قم، مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب.
۲. اخلاق در قرآن، آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
۳. مسئله حجاب، آیت‌الله شهید مطهری، مرتضی، قم، انتشارات صدرا.


۱. فرهنگ معین، بخش حروف عفاف.
۲. راغب اصفهانی، محمد بن حسین، مفردات الفاظ قرآن، ص۵۷۳، بخش ۴.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۷۳.    
۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۱۳، قم، انتشارات اسراء.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۳۱۱، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام).    
۶. نساء/سوره۴، آیه۶.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۷۷، قم، انتشارات اسراء.    
۸. کاشانی، ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین، ذیل همین آیه.
۹. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ذیل همین آیه.
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۴-۲۳.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۳۱۴، انتشارات مدرسه الامام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام).    
۱۲. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۵۷، قم، انتشارات اسراء.    
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.    
۱۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۹.    
۱۶. کافی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۷۹.    
۱۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، ج۱، ص۲۸۹، ح۱۴۰.    
۱۸. فاضل نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص۳۱۰.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عفاف در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۱.    



جعبه ابزار