• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ظلم و ظالم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ظلم، ظالم، کافران، مشرکان، قرآن مجید، شفا، عهد الهی، معصومان (علیهم‌السلام).

پرسش: آیا در زبان عربی به کسی که یک گناه گوچک انجام دهد، ظالم می‌گویند؟ پس طبق آیه «لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَساراً» قرآن برای همه خسارت است زیرا افرادی که گناهی مرتکب نشده باشند کم‌اند؟ پس چرا به قرآن رجوع کنیم؟ و اگر چنین شخصی ظالم نیست، پس از آیه «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» استفاده نمی‌شود که عهد الهی تنها به معصوم از همه گناهان می‌رسد؟

پاسخ: ظلم، انواع شرک و گناهان را شامل می‌شود؛ به همین سبب خداوند از شرک به عنوان ظلم عظیم یاد کرده است. در برخی آیات خداوند به ترک اولی، ظلم اطلاق کرده است؛ ولی این به معنای نافرمانی و معصیت خدا نیست. براساس آیه ۱۲۴ سوره بقره، کسی که در عمرش یک یا دو بار گناه کرده، ظالم است. قرآن تمام مرض‌های جان و قلب را شفا می‌دهد. چه بیماری علمی باشد؛ مانند: شک و تردید و وهم و چه بیماری عملی؛ مانند: فسق، حسد، تکبر ... . بنابراین گاهی بعضی مؤمنان معصیت و گناه می‌کنند یا به عبارت دیگر ظلم می‌کنند، درمان و شفای این گناهان (امراض) با قرآن است. انسان مرده در منطق قرآن همان کفار و منافقان هستند. قرآن بر انسان زنده مریض که گاهی معصیت می‌کند و دوباره توبه می‌کند، شفاست و برای انسان مرده شفا نیست؛ زیرا این‌ها کسانی هستند که قرآن را پشت سر ‌انداخته‌اند.



ظلم معنای وسیعی دارد و در آیات زیادی کلمه ظلم و ظالم آمده است که نمی‌توان همه آن‌ها را به یک معنا گرفت؛ لذا ظلم مصادیق زیادی دارد؛ از جمله:

۱.۱ - انواع شرک و گناهان

ظلم، انواع شرک و گناهان را شامل می‌شود؛ به همین سبب خداوند از شرک به عنوان ظلم عظیم یاد کرده است: «لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ برای خدا شریک قائل مشو که شرک ظلم عظیمی است».

۱.۲ - ترک اولی

هم‌چنین در بعضی از آیات، ظلم به بعضی پیامبران نسبت داده شده؛ در حالی که می‌دانیم پیامبران معصوم هستند؛ لذا در مورد ترک اولی نسبت به حضرت آدم (علیه‌السلام) تعبیر به ظلم شده است: «و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین؛ نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد».
در این آیه خداوند به ترک اولی، ظلم اطلاق کرده است؛ ولی این به معنای نافرمانی و معصیت خدا نیست؛ به همین سبب خودشان می‌گویند: «ربنا ظلمنا انفسنا؛ خدایا! ما به خودمان ستم کردیم».


اکنون به بررسی آیه «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ‌» می‌پردازیم.
کلمه «ظالم» در آیه مطلق است و شامل هر ظلمی ـ اعم از شرک یا معصیت ـ می‌شود. حتی اگر کسی در یک برهه از عمرش یک بار معصیت کرده و بعد هم توبه کرده باشد، این آیه شامل او خواهد شد.

۲.۱ - اقسام ظالم بودن یا نبودن

انسان‌ها از نظر ظالم بودن یا ظالم نبودن دارای اقسامی هستند:

۱. گروهی تمام عمرشان گناه می‌کنند؛
۲. گروهی اصلاً در تمام عمرشان گناه نمی‌کنند؛
۳. گروهی در اول عمرشان گناه کرده‌اند؛ ولی بعد توبه کرده‌اند؛
۴. گروهی از انسان‌ها اول گناه نکرده‌اند؛ ولی در آخر عمرشان گناه می‌کنند.

۲.۲ - معصومان عهده‌دار امامت

در آیه «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ‌» حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) که از خداوند می‌خواهد امامت را در ذریه‌اش قرار دهد، به دور از این است که امامت را برای گروهی از ذریه‌اش که در تمام عمرشان گناه می‌کنند بخواهد، هم‌چنین امامت را برای گروهی که در اول، انسان صالح بودند و بعد گناه‌کار شده‌اند، نمی‌خواهد. پس حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) امامت را برای کسی خواسته که اول عمرش ظالم بوده و بعد توبه کرده است. بعد خداوند فرموده، امامت شامل این افراد نمی‌شود. پس یک گروه می‌ماند و آن هم کسی است که در تمام عمرش گناه نکرده است که چنین گروهی هم همان امامان معصوم (علیهم‌السلام) هستند.
بنابراین طبق این آیه کسی که در عمرش یک بار یا دو بار گناه کرده، ظالم است و آیه شامل او می‌شود؛ ‌لذا امامت از آنِ معصوم (علیه‌السلام) است.


ظلم در آیه «وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا »
خداوند می‌فرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا ؛ و از قرآن آن‌چه شفا و رحمت است، برای مؤمنان نازل می‌کنیم و ستمگران را جز خسران نمی‌افزاید».

۳.۱ - قرآن شفادهنده بیماری‌ها

در این آیه خداوند وعده فرموده که قرآن، شفا برای مؤمنان است، شفا برای مریض است. گاهی بعضی از جان‌ها دچار امراضی می‌شوند که قرآن برای آن‌ها شفاست. در آیه یادشده، خدا بیان کرده که عده‌ای از مؤمنان که در قلوب آن‌ها مرض است، مورد شفاعت قرآن قرار می‌گیرند.
قرآن تمام مرض‌های جان و قلب را شفا می‌دهد. چه بیماری علمی باشد؛ مانند: شک و تردید و وهم و چه بیماری عملی؛ مانند: فسق، حسد، تکبر ... . بنابراین گاهی بعضی مؤمنان معصیت و گناه می‌کنند یا به عبارت دیگر ظلم می‌کنند، درمان و شفای این گناهان (امراض) با قرآن است.

۳.۲ - شفای مؤمنان خطا‌کار

اما جمله «وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا » از مقایسه این جمله با جمله قبل معلوم می‌شود، که مراد از ظالمین در این قسمت غیر مؤمنان یعنی کفار و مشرکان هستند.
بنابراین ذیل آیه شامل مؤمنانی که مرتکب معصیت شده‌اند، نمی‌شود؛ بلکه صدر آیه در مورد مؤمنان خطاکار است که با مراجعه به قرآن، شفا پیدا می‌کنند؛ مانند: میوه که انسان سالم را رشد و نمو داده؛ ولی درد انسان مریض را افزایش می‌دهد.


سؤالی که مطرح است این است که چرا قرآن، کفر و شرک را که یک نوع مریضی است، شفا نمی‌دهد و این افراد را هدایت نمی‌کند؟

۴.۱ - اقسام کافران

در جواب می‌گوییم که کفار و مشرکین را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

۴.۱.۱ - کفار غیر متعصب

گروهی از کفار و ظالمان، لجوج و متعصب نیستند و در مقابل قرآن و براهین آن متعصبانه برخورد نمی‌کنند و با قرآن مبارزه نمی‌کنند، اگر این افراد به قرآن مراجعه کنند و دست از ظلم و ستم و عصیان بردارند، قرآن هم برای آن‌ها شفا و درمان خواهد بود.

۴.۱.۱.۱ - روایتی از امام علی

به همین سبب امیرمؤمنان، حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «فاستشفوه من اَدوائکم و استعینوا به علی لَاوائکم فانّ فیه شفاء من اکبر الدّاء و هو الکفر و النفاق و العمیّ و الضلال؛ از این کتاب بزرگ اسمانی برای بیماری خود شفا بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن یاری بطلبید؛ چراکه در این کتاب، درمان بزرگ‌ترین دردها مانند درد کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت است».

۴.۱.۲ - کفار لجوج و متعصب

اما گروهی دیگر که خمیرمایه وجودشان بر اثر کفر و ظلم و نفاق به شکل دیگری درآمده و تمام وجودشان گناه و معصیت است و در مقابل با قرآن و نور آن می‌ایستند و با آن مبارزه و ستیز می‌کنند، این افراد نه‌تنها از قرآن بهره نمی‌برند، بلکه بر پلیدی و خباثت و کفر آن‌ها افزوده می‌شود.

۴.۲ - اقسام انسان از لحاظ روحی

در نتیجه انسان‌ها از نظر روحی سه گروه‌اند: ۱. زنده سالم؛ ۲. زنده مریض؛ ۳. مرده.

۴.۲.۱ - زنده سالم

زنده سالم همان مؤمن خالص است؛

۴.۲.۲ - زنده مریض

زنده مریض، انسان مؤمنی که ایمانش ضعیف است؛

۴.۲.۳ - انسان مرده

انسان مرده در منطق قرآن همان کفار و منافقان هستند. قرآن بر انسان زنده مریض که گاهی معصیت می‌کند و دوباره توبه می‌کند، شفاست و برای انسان مرده شفا نیست؛ زیرا این‌ها کسانی هستند که قرآن را پشت سر ‌انداخته‌اند: «فنبذوه وراء ظهورهم؛ کتاب الهی را پشت سر ‌انداختند».


۱. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
۲. تفسیر المیزان، همان، ج۱ و ۱۳.
۳. تفسیر نمونه، همان، ج۱.


۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۳.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۲۴۴، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۳.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۳۵.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۳.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱، ص ۲۶۷ ۲۶۹، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه.    
۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۲.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۳، ص ۱۸۲، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه.    
۹. شریف رضی، نهج البلاغه، ص ۲۹۶۳۸۶، خطبه ۱۷۵.    
۱۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۸۷.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ظلم و ظالم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۱۸.    



جعبه ابزار