حقالله، حقالناس و حقالنفس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حقالله، حقالناس، حقالنفس، رساله حقوق امام سجاد (علیهالسلام).
پرسش: با توجه به رساله حقوق امام سجاد (علیهالسلام) در مورد حقالله، حقالناس و حقالنفس توضیح دهید؟
پاسخ: حقالله در واقع اساس دینداری است و این
حق یعنی حقالله مطلق است و در ازای ادای این حقوق، بندگان هیچ حقی نسبت به
خداوند ندارند؛ اما در سایر حقوق مناسبات و ادای
تکلیف کاملاً متقابل و دوسویه است. حقالله خاستگاه و منشأ سایر حقوق است.
حقالناس عبارت است از حقوق متقابل. این حقوق روابط انسانها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فردی، فرهنگی، مذهبی، حکومتی و بینالمللی قانونمند میکند.
حقوقالنفس یعنی حق نفس و اعضا انسان به
انسان بدین معناست که اگر انسان بدانها توجه نکند، در واقع به خود
ظلم کرده و ضررش به خودش برمیگردد.
رساله حقوق
امام سجاد (علیهالسلام) از اصیلترین منابع حقوقی شیعه برای
شناخت کیفیت و چگونگی روابط سیاسی اجتماعی، اقتصادی و حکومتی در جامعه اسلامی است. لذا در این نوشتار به اختصار برخی موارد حقوقی که در محورهای (حقالله، حقالناس و حقالنفس) در آن رساله مطرح شده، به ترتیب اشاره میشود:
اولین حق که در آن رساله بیان شد و در منابع دیگر اسلامی مطرح گردیده است
حقالله است، در واقع اساس
دینداری است و این حق یعنی حقالله مطلق است و در ازای ادای این حقوق، بندگان هیچ حقی نسبت به خداوند ندارند؛ اما در سایر حقوق مناسبات و ادای تکلیف کاملاً متقابل و دوسویه است. حقالله خاستگاه و منشأ سایر حقوق است.
خداوند حقوق فراوان بر بندگانش دارد که اعتقاد و
ایمان آوردن به او و
عمل به دستورات او و انجام
بندگی، بخشی از حقوق الهی بر انسان است.
امام سجاد (علیهالسّلام) درباره حقالله میفرماید: «بزرگترین حق
خداوند این است که او را بپرستی و چیزی را شریکش ندانی و چون از روی
اخلاص این کار را کردی،
خدا بر عهده گرفته است که کار
دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از آن بخواهی برایت نگاهدارد».
پس به طور کلی «حقالله» آن امور و تکالیفی هستند که فقط مربوط به خود انسان و خدای خویش است و پای هیچکس دیگر در میان نباشد؛ مانند انجام عبادات واجبی که خدا دستور داده یا اجتناب از
نجاسات و محرماتی که خدا آنها را نهی کرده؛ مثل خوردن چیزهای
حرام یا
دروغ گفتن و یا ریا و... .
اولاً باید در تعریف حقالناس گفت که
حقالناس عبارت است از حقوق متقابل. این حقوق روابط انسانها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فردی، فرهنگی، مذهبی، حکومتی و بینالمللی قانونمند میکند. این حقوق را که خداوند
واجب گردانده، برای تأمین آسایش فردی و اجتماعی و اصلاح امور و جامعه انسانی است.
مسئله حقالناس در محورهای مختلف مطرح است؛ مانند حقوق والدین، حق فرزند به والدین، حقوق
زن و شوهر (حقوق خانوادگی) حقوق برادری، حقوق اجتماعی، حقوق همسایهداری و موارد متعدد دیگر و چون این حقوق زیباتر از هر جا در کلام امام سجاد بازگو شده؛ لذا به نمونههایی از کلمات نورانی حضرت اشاره میشود تا در دلها نفوذ کرده و مفید و مؤثر باشد؛ اما قبل از طرح آن کلمات نورانی باید اشاره شود که حقوق گاهی جنبه فقهی دارد؛ یعنی باید ادا شود و گاهی جنبه اخلاقی و تربیتی دارد، گرچه واجب نیست ادا شود؛ اما بهتر است ادا شود؛ اما در مجموع آنچه مفید و آموزنده است، جنبه اخلاقی و تربیتی قضیه است و نه جنبه علمی حقوق؛ اما بخشهایی از کلام امام سجاد (علیهالسلام) در این باره:
حق پدر علمی تو و استادت تعظیم او و احترام مجلس اوست که خوب به او گوش کنی و به او روکنی و با او یاری دهی تا آنچه را نیاز داری به تو بیاموزد؛ به این صورت که
عقل خود را خاص او سازی و فهم و هوشت را با او بپردازی و دل خود را بدو دهی و خوب چشمت را به او اندازی، به سبب ترک لذت و صرفنظر کردن و کم کردن از
شهوات.
حقوق همسر به انسان آن است که هر کدام از دو طرف باید توجه داشته باشد که خدا او را
آرامش جان و راحت باش و انیس و نگاهدار همسرش ساخته و نیز هر کدام از زن و شوهر باید به
نعمت وجود همسرش،
حمد کند و بداند که این نعمت خداست که به او داده و لازم است که با نعمت خدا خوشرفتاری کند و آن را گرامی دارد و با او بسازد.
حق مادرت این است که بدانی او تو را در درون خود برداشته که احدی کسی را در آن راه ندهد و از میوه دلش به تو خورانیده که احدی از آن به دیگری نخوراند و اوست که تو را با گوشش و چشمش و دستش و پایش و مویش و سراپایش و همه اعضایش نگاهداری کرده ... .
حق پدرت، باید بدانی که او ریشه تو است و تو شاخه او هستی و بدانی که اگر او نبود تو نبودی؛ پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد، بدان که از پدرت داری، خدا را سپاسگزار و
شکر نما.
حق فرزندت، بدان که او از توست و در این دنیا به تو وابسته است خوب باشد یا بد، تو مسئولی از سرپرستی او با پرورش خوب و رهنمایی او به پروردگارش و کمک او به طاعت وی درباره خودت و درباره خودش و بر
عمل او
ثواب بری و در صورت تقصیر کیفر شوی، پس درباره او کاری کنی که در
دنیا حسن داشته باشد.
و اما حق برادرت، بدان که او دست توست که با آن کار میکنی و پشت تو است که به او پناه میبری و
عزت تو است که به او
اعتماد داری و نیروی تو است که با آن یورش بری. مبادا او را سازوبرگ نافرمانی خدا بدانی و نیز وسیله
ظلم به حق خدا و او را درباره خودش یار باش و در برابر دشمنش کمک کار.
اما حق همسایه حفظ اوست، هرگاه در خانه نباشد و احترام اوست در حضور و یاری و کمک به او است در هر حال عیبی از او وارسی نکنی و از بدی او کاوش منما که بفهمی و اگر بدی او را بدون
تجسس و قصد فهمیدی، باید برای آنچه فهمیدی، چون قلعه محکم و چون پرده ضخیمی باشی، در سختی او را رها مکن و در نعمت بر او
حسد مبر، و از لغزشش درگذر و از گناهش صرفنظر کن و اگر بر تو نادانی کرد،
بردباری کن و به مسالمت با او رفتار کن و
زبان به دشنام از او بگردان.
در این بخش حضرت، به حقوق دیگری از جمله حق دولت، حق مشاور، حق شاگرد، و ... اشاره کردهاند، میتوانید با مراجعه به منابع معرفی شده آنها را مطالعه فرمایید.
نخست به اختصار باید یادآوری شود که این نوع حقوق یعنی حق نفس و اعضا انسان به انسان بدین معناست که اگر انسان بدانها توجه نکند، در واقع به خود ظلم کرده و ضررش به خودش برمیگردد.
یکی از حقوق که در آن رساله نورانی آمده و برای همگان آموزنده و مفید است، جریان
حقوق نفس است که به چند نمونه از آن حقوق اشاره میشود حضرت فرمود:
حق نفست بر تو این است که کاملاً او را در
اطاعت خدا بگماری به زبانت حقش را بپردازی و به گوشت حقش را بپردازی و همچنین سایر اعضایت، بعد فرمود:
حق زبانت آن است که آن را از
دشنام حفظ نمایی و به سخن خوب عادتش بدهی و مؤدبش داری و آن را نگاهداری مگر در جایی که نیاز به گفتن باشد و سخن گفتن برای دنیا و یا
دین شما مفید باشد و آن را از پرگویی و یاوهسرایی کمفایده حفظ کنی،
زبان گواه خرد و دلیل
عقل است و آراستگی انسان به زیور عقل و خوشی زبان اوست.
حق گوش پاک داشتن اوست از شنیدن هر چیزی مگر خبر خوبی که در دلت خیر پدید آورد. اخلاق نیک نصیبت نماید، گوش دروازه دل است، هر نوع معنی خوب یا بدی را به آن میرساند.
حق چشمت این است که از هر چه روا نیست، آن را بپوشانی و مبتذلش نسازی، مگر بدان محل عبرتآوری که از آن بینا شوی یا دانشی به دست آوری؛ زیرا دیده وسیله
عبرت است.
حق دو پایت این است که با آنها به جایی که روا نیست نروی و آنها را به راهی که باعث سبکی راه رونده است، نکشانی؛ زیرا آنها تو را حمل میکنند و تو را به راه دین میبرند و پیش میاندازند.
حق دست تو این است که آن را به ناروا دراز نکنی تا به دستاندازی بدان گرفتار عقوبت آخرت خدا شوی و گرفتار سرزنش مردم در
دنیا و آن را از کاری که به تو واجب کرده نبندی؛ ولی آن را احترام کنی با اینکه از
محرمات بسیارش بسنده و بسیاری از آنچه هم که بر او واجب نیست، به کار اندازی و چون دست تو در این دنیا از
حرام باز ایستاد و خود را شریف داشت یا با عقل و شرافت به کار رفت در آخرت
ثواب خوب دارد.
حق شکمت این است که آن را ظرف کم یا بیش از حرام نکنی و از حلال هم به اندازهاش بدهی و از حد تقویت به حد شکمخوارگی و بیمروتی نرسانی و هرگاه گرفتار
گرسنگی و تشنگی شد، او را ضبط کنی؛ زیرا سیری بیاندازه شکم را بیاشوبد و کسالت آورد که مایه باز ماندن و دور شدن از هر کار نیک و ارجمند است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حقالله، حقالناس و حقالنفس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۷.