تباکی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: گریه،
عزاداری امام حسین، تباکی،
ریا،
نیت الهی.
پرسش: آیا صحیح است که شیخ جعفر شوشتری (ره) ادعا کرده که من تمام اعمال را بررسی کردم و تنها عملی را که حتی با ریا پذیرفته است، گریه بر امام حسین ـ علیهالسلام ـ است؟ آیا چنین حدیثی داریم؟ و آیا سندش صحیح است؟
پاسخ: ۱. با تحقیق و کاوشی که در سخنان و نوشتههای شیخ جعفر شوشتری انجام گرفت، وی چنین سخنی را نگفته است؛ بلکه برخلاف آن را گفته که در
تباکی،
اخلاص شرط است.
۲. چنین شبههای از واژۀ «تباکی» نشأت گرفته است که در نگاه ظاهری و ابتدایی این تباکی خود نوعی ریا تلقی میشود؛ درحالیکه این برداشت صحیح نیست؛ زیرا منشأ این برداشت، بد معنا کردن واژۀ «تباکی» است؛ چراکه تباکی یعنی اینکه شخص حالت خود را شبیه کسی کند که گریه میکند و سرش را پایین اندازد؛ بهگونهای که علایم رقت
قلب و تأثر و
غم در او ظاهر شود. در لغت به چنین حالتی، «تکلّف البُکاء» (گریه از روی
تکلف و سختی) میگویند.
یکی از ویژگیهای مهم شیخ جعفر شوشتری (ره)، شیفتگی وصفناپذیرش به امام حسین ـ علیهالسلام ـ بود؛ به همین جهت با آن مقام علمی، فقهی و کهولت
سن، منبر میرفت و با شوری وصفناپذیر نام و
یاد کربلا،
عاشورا و
شهادت جانسوز امام حسین ـ علیهالسلام ـ را برای دوستداران و رهروانش ترسیم میکرد و
مردم را به ارزشهای قیام عاشورا فرا میخواند. وی هنگام یادآوری رخداد جانسوز کربلا میسوخت و سوز دلش بهصورت قطرات
اشک، از دیدگانش فرو میبارید. او از گوهر گرانبهای
اخلاص و
عرفان و عشقی بهرهور بود که هم وعظ و ارشاد و منبرهایش مورد قبول افتاده بود و هم یادآوری مصائب جانسوز و هدفدار
حسین ـ علیهالسلام ـ که بخشی از منبرهای او را تشکیل میداد.
یکی از حرفها و تفسیرهای نادرست که دربارۀ عزاداری امام حسین ـ علیهالسلام ـ گفته شده، ریا در گریه کردن بر مصائب آن حضرت است. علاوه بر این، آن را به بزرگانی مانند شیخ جعفر شوشتری (ره) نسبت میدهند، به روایاتی نیز استناد میکنند که ثوابی را برای
تباکی کردن (خود را به حالت گریه در آوردن)
ذکر کردهاند که در نگاه ظاهری این تباکی خود نوعی ریا به شمار میآید. در این نوشته، بهطور خلاصه به این شبهه پرداخته و آن را نقد و بررسی میکنیم.
با تحقیق و کاوشی که در سخنان و نوشتههای شیخ جعفر شوشتری انجام گرفت، وی چنین سخنی را نگفته است؛ بلکه برخلاف آن را گفته که در تباکی، اخلاص شرط است.
پیش از ذکر
کلام شیخ شوشتری (ره) توجه به این نکته ضروری است که چنین شبههای از واژۀ «تباکی» نشأت گرفته است که بر طبق برخی از روایات ترتب ثواب اخروی وابسته بر گریۀ حقیقی نیست؛ بلکه همین که عزادار قصد گریه نماید و خود را بهصورت گریهکنندگان در بیاورد،
ثواب گریه را به او میدهند که در نگاه ظاهری و ابتدایی این تباکی خود نوعی ریا تلقی میشود؛ درحالیکه این برداشت صحیح نیست؛ زیرا منشأ این برداشت، بد و اشتباه معنا کردن واژۀ «تباکی» است؛ چون تباکی یعنی اینکه شخص حالت خود را شبیه کسی کند که گریه مینماید و سرش را پائین اندازد؛ بهگونهای که علایم رقت قلب و تأثر و غم در او ظاهر شود.
در لغت به چنین حالتی، «تکلّف البُکاء»
(گریه از روی تکلف و سختی) میگویند.
همانطور که از معنای تباکی فهمیده میشود، هیچ صراحتی در ریا ندارد؛ چون عزادار میتواند این حالت تباکی را برای خود ایجاد کند برای اینکه به ثواب گریه برسد و بهرهای از مجلس عزاداری امام حسین ـ علیهالسلام ـ برده باشد و این حالت را ـ همانند عبادات دیگر ـ برای
تقرب به خدا و رضای او انجام دهد. به دیگر سخن، تباکی یک
عمل عبادی است که از
انسان صادر میشود که اگر قربة الی الله و با در نظر داشتن رضایت او انجام گیرد، به ثواب آن میرسد؛ اما اگر برای
نیت غیر الاهی و جلب توجه
مردم انجام دهد، این
عبادت او باطل است و این اصل در دیگر عبادات نیز جاری است؛ همانطور که
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میفرماید: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیات»؛
همانا عملها به نیتهاست؛ یعنی اصل در عمل
نیت است و
ثواب و عقاب بر آن مترتب میشود.
پس نمیتوان گفت چون در تباکی معنای تظاهر نهفته است، هر تظاهری ریا محسوب میشود.
مرحوم شیخ جعفر شوشتری در بحث فضیلت گریه برای
امام حسین ـ علیهالسلام ـ دربارۀ تباکی میگوید: «این از شگفتیهاست که گریه بر حسین ـ علیهالسلام ـ اگر صورت ظاهر پیدا نکند و تشبه به آن حاصل شود، ثواب آن نصیب شخص میگردد؛ یعنی اگر گریه تحقق پیدا نکند و تباکی صورت گیرد؛ یعنی شخص حالت خود را شبیه کسی کند که گریه مینماید و سرش را پایین اندازد و صدای گریه درآورد و علایم رقت و تأثر در او ظاهر شود، ثواب گریه برای او مقدر میشود؛ به این معنا که برای خدا تباکی کند، نه برای تظاهر به
مردم؛ زیرا تباکی عملی است که
اخلاص شرط آن است».
همچنین در جایی دیگر میگوید: «هرچند اعمال
صالح را از
نماز و
روزه و غیر از آنها نسبت به خود، به جهت عدم اجتماع شرایط قبول مسلوب یافتم (نمیتوان بر بیشتر آنها نام واقعی عمل را اطلاق کرد)، ولیکن دیدم که گریه بر آن جناب حقیقت گریه است و همچنین گریانیدن و لااقل تباکی که کردهام، یقیناً صحت سلب ندارد،(=حداقل اگر تباکی حاصل گردد، بهراستی که تباکی است). پس داخل
حدیث "هر کس بگرید یا بگریاند و یا خود را به گریه وادارد،
بهشت برای او
واجب گردد"، خواهم بود».
همانطور که میبینیم این سخنان شیخ شوشتری برخلاف آن چیزی است که در پرسش آمده است و تباکی اشتباه
ترجمه شده است و نمیتواند درست باشد و چنین برداشتی از شخصیت علمی و معنوی شیخ جعفر شوشتری (ره) به دور است.
دربارۀ تباکی دو دسته روایات نقل شده است:
روایات مربوط به مصائب امام حسین ـ علیهالسلام ـ که نوعی هسویی با عزاداران است؛ مانند:
امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «کسی که در
مرثیه حسین ـ علیهالسلام ـ شعری خوانده و خود را شبیه گریهکنندگان درآورد،
بهشت برای اوست».
همچنین در
حدیث قدسی آمده که خداوند در پاسخ به سؤال
حضرت موسی ـ علیهالسلام ـ از عاشورا میفرماید: «عاشورا، گریه و حالت گریه به خود گرفتن بر سِبط
محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و مرثیه و عزاداری بر مصیبت فرزند مصطفی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است؛ ای موسی هر یک از بندگانم که در زمان شهادت فرزند مصطفی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ گریه کند یا حالت گریه به خود گیرد و بر مصیبت سبط
پیامبر تعزیت گوید، همواره در بهشت خواهد بود».
غیر از تباکی در مصیبت اباعبدالله الحسین علیهالسلام، حالت گریه به خود گرفتن در مناجات،
دعا و از خوف خدا نیز مطلوب است و این از نمونههای روانی تأثیر ظاهر در
باطن است.
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در این زمینه به
ابوذر غفاری فرمود: «هر که میتواند گریه کند، پس بگرید و هر که نتواند، پس در دل خویش
حزن قرار دهد و تباکی کند، همانا قلب
قساوت گرفته، از خداوند دور است».
همچنین
امام صادق ـ علیهالسلام ـ دربارۀ گریه بر
گناه خویش و از خوف خدا میفرماید: «اگر گریهات نمیآید، خود را به حالت گریه درآور؛ پس اگر به اندازۀ سر مگسی
اشک بیرون آمد، پس مرحبا به تو».
اگر به معنا و توضیحی که دربارۀ تباکی گفته شد دقت کنیم، مقصود این روایات روشن میشود و اگر چنین روایاتی از جهت سندی دارای اشکال باشند، دلالت آنها به سبب روایاتی که دربارۀ گریه بر امام حسین ـ علیهالسلام ـ بهصورت
تواتر وارد شده است، پذیرفته میشود.
همچنین
بیان دیگر برای معنای واژۀ تباکی در روایات این است: اگر روایتی به دست ما برسد که کلمه یا کلماتی از آن صراحت در معنایی داشته و دلالت آن روایت ـ بر فرض صحیح بودن سند آن ـ برخلاف اصل و مدلول و صریح
کتاب،
سنت،
عقل و
اجماع باشد، باید آن روایت را تأویل برد و بر معنای صحیح ـ مطابق با این ادلۀ معتبر ـ حمل کرد؛ بر طبق این مبنا، اگر روایاتی داشته باشیم که صراحت در معنایی نداشته، بلکه از جهت معنایی و دلالت دارای اجمال باشد، به طریق اولی باید به معنا و دلالت صحیحی که مطابق با ادلۀ معتبر دیگر باشد، تأویل برده شود. بنابراین اگر روایات مربوط به تباکی را به فرض، از این دسته روایات بدانیم، چون
تباکی صراحت در جواز به
ریا ندارد، بلکه یک واژۀ مجمل است، باید به طریق اولی آن را به معنای صحیح و معتبر تأویل برد. در نتیجه این روایات ـ با وجود کلمۀ مجمل ـ قدرت ندارند که برخلاف اصل و مدلول ادلهای که بهصراحت ریا در اعمال را جایز ندانسته و ریا را موجب بطلان
عمل میدانند،
مبارزه کنند و بر آنها غالب و ترجیح داده شوند؛ بلکه ریا در عبادات بهطور کلی ـ چه در مجالس
اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ و چه غیر آن ـ باعث بطلان عبادات میشود.
پایگاه اسلام کوئست.