ابوذر غفاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابوذر غفاری.
پرسش: زندگینامه جندب بن جناده (ابوذر غفاری) را بیان کنید؟
پاسخ: جندب بن جناده یا همان ابوذر غفاری (ره) از صحابه بزرگ پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است که در همان اوایل رسالت، به ایشان گرویده بود. او قبل از بعثت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز خداپرست بود و هنگام آشنایی با
پیامبر صلیاللهعلیهوآله به اسلام گروید. او برخلاف دیگر مسلمانان، بعد از اسلام آوردن در مکه نمانده و به قبیله خود بازگشت، تا اینکه بعد از جنگ احزاب به مدینه آمده و در رکاب پیامبر بود.
بعد از مرگ ابوبکر، ابوذر به شام رفت و در زمان عثمان به جهت اعتراضهای مکرر به بدعتهای معاویه، به مدینه برگشت داده شد و در نهایت به ربذه تبعید و در همانجا از دنیا رفت. ابوذر از جمله اصحابی به شمار میآمد که بهصراحت لهجه و شجاعت معروف بود؛ بهطوریکه پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مورد او فرمود: «آسمان سایه نینداخته و
زمین بر خود حمل نکرده گویندهای راستگوتر و نیکتر از ابوذر». ابوذر از جمله افراد بسیار نزدیک به امام علی ـ علیهالسلام ـ بود؛ او بعد از ماجرای
سقیفه همراه تعداد معدودی از اصحاب، در کنار
علی علیهالسلام باقی ماند و جزو یاران نزدیک آن حضرت به شمار میآمد.
ابوذر غفاری از اصحاب بزرگ پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود که در همان اوایل دعوت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به
اسلام گروید و جزو نخستین مسلمانان به شمار میآمد.
مشهور مورخان نام کامل او را چنین ذکر کردهاند: جندب بن جنادة بن قیس بن عمرو بن ملیل بن صعیر بن حرام بن غفار که به
ابوذر غفاری معروف شد.
مادر ابوذر نیز از قبیله بنی غفار، به نام رمله دختر وقیعه بود.
او قبل از بعثت پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز خداپرست بوده و در نتیجه آشنایی با پیامبر، به اسلام گروید.
ابوذر برخلاف دیگر مسلمانان، بعد از اسلام آوردن، در مکه نماند و به قبیله خود بازگشت و حتی بعد از هجرت پیامبر به
مدینه نیز به آنجا نرفت و در زمان جنگهایی چون
بدر، احد و خندق نیز در میان قبیله خود بود، تا اینکه بعد از
جنگ خندق نزد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمد و تا زمان رحلتشان با ایشان بود.
او همچنین تا زمان
مرگ ابوبکر، خلیفه اول در مدینه به سر میبرد.
ابوذر از جمله اصحابی بود که به صراحت لهجه و
شجاعت معروف بوده و حتی گفته شده که با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عهد بسته بود که از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نهراسد.
روایت مشهوری به این ویژگی ابوذر اشاره دارد: «
آسمان سایه نینداخته و زمین بر خود حمل نکرده گویندهای راستگوتر و نیکتر از ابوذر».
تعریف این روایت از
شخصیت ایشان بهحدی است که برای برخی شیعیان این شبهه پدید آمده بود، آیا ابوذر از
اهل بیت علیهمالسلام نیز برتر بوده است یا خیر؟
یکی از شیعیان این اشکال را با
امام صادق علیهالسلام اینگونه مطرح ساخت: آیا پیامبر خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در
حق ابوذر چنین نفرموده است که: «آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین بر خود حمل نکرده، کسی را که راستگوتر از ابوذر باشد؟» امام فرمود: «آری»، او پرسید: پس پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و حسن و حسین ـ علیهماالسلام ـ در این میان چه خواهند شد؟! امام در پاسخ فرمود: «دوره سال چند ماه است؟» گفته شد: دوازده ماه،
امام علیهالسلام فرمود: «چند ماه از آنها، ماه حرام شمرده شده است؟» پاسخ داده شد: چهار ماه، امام ششم فرمود: «آیا
ماه رمضان هم جزو آنهاست؟» که پاسخ منفی داده شد، امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: «یقیناً در ماه
رمضان شبی هست که برتر از هزار ماه است، و ما خاندانی هستیم که هیچ فردی با ما سنجیده نمیشود».
ابوذر غفاری (ره)، صراحت لهجه و حقیقتگویی خود را تا آخر عمر داشت و شاید همین ویژگی سبب
تبعید و در نهایت مرگ او شده باشد.
او از جمله افراد بسیار نزدیک به امام علی ـ علیهالسلام ـ بوده است. بعد از ماجرای سقیفه او همراه تعداد معدودی از اصحاب، در کنار
حضرت علی علیهالسلام باقی ماند و از یاران نزدیک ایشان به شمار میآمد. همین روش او سبب شد تا در
روایات مختلفی ستایش از او به عمل آید.
امام رضا علیهالسلام میفرماید: «...
واجب است دوستی امیرالمؤمنین و کسانی که بر طریقه رسول خدا باقی ماندند و تغییر و تبدیل در دین او ندادند؛ مثل
سلمان فارسی، ابوذر غفاری،
مقداد بن اسود، عمار بن یاسر و...
خداوند از آنها راضی است و
رحمت خداوند بر آنهاست».
ابوذر بعد از مرگ خلیفه اول به شام رفت؛ اما دور شدن از مدینه به معنای جدایی او از
اسلام نبود. او تا زمان عثمان در آنجا ماند تا اینکه عثمان، دستور بازگشت او را به مدینه داد.
علت این دستور چنین بود که ابوذر در آنجا خاری در چشم
معاویه بود و در مقابل بدعتهای او ایستادگی میکرد و با همان صراحت لهجه خود، او را رسوا میساخت. او از عملکرد معاویه در شام گلایه داشت و همین سبب نامهنگاری معاویه به عثمان و شکوه و گلایه از ابوذر شد.
ابوذر بعد از برگشت از شام نیز ساکت نماند و اعتراضات شدیدی نسبت به عثمان کرد. او حتی گفتوگوی تندی با او در نزد اصحاب داشت.
در نهایت، عثمان او را به ربذه تبعید کرد و ابوذر در آنجا بود تا در سال ۳۳ از
دنیا رفت و عبدالله بن مسعود نیز بر او
نماز گذارد.
زمانی که او در حال عزیمت به ربذه بود؛
امام علی علیهالسلام به بدرقه او رفته و او را چنین خطاب ساخت: «ای اباذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس
امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی، این مردم برای دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی، پس دنیایی را که بهخاطر آن از تو ترسیدند به خودشان واگذار، و با
دین خود که بر آن ترسیدی از این مردم بگریز. این دنیاپرستان چه محتاجاند به آنچه که تو آنان را از آن ترساندی، و چه بینیازی از آنچه آنان تو را از آن منع کردند. و بهزودی خواهی یافت که چه کسی فردا سود میبرد؟ و چه کسی بیشتر مورد غبطه واقع میشود؟ اگر آسمان و
زمین درهای خود را بر روی بندهای ببندند و او از خدا بترسد،
خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود.
آرامش خود را تنها در حق جستوجو کن، و جز
باطل چیزی تو را به وحشت نیندازد. اگر تو دنیای این مردم را میپذیرفتی، تو را دوست داشتند، و اگر سهمی از آن برمیگرفتی دست از تو برمیداشتند».
این جملهها از امیر المؤمنین علیهالسلام، بیانگر شخصیت و صداقت ابوذر است و به نوعی تصمیم اتخاذ شده در مورد تبعید ابوذر را به چالش میکشد.
پایگاه اسلام کوئست.