ولایت و خلافت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: ولایت،
خلافت،
خلیفه،
علی(ع)پرسش: برخی از اهل سنت میگویند:«ولایت» به معنای دوستی است و اگر منظور حضرت خلافت بود، از واژه خلیفه استفاده مینمود. اگر معنا سرپرست باشد، «علی ولیّ الله» یعنی علی سرپرست خداست.
پاسخ:گاهی یک واژه، معنای عامی دارد که سایر معانی را نیز در مجموعه خود دارد. مثلاً اگر گفته شد «
عشق »، لابد حالات دیگر چون: مودّت، محبت، وابستگی و وفاداری را دارد. گاهی لازم است خط قرمزی در حداقل تعیین شود. میفرماید: اجری جز
مودّت اهل بیتم (ع) را نمیخواهم، گاهی لازم است سقف یک معنا و مفهوم بیان شود، میفرماید:هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. یعنی ولایت او مانند ولایت من است، چه در مودت، چه در محبت، چه در دوستی، چه در خلافت و.... وگرنه «دوست» واژه های دیگر هم دارد، مثلاً میفرمود: هر کس من رفیق یا خلیل او هستم، علی نیز رفیق یا خلیل اوست. اما فرمود: ولیّ اوست، که واژه
ی جامعی است به معنای (سرپرستی)، که در مورد خدا و رسولش (ص) نیز چنین آمده است و البته
سرپرست الهی، بهترین دوست نیز هست.
کثرت
احادیث و اخبار رسیده در منابع معتبر مسلمانان
اهل سنّت آن قدر
متواتر است که هیچ جای شک، شبهه و سؤالی در خصوص اصل واقعه و آن چه بیان شده و بر آن بیعت گرفته شده، باقی نگذاشته است، و اکنون برخی میگویند:معنای «ولایت» دوستی است! این کاش به همین معنایی که قبول دارند، مؤمن شده و عمل میکردند. هر چند که به «خلافت» حضرت با همین واژه نیز در این خطبه تصریح شده، نخواستند بخوانند. «
علی ولی الله » نیز یعنی «علی از جانب خدا
ولیّ است. چنان چه معنای «
خلیفة الله »، خلیفه شدن بر خدا نیست.
برخی دوست دارند کلمات، الفاظ یا حتی آیات را آن گونه که خود مایلند،
تفسیر یا حتی ترجمه نمایند! اما باید دقت کنند که ترجمه یا تفسیر به رأی هیچ گاه حقایق را تغییر نمیدهد.
واژه
ی «ولایت» معانی متفاوتی دارد، ولی ضد و نقیض یک دیگر نیستند.
راغب اصفهانی (از غنیترین منابع تعریف واژگان ادبیات قرآنی) میگوید:« ولایت (به کسر واو) به معنی نصرت است و اما ولایت (به فتح واو) به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است ».
آیا در آیات «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ»
- یا - «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ... وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»
یعنی خدا و رسول دوست شما هستند، اما طواغیت دوستان کفارند؟! یا آن که یعنی مؤمنین الله و رسولش (ص) را به سرپرستی بر می گزینند و کفار طاغوتهای متفاوت (درونی و بیرونی) را به سرپرستی بر میگزینند؟
آیا دستور
ابلاغ نازل گردید و
پیامبراکرم (ص) آن خیل عظیم را در منطقه
غدیرخم جمع کرد و سه روز نگاه داشت تا بگوید «علی دوست شماست و سپس بر آن از مردم بیعت گرفت؟! آیا برای اعلام یا قبول دوستی بیعت میگیرند؟ خیلیها دوست مؤمنین بودند، اساساً طبق آیه
ی قرآن کریم «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»؛ مؤمنین فراتر از دوستی، با یک دیگر برادرند. پس دوست معرفی و بیعت نمیخواهد. وانگهی آنان که چنین معنی میکنند، راجع به
ابوبکر و
عمر که در آنجا حضور داشته و از
صحابه بودند چه میگویند؟ آیا آنان دوست مؤمنین نبودند که معرفی نشدند؟
دقت شود که گاهی یک واژه، معنای عامی دارد که سایر معانی را نیز در مجموعه خود دارد. مثلاً اگر گفته شد «عشق»، لابد حالات دیگر چون: مودّت، محبت، وابستگی و وفاداری را دارد. گاهی لازم است خط قرمزی در حداقل تعیین شود. میفرماید:اجری جز مودّت اهل بیتم (ع) را نمیخواهم، گاهی لازم است سقف یک معنا و مفهوم بیان شود، میفرماید:هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. یعنی ولایت او مانند ولایت من است، چه در مودت، چه در محبت، چه در دوستی، چه در خلافت و.... وگرنه «دوست» واژه های دیگر هم دارد، مثلاً میفرمود:هر کس من رفیق یا خلیل او هستم، علی نیز رفیق یا خلیل اوست. اما فرمود:ولیّ اوست، که واژه
ی جامعی است به معنای (سرپرستی)، که در مورد خدا و رسولش (ص) نیز چنین آمده است و البته سرپرست الهی، بهترین دوست نیز هست.
پیامبر اکرم (ص) در خطبه غدیر خم، فقط به واژه
ی «ولایت» بسنده ننمودهاند که شبهه ایجاد کنند، چرا «خلیفه» یا... نفرمود. مراتب و مقامات
حضرت علی (ع) در
خطبه غدیر بسیار است و اساساً سراسر خطبه همین است، که ذیلاً فقط به چند نمونه اشاره میشود تا بیشتر معلوم شود این بیانات محکم و این خبر عظیم (نبأالعظیم) صرفاً معرفی یک دوست نبوده است:
ولایت، امامت، ضرورت اطاعت همگان (که برای دوستی معنا ندارد):
«أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّاً وَ إِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَالأَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ؛
بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است».
«... ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلی وَلِیُّکُمْ وَ إِمامُکُمْ بِأَمْرِالله رَبِّکُمْ، ثُمَّ الْإِمامَةُ فی ذُرِّیَّتی مِنْ وُلْدِهِ إِلی یَوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسولَهُ؛
پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد».
«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ؛
هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است».
توضیح: ملعون یعنی دور شده از
رحمت الهی و افضلیت نیز در همه چیز است، از جمله خلافت
«مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ؛
هان مردمان! علي را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید. دور دورباد از درگاه رحمت خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من سازگار نباشد»!
«ثم قال:«ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا:الله و رَسُولُهُ. فَقالَ:اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.»
سپس فرمود:مردمان! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد».
توضیح: به ویژه برای آنان که فقط به دنبال کلمه «خلیفه» میگردند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، هذا عَلِی أخی وَ وَصیی وَ واعی عِلْمی، وَ خَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بی وَ عَلی تَفْسیرِ کِتابِ الله عَزَّوَجَلَّ وَالدّاعی إِلَیْهِ وَالْعامِلُ بِمایَرْضاهُ وَالُْمحارِبُ لاَِعْدائهِ وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیَتِهِ. إِنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ الله وَ أَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالْإمامُ الْهادی مِنَ الله، وَ قاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِالله. یَقُولُ الله:(مایُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی...). »
ترجمه:هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان، رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید:«فرمان من دگرگون نخواهدشد.
«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله قَدْ أَمَرَنی وَ نَهانی، وَ قَدْ أَمَرْتُ عَلِیّاً وَنَهَیْتُهُ (بِأَمْرِهِ). فَعِلْمُ الْأَمْرِ وَالنَّهُی لَدَیْهِ، فَاسْمَعُوا لاَِمْرِهِ تَسْلَمُوا وَأَطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْیِهِ تَرشُدُوا، (وَصیرُوا إِلی مُرادِهِ) وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ.»
ترجمه:هان مردمان! همانا خداوند امر و نهی خود را به من فرموده و من نیز به دستور او دانش آن را نزد علی نهادم. پس فرمان او را بشنوید و گردن نهید و پیرویش نمایید و از آنچه بازتان دارد خودداری کنید تا راه یابید. به سوی هدف او حرکت کنید. راه هی گونه گون شما را از راه او بازندارد!
پس در خطبه غدیر، نه تنها همه چیز به صورت مشروح و روشن بیان شده است، بلکه تمامی واژگان مانند:
اخوت ،
وصایت ، ولایت، امامت، خلافت و نیز
افضلیت در تمامی شئون و ضرورت اطاعت و تبعیت تصریح شده است.
قطعاً بر هر مسلمانی به خدا و
معاد و نیز
نبوت و رسالت حضرت ختمی مرتبت (ص) و
قرآن کریم ایمان آورده است، واجب است دست کم یک بار خطبه غدیر را کامل بخواند و بداند که آخرین نبی خدا (ص) چه راهی برای بعد از خود نشان داده است تا موحدین و مؤمنین از صراط مستقیم خارج نگردند.
متن کامل خطبه غدیر با ترجمه فارسی آن، در دوازده فصل (بر اساس تقسیم بندی موضوعی)، در صفحه اصلی – بخش در محضر استاد درج شده است. لازم است که مسلمان، به ویژه در این ایّام، دقایقی در محضر آخرین نبی و
رسول خدا (ص) حاضر شود، و آن چنان که خود در خطبه فرمودند:با تعمق و فهم، و بدون غرض گوش فرا دهند و به امر ایشان بیعت یا تجدید بیعت کنند.
سایت:ایکس -شبهه