هویت فرهنگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فرهنگ اسلامی -ایرانی.
پرسش: معمولا فرهنگ جوامع متفاوت است؛ لطفاً فرهنگ اسلامی
ایرانی را توضیح بدهید؛ آیا اساساً، این ترکیب، ترکیب صحیحی است؟ چگونه میتوان فرهنگ جهان اسلام را به فرهنگ یک مرز و بوم محدود نمود؟
پاسخ: فرهنگ ایران قبل از اسلام، نقاط مثبت قابل توجهی، مثل
حجاب ،
خانواده ،
نوع دوستی ،
وطن دوستی و هم چنین نقاط منفیای مثل
اشرافیت ،
نظام طبقاتی ،
سلطنت و... را در خود داشته است. با آمدن اسلام، نقاط مثبت، تأیید و تقویت، و نقاط منفی، مردود و تضعیف شدند.
وقتی در مورد فرهنگ اسلامی سخن میگوییم، ممکن است دو سطح از فرهنگ اسلامی را تصور کنیم.
آن مقدار از آموزههای اسلامی که در جامعه حاصل شده و به صورت فرهنگ جاری در آمده است؛ مثل
نماز ،
روزه ،
حج ،
جهاد ،
شهادت ، نوع دوستی و دیگر آموزههای جاری در جامعه؛
آن آموزههای اسلامی که از متون اسلامی به دست میآید؛ اما در جامعه به صورت فرهنگ جاری در نیامده است، بلکه برای پیاده شدن آنها باید تلاش کرد؛ مثل بسیاری از
اخلاقیات و اعتقادات و
احکام ، که تودهی مردم هنوز به آنها آشنا نیستند.
فرهنگ اسلامی، در هر دو سطح با فرهنگهای دیگر متفاوت است. آنچه که موجود است، اگرچه کامل نیست، لیکن دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر فرهنگها متمایز میکند:
الف) تنها مکتب
خدامحوری است که به ابعاد مختلف زندگی نظر داشته، در آن دخل و تصرف کرده، آن را هدایت میکند و دستورالعمل میدهد؛
ب) آخرین مکتب الهی و کامل ترین آنهاست و تحریفی در آن راه نیافته است؛
ج) با
اجتهاد در
فقه ، همواره پاسخ گوی مسائل روز است؛
د) ابعاد مختلف
زندگی مادی و معنوی، دنیوی و اخروی و... را مورد توجه قرار میدهد؛
ه) عناصر حیات بخش بسیار مهمی، مثل
جهاد ،
شهادت ،
ایثار ،
مواسات و... در آن وجود دارد که فرهنگ های دیگر از آن بی بهرهاند.
آرمان شهری که با تکیه بر منابع و متون اسلامی ترسیم میگردد، جامعترین، مفیدترین و عملیترین آرمان شهرِ متصور برای جامعهی بشری است.
علامه جعفری (رحمهم الله) در این زمینه میفرماید:
فرهنگی را که
اسلام بنا نهاد، حیات هدفداری است که ابعاد زیباجویی،
علم گرایی ،
منطق طلبی و
آرمانخواهی انسانها را به شدت به فعالیت وا میدارد و همهی عناصر فرهنگی را متشکل میسازد؛ عنصر علمی را از عنصر
اخلاق عالیهی
انسانی ، و عنصر هنری را از عنصر اقتصادی تفکیک نمیکند؛
وحدت فرهنگ را پیرو وحدت
روح آدمی قرار داده، از تجزیه و متلاشی شدن آن جلوگیری مینماید.
عناصر فرهنگ اسلامی که در منابع معتبر، با عناوین
ادب ،
خصال ،
علم ،
اخلاق به مفهوم عمومی آن و محاسن امور نامیده میشوند، همگی در یک مفهوم عالی به نام
حکمت جای دارند. این حکمت، شامل هرگونه نمود و فعالیتی است که میتواند نیرو بخش حیات هدف دار، برای فرد و جامعه باشد. اولین بنیان گذار و حمایت کنندهی اصلی این فرهنگ،
خداست که آدمی را با قلم، بیان، قریحه، ذوق،
کمال جویی و کشف اصول پایدار در رودخانهی همیشه در جریان روی دادها مجهز ساخت و دو بال
احساس و اندیشهی او را به پرواز در آورد.
این فرهنگ، با فرهنگ ایرانی و خصیصههایِ مثبت ملی، عجین شده و صحنههای بسیار زیبا و تماشایی را آفریده است؛ به طور مثال، در
ایران قبل از اسلام،
حجاب ، حتی برای اعیان و اشراف، دارای اهمیت بسیاری بوده است؛ در اسلام نیز حجاب برای همهی زنان
مسلمانِ آزاد، لازم و ضروری است؛ اما در صدر اسلام که
بردهداری هنوز وجود داشت، حجاب برای زنانی که
کنیز بودند ضروری نبود. زمانی نه چندان دور، حجاب در جامعه ی ایران، نه تنها به عنوان یک هنجار اجتماعی، بلکه به عنوان یک «
تابو » شناخته میشد، اکنون اگر، خدشه ای به این پدیده ی مبارک وارد شده، محصول هجوم فرهنگی زمان
رضا شاه است.
اهمیت دادن به
خانواده نیز از همین قبیل است. خانواده در فرهنگ ایرانی - اسلامی، استحکام فوق العادهای دارد، و این مطلبی است که همهی فرهنگها نیز به شدت به آن نیاز دارند، و باید در استراتژی فرهنگی و در سیاست گذاریهای کلان فرهنگی، از آن محافظت نمود.
وقتی که نوع دوستی و وطن دوستی، با حق خواهی و
شهادت طلبی و
ایثار ، عجین شود، نتیجه آن میشود که در
دفاع مقدس در طول ۸ سال
جنگ تحمیلی ، در پیش چشمان بهت زدهی جهانیان به نمایش گذاشته شد و دوست و
دشمن را به تحسین واداشت.
در این فرهنگ، از این نمونهها بسیار است؛ باید به آنها توجه نمود و آنها را زنده نگه داشت.
اندیشه قم.