نماز جمعه در عصر غیبت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نماز جمعه،
عصر غیبت.
پرسش: نماز جمعه در عصر غیبت چه حکمی دارد؟
فقهای امامیه بر اساس
استنباط خود از
سیره اهل بیت (علیهمالسّلام) در دوران حضور و عدم امکان اقامه نماز جمعه، درباره حکم این نماز در عصر غیبت، آرای گوناگونی را ارائه کردهاند که به سه نظریه زیر بر می گردد:
۱.
وجوب تخییری میان نماز جمعه و
نماز ظهر؛
۲.
وجوب تعیینی نماز جمعه؛
۳. وجوب تعیینی نماز ظهر؛
آنچه در اینجا شایسته توجّه است اینکه نظریه مشهور فقیهان امامیه، عدم وجوب تعیینی نماز جمعه است؛ بلکه بسیاری از فقهای بزرگ بر این موضوع ادّعای
اجماع کردهاند.
معتقدان به عدم وجوب تعیینی نماز جمعه نیز خود دو دستهاند:
نخست: شمار کمی از فقها نظیر
سلّار، (ابویعلی حمزة بن عبد العزیز دیلمی، معروف به سلار یا سالار،
فقیه،
اصولی،
متکلم،
ادیب و از دانشمندان برجستۀ
قرن پنجم هجری و سرآمد عالمان زمان خود بود. او از شاگردان برجستۀ
شیخ مفید (۴۱۳ ق) و
سیّد مرتضی (م ۴۳۶) است. وی به دستور استادش سیّد مرتضی، منصب
قضا را در منطقۀ حلب (از توابع
سوریه) به عهده گرفت. سرانجام در
سال ۳۴۸ یا ۳۶۳ ق در قریۀ خسروشاه
تبریز درگذشت.)
و
ابنادریس (ابوعبدالله محمّد بن احمد بن ادریس حلی (۵۴۳ - ۵۹۸) فقیه، محدث، مفسّر شیعی در
حلّه به
دنیا آمد. نسبش با سه واسطه به
شیخ طوسی می رسد. پس از شیخ طوسی، جامعۀ علمی شیعه تا یک قرن، منفلانه پیرو اندیشههای شیخ بود. وی توانست فضای
اجتهاد و اظهار نظر آزاد را دوباره احیا کند.
کتاب السرائر وی یکی از منابع فقهی
شیعه است.)
که اصولاً نماز جمعه را در عصر غیبتِ
امام معصوم (علیهمالسلام)، غیرمشروع و خواندن نماز ظهر را واجب تعیینی میدانند.
دسته دوم (که اکثر فقیهان از این دسته اند)، اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت، جایز، مشروع و کفایتکننده از نماز ظهر میدانند. البته بسیاری از این عالمان بویژه در ادوار کهن، تعبیر وجوب را در باره حکم این نماز به کار نبردهاند؛ ولی نتیجه نظریه آنها وجوب تخییری نماز جمعه است. در نتیجه میتوان وجوب تخییری نماز جمعه در دوره غیبت را نظریه مشهور فقهای شیعه دانست.
چنانکه اشاره شد، خاستگاه نظریه وجوب تخییری نماز جمعه در دوره غیبت امام عصر (علیهالسّلام)، استنباط فقها از چگونگیِ سیره اهل بیت (علیهمالسّلام) در دورانی است که آن بزرگواران به رغم حضور، خود قادر به اقامه این نماز نبودند. در حقیقت، این تلقّیِ عموم فقیهان امامیه است که نماز جمعه، عبادتی است گره خورده با سیاست، به گونهای که مشروعیت و یا وجوب آن، منوط به وجود حکومتِ مشروع است. بر این اساس است که پس از تأسیس
دولت صفویه در
سال ۹۰۶ ق و
رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران، با این امید که شرایط پدید آمده سیاسی بتواند زمینهساز رفع گوشهای از ستمهای روا شده بر خاندان رسالت و اسلام ناب گردد، با پذیرش مشروعیت نسبی نظام سیاسی وقت، نوع نگاه فقهای شیعی به حکم نماز جمعه نیز وارد مرحله جدیدی شد. از اینرو فقیه نامور علی بن عبدالعالی معروف به "
محقّق کرکی” و "
محقّق ثانی” (م ۹۴۰ ق) (علی بن عبدالعالی جبل عاملی، معروف به محقّق ثانی و محقّق کرکی (۸۶۳ - ۹۴۰ ق) از فقیهان نامدار و برجستۀ شیعی صاحب کتاب
جامع المقاصد است. وی به دعوت شاه اسماعیل به منظور تبلیغ و ترویج
تشیّع به
ایران آمد و اساس تبلیغ آن را در ایران بنیان نهاد و خود مسئولیت شیخ الاسلامی را پذیرفت و به تناسب نیاز جامعۀ آن روز، به اجتهادهای جدید دست زد. او در
نجف اشرف به دیار حق شتافت.)
ظاهراً نخستین فقیه بزرگی است که به صراحت، به وجوب نماز جمعه
فتوا داد.
علّامه شیخ
آقا بزرگ تهرانی مینویسد:
در حکومت سلاطین صفوی و سلطه آنان بر بلاد ایران، رهبریِ کلّی دینی با فقیه اکبر شیخ نور الدین علی بن عبد العالی کرکی (م ۹۴۰ ق در نجف) مشهور به محقّق کرکی بود. فتوای این فقیه جلیل، وجوب نماز جمعه در عصر غیبت، با وجود فقیه جامع شرایط نایب امام معصوم (علیهمالسّلام) بود؛ زیرا شرط وجوب نماز جمعه، حضور امام یا نایب ایشان است، و فرقی نیست میان نایب خاص امام در عصر حضور، یا نایب عامّ او در عصر غیبت. ایشان نماز جمعه را در مسجد معروفش اقامه می کرد...و شاه طهماسب صفوی (م ۹۸۴ ق) بنا به دستور محقّق کرکی برای هر شهر، امامی را برای انجام وظیفه اقامهٔ نماز جمعه معیّن کرد و این سیره تا عصر سلاطین قاجار ادامه داشت.
شایان ذکر است، هر چند محقّق کرکی، معتقد به وجوب نماز جمعه شد، لیکن با توجّه به اجماع فقهای پیشین مبنی بر عدم وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت، وی نماز جمعه را در دوران غیبت، با وجود فقیه جامع الشرایط، واجب تخییری دانست؛
حکمی که اگر چه (مطابق مطالب پیش گفته) مستفاد از آرای فقهای شیعی است، لیکن ظاهراً پیشتر مورد تصریح عالمان قرار نگرفته است.
پس از محقّق کرکی، فقیه بزرگ امامیه شیخ زین الدین معروف به شهید ثانی، (زین الدین بن نورالدین علی بن احمد جبلعاملی، معروف به
شهید ثانی (۹۱۱ -۹۶۶ ق)
فقیه،
محدّث،
مفسّر،
منجّم و
طبیب شیعی است. وی نخستین کسی است که
فقه را تطبیقی و بر اساس مذاهب پنجگانه تدریس کرد. شهید ثانی دارای تألیفات فراوانی در موضوعات مختلف فقهی و غیر فقهی است. معروفترین آثار او
الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، و
مسالک الافهام است. وی در شهر
قسطنطینة به دست حکومت عثمانی به
شهادت رسید.)
رسماً فتوا به وجوب تعیینی نماز جمعه داد و در
سال ۹۶۲ق، (با توجه به سال شهادت او یعنی ۹۶۵ ق باید گفت: این کتاب را در اواخر عمر خود نوشته است. از اینرو احتمال مطرح شده از سوی
صاحب جواهر مبنی بر نگارش این رساله در ایّام جوانی، صحیح به نظر نمیرسد.)
رسالهای برای اثبات این نظریه تألیف کرد.
این نظر به تدریج در دولت صفویه (به ویژه پس از سیطره مسلک اخباریها بر مراکز علمی شیعه) رواج یافت و بسیاری از فقها و محدّثان، به استناد روایات بسیاری که مفادّ آن ترغیب و تحریض به شرکت در نماز جمعه است، به وجوب تعیینی نماز جمعه فتوا دادند؛ از جمله:
۱.فقیه محقّق سیّد محمّد عاملی، (
شمس الدین محمّد موسوی عاملی (۹۴۶ – ۱۰۰۹ ق) معروف به صاحب مدارک، فقیه و محدّث شیعی، نوۀ دختری شهید ثانی است. او تحصیلاتش را در زادگاه خویش و در نجف اشرف نزد
مقدّس اردبیلی دنبال، و کتاب مدارک الاحکام را تألیف کرد. عالمان بزرگی بر این کتاب حاشیه زدهاند. وی در ۶۲ سالگی درگذشت.)
مشهور به صاحب مدارک الاحکام (۹۴۵ - ۱۰۰۹ق)؛
۲.حسن بن زین الدین عاملی، (ابومنصور حسن بن زین الدین جبلعاملی (۹۵۹ – ۱۰۱۱ ق) معروف به صاحب معالم، فقیه، محدّث، ادیب و شاعر شیعه است. معروفترین آثار او کتابهای
معالم الدین و
منتقی الجمان است. وی در ۵۲ سالگی در زادگاه خود درگذشت)
صاحب المعالم (م ۱۰۱۱ ق)؛
۳.ملّا محمّدتقی مجلسی، (محمّد تقی بن مقصودعلی مجلسی مشهور به مجلسی اوّل (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق)، فقیه، محدّث، متکلّم، مفسّر، و رجالی شیعه در قرن یازدهم است.وی در اصفهان به دنیا آمد و بیشتر عمر را صرف شرح و تبیین علوم و معارف حدیثی کرد و آثار ارزشمند و ماندگاری از خود بر جای گذاشت)
معروف به مجلسی اوّل (۱۰۰۳-۱۰۷۰ ق)؛
۴. ملّا محسن فیض کاشانی، (ابو جعفر محمّدمحسن بن مرتضی، ملقب به فیض کاشانی (۱۰۰۷-۱۰۹۱ق)، فقیه، محدّث متکلّم، فیلسوف، مفسّر، شاعر شیعی و متولّد کاشان است. فراوانی تألیفات ارزندۀ او در علوم گوناگون سبب شده تا چهرۀ ماندگار و ممتاز شیعه شود. کتاب
الوافی، مهمترین اثر حدیثی اوست.)
صاحب کتاب الوافی (۱۰۹۰-۱۰۰۷ق)؛
۵. شیخ حرّ عاملی، (محمد بن حسن بن علی جبلعاملی مشغری، معروف به شیخ حرّ عاملی (۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ق)، فقیه، محدّث، رجالی، ادیب، متکلّم و زاهد، است.وی در مَشغره، به دنیا آمد و پس از سی و یک سال اقامت در مشهد رضوی درگذشت. وی بیش از هفتاد عنوان کتاب در موضوعات مختلف تالیف کرده است که معروفترین آن وسائل الشیعه است)
صاحب وسائل الشیعة (۱۰۳۳-۱۱۰۴ ق)؛
۶. ملّا محمّدباقر مجلسی، (محمّدباقر بن محمّدتقی مشهور به علّامه مجلسی و مجلسی دوم (۱۰۳۷ - ۱۱۱۱ق) فقیه، محدّث، متکلّم،
فیلسوف،
مورّخ، ادیب و
ریاضیدان، و از علمای بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری است. وی در
اصفهان به دنیا آمد و در همین شهر در گذشت. کمتر شخصیت شیعی است که همانند وی در ترویج و نشر معارف
اهل بیت: آثار ماندگاری را خلق کرده باشد.
بحار الانوار، بزرگترین دائرة المعارف حدیثی شیعه به قلم او تدوین شده است.)
معروف به علّامه مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق)؛
۷.محقّق سبزواری، (محمّدباقر سبزواری، معروف به
محقّق سبزواری (۱۰۱۷ - ۱۰۹۰ق)، متولد روستای ثامن از توابع سبزوار است. در
اصفهان به تکمیل تحصیلات پرداخت و در اندک زمانی، سرآمد علمای عصر خود شد و از سوی شاه عباس دوم، منصب شیخ الاسلامی را پذیرفت. از وی آثار زیادی به یادگار مانده که مهمترین آنها دو کتاب
کفایة الاحکام و
ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد است. قبر او در مشهد الرضا (علیهالسّلام) و در مدرسۀ میرزا جعفر است.)
معروف به صاحب کفایة در فقه (م ۱۰۹۰ ق)؛
۸.
شیخ یوسف بحرانی، (شیخ یوسف بحرانی (۱۱۰۷ – ۱۱۸۶ق)، مشهور به صاحب حدائق، فقیه، محدّث و
شاعر، در قریۀ ماحوز بحرین به دنیا آمد و در
کربلا درگذشت. بحرانی بینش اخباریگری معتدلی داشت. وی کتابهای فراوانی تألیف کرده است که
الحدائق الناضرة مشهورترین آنها است.)
صاحب الحدائق الناظرة (۱۱۰۷-۱۱۸۶ ق)؛
۹. شیخ عبدالله تستری (مولی عبدالله بن حسین تستری (م ۱۰۲۱ق)، عالم، فقیه، محدّث، زاهد شیعی و استاد
محمّدتقی مجلسی است. وی را به بزرگی و جلالت و
تقوا ستودهاند. از وی حاشیه و تعلیقههای برخی کتب فقهی و حدیثی به یادگار مانده است.)
(م ۱۱۲۰ ق).
با این حال، پس از سقوط سلسله صفوی (۱۱۳۵ ق) و افول سیطره مسلک اخباری بر مراکز علوم دینی به وسیله علّامه
وحید بهبهانی که معتقد به
وجوب تخییری نماز جمعه بود، مجدّداً نظریه مشهور فقها قوّت گرفت، و در نتیجه، اقامه نماز در شهرهای ایران از رونق افتاد و این وضع، کم و بیش تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.
یکی از برکات پیروزی انقلاب اسلامی، رسمیت یافتن
نماز جمعه و اقامه آن توسط امامان منصوب از سوی رهبری جمهوری اسلامی است.
در میان فقیهان معاصر، در باره حکم نماز جمعه چند نظریه وجود دارد:
۱. اقامه نماز جمعه و شرکت در آن، واجب تخییری است؛ یعنی فرد مکلف، اختیار دارد که میان به جا آوردن نماز جمعه یا نماز ظهر، یکی را انتخاب کند.
این همان نظریه مشهور فقهاست که در عصر حاضر نیز شماری از مراجع تقلید، مانند:
امام خمینی آیتالله اراکی،
آیت الله بهجتو
آیتالله خامنهایآن را پذیرفتهاند.
۲. اقامه نماز جمعه و شرکت در آن به قصد رجا جایز است؛ ولی ساقط کننده
نماز ظهر نیست؛ یعنی کسانی که نماز جمعه میخوانند،
واجب است نماز ظهر را نیز بخوانند.
جمعی از مراجع تقلید مانند:
آیتالله بروجردی،
آیت الله حکیم،
آیت الله گلپایگانی،
و
آیتالله صافیچنین
فتوا دادهاند.
۳. برخی دیگر از مراجع تقلید، مانند:
آیتالله خوییو
آیتالله تبریزیبر این باورند که بر پا کردن نماز جمعه،
واجب تخییری است؛ لیکن اگر کسانی آن را بر پا دارند،
احتیاط واجب آن است که دیگران در آن شرکت نمایند.
مرحوم آیتالله خویی در این باره می نویسد:
نماز جمعه بدون امام
[
معصوم
]
یا منصوب خاصّ او واجب تعیینی نیست، و فقیهان امامیه، بر این نظریه، توافق و
اجماع دارند؛ بلکه واجب تخییری است. البته این نظریه تا زمانی است که نماز جمعهای بر پا نشده باشد؛ و امّا اگر نماز جمعهای بر پا شود، هر چند بعید نیست حضور و شرکت در آن واجب تعیینی باشد، بلکه با توجّه به مستندات شرعی،
وجوب تعیینی، نظریهای است که قویتر به نظر میرسد؛ لیکن چون فقهای امامیه میان اقامه نماز و حضور در آن، فرق نگذاشتهاند، یقین پیدا کردن به این نظریه، مشکل است.
۴. مطابق فتوای
آیتالله مکارم شیرازی، در صورت تشکیل نظام اسلامی، احتیاط در برپایی نماز جمعه است.
۵.به فتوای فقیه عالیقدر آیتالله حاج آقا
مرتضی حائری، (ایشان رسالۀ مستقلّی برای اثبات وجوب تعیینیِ نماز جمعه نوشتهاند.) اقامه نماز جمعه و شرکت در آن، واجب تعیینی است.
۶.آیتالله شهید
سیّد محمّدباقر صدر، برای نماز جمعه، سه حکم ذکر کرده است:
وجوب تعیینی اقامه نماز جمعه در دوران حکومت سلطان عادل، با این توضیح وی که مقصود از سلطان عادل، شخص یا اشخاصی است که به صورت مشروع، قدرت سیاسی را به دست گیرند و با مردم به
عدالت رفتار کنند.
در صورت فقدان حکومت عدل نیز اقامه نماز جمعه،
واجب است؛ ولی
واجب تخییری، هر چند انتخاب جمعه، فضیلت و ثواب بیشتری دارد.
در صورتی که پنج فرد مکلّف، با هدف عمل کردن به واجب تخییری، نماز جمعهای بر پا کنند، شرکت در آن بر دیگر مکلّفان، واجب است.
۷.اقامه نماز جمعه و نیز شرکت در آن، در حکومتی که مبتنی بر قوانین اسلامی است، خصوصاً در صورتی که رهبریِ آن، با فقیه جاواجب تعیینیمع شرایط باشد، است؛ زیرا دلالت روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) بر وجوب تعیینی نماز جمعه، غیر قابل انکار است. عمده مانع برای استناد به این روایات، استنباط شماری از فقیهان از سیره اهلبیت (علیهمالسّلام) در دورانی است که آن بزرگواران به رغم حضور، قدرت اقامه نماز جمعه را نداشتند؛ همان شرایطی که موجب پدید آمدن نظریه مشهور عدم وجوب تعیینی
نماز جمعه در عصر غیبت گردید. بیتردید اگر مردم موفق شوند نظامی هماهنگ با اصول حکومتی اهلبیت (علیهمالسّلام) تشکیل دهند، دوران یاد شده و شرایط مربوط، تغییر یافته و میطلبد تا فقهای عصر، حکم نماز جمعه را متناسب با شرایط جدید، مورد بازکاوی قرار دهند. این نکته بسیار شایان توجّه است که فقیهان پیشین که به صورت گسترده، به نظریه عدم وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت معتقد شده اند، اصولاً تجربهای از حکومت اسلامی بدون
معصوم نداشتند و شاید احتمال نمیدادند که بتوان پیش از عصر ظهور، حکومت عادلانهای بر اساس قوانین اسلامی تشکیل داد تا بخواهند در باره حکم نماز جمعه در آن دوران، اظهار نظر کنند، و به همین جهت، در دوران حکومت صفوی که بهطور نسبی شرایط برای اقامه نماز جمعه فراهم گردید، فقهای بزرگی به وجوب تعیینی آن، فتوا دادند.
افزون بر این، به دلیل سیاسی ـ عبادی بودن نماز جمعه، اقامه آن، و نیز نصب امامان جمعه همانند قضاوت و اجرای حدود و... وظیفه حکومت و حاکم اسلامی است. با این وصف و بویژه بر اساس نظریه
ولایت مطلقه فقیه، چگونه میتوان پذیرفت
ولی فقیه، همه اختیارات حکومتی
امام معصوم (علیهمالسّلام) را داشته باشد، به جز اقامه نماز جمعه را؟!
آنچه در خصوص حکم وجوب تعیینیِ نماز جمعه در عصر غیبت گفته شد، مشروط به حاکمیت فقیه عادل جامع الشرایط است. از اینرو، اقامه نماز جمعه و شرکت در آن، در حکومتهای غیر اسلامی، واجب تعیینی نیست.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «نماز جمعه در عصر غیبت» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۴.