نتایج فرهنگی و تمدنی ولیعهدی امام رضا در ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مدینه،
امام رضا (علیهالسّلام)، هجرت،
خراسان،
ولیعهد،
مأمون عباسی، ولایتعهدی.
پرسش: پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (علیهالسّلام) با چه هدفی بود؟ و چرا حضرت آن را پذیرفت؟
پاسخ: مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (علیهالسّلام) اهدافی را دنبال میکرد از جمله: فرو نشاندن شورشهای
علویان؛ از بین بردن جایگاه امام و تحت نظر گرفتن ایشان و...
از دلائل قبول ولایتعهدی از سوی امام رضا (علیهالسّلام) غیر از اجبار مامون آن بود که مردم خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در صحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشی نسپارند و نیز گمان نکنند که آنان (همانگونه که شایع شده بود) تنها علما و فقهایی هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمیآیند. علاوه بر اینکه در نگاه مردم، امضای حکم ولایتعهدی امام از سوی مامون، نوعی اعتراف ضمنی به آن بود که علویان شایسته حکومتند و نه او و دیگر
عباسیان!
بر اساس گزارشهای تاریخی در سال ۲۰۰ هجری،
مامون عباسی فردی به نام
رجاء بن ابیضحاک را مامور کرد تا امام رضا (علیهالسّلام) را از مدینه به سمت
مرو بیاورد. بعد از ورود امام به مرو، مامون ابتدا به امام (علیهالسّلام) پیشنهاد داد تا حکومت را بپذیرد؛ اما حضرتشان این پیشنهاد را نپذیرفتند. پس از آن مامون پیشنهاد داد تا امام ولیعهدی را بپذیرد و بر این امر اصرار ورزید؛ ازاینرو امام (علیهالسّلام) منصب ولیعهدی را پذیرفت به شرط آنکه:
• کسی را به عنوان والی در کار دولتی منصوب نکند.
• کسی را از کارش برکنار نکند.
• هیچ رسمی را نقض نکند.
• در امور دولتی مشاوری از دور باشد.
در این موضوع چند امر مورد توجه قرار میگیرد:
مامون از این پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (علیهالسّلام)، اهدافی را دنبال میکرد که به برخی از آنها اشاره میشود:
علویان خلافت مامون را قبول نداشتند؛ (زیرا آنها در میان خودشان کسانی را داشتند که از عباسیان برای تصدی حکومت سزاوارتر بودند) و مامون به دودمانی تعلق داشت که قلوب خاندان امام علی (علیهالسّلام) از دست آنها چرکین بود.
در همین راستا، افرادی همجهت منافع شخصی خود در حاشیه افرادی از علویان قرار گرفته و در واقع اهداف خودشان را دنبال میکردند، مانند
ابوالسرایا سری بن منصور از قبیله
بنیربیعه که مردم را به سوی
محمد بن ابراهیم طباطبا دعوت کرد و چنین اظهار میداشت که آنان را به سوی وصی از
آلمحمد و
کتاب خدا و
سنت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعوت میکند.
به همین ترتیب محمد بن جعفر ملقب به
دیباج در مکه و نواحی
حجاز،
ابراهیم بن موسی بن جعفر در منطقه
یمن،
محمد بن حسن معروف به
سلق در منطقه
واسط،
عباس بن محمد بن موسی جعفری در منطقه
بصره،
زید بن موسی بن جعفر در
کوفه قیام کردند.
مامون با ولایتعهدی امام رضا (علیهالسّلام) که برجستهترین فرد در میان علویان بود، عملاً مردم را از حمایت دیگر علویانی که دست به قیام و شورش میزدند باز میداشت و آنان را به سمت خود جذب مینمود.
امام رضا (علیهالسّلام) به
زهد و پارسایی نسبت به دنیا و دوری از کسب جاه و مقام مشهور بود. مامون خواست تا با این پیشنهاد، جایگاه و منزلت امام (علیهالسّلام) را از بین ببرد. امام که به خوبی از این هدف مامون آگاه بود، خطاب به او فرمود:
هدف شما از این پیشنهاد آن است که مردم بگویند: علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) از دنیا کنارهگیری نکرده، بلکه بدان روی آورده است و برای
طمع،
خلافت را قبول کرد.
یکی از اهداف مامون، تحت نظر قرار دادن امام رضا (علیهالسّلام) بود؛ ازاینرو افرادی مانند
هشام بن ابراهیم راشد را مامور کرد تا حضرتشان را تحت نظر قرار دهند. مامون دلیل دعوت امام (علیهالسّلام) را اینگونه بیان میکند: «ترسیدیم اگر او را به حال خود بگذاریم در کار ما شکافی به وجود آورد که نتوانیم آنرا پر کنیم و اقدامی علیه ما بکند که تاب مقاومتش را نداشته باشیم».
با ظلم و فشار مستمر عباسیان نسبت به علویان و امامان از
اهلبیت (علیهالسّلام)، در دل شیعیان
کینه شدیدی نسبت به
خاندان عباسی به وجود آمد. مامون با این پیشنهادش خواست آن همه ظلم و ستم را بپوشاند و خود را دوستدار اهلبیت (علیهالسّلام) نشان دهد و از اینراه به حکومتش مشروعیت بخشد.
بعد از جنگهای مامون با برادرش امین که در
بغداد حکومت داشت، عملا شمال شرق
ایران و منطقه خراسان به عنوان مرکز خلافت مامون بهشمار میآمد و با توجه به علاقه شدید ایرانیان نسبت به اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، سپردن ولیعهدی به امام (علیهالسّلام) میتوانست سبب دلجویی ایرانیان نسبت وی و حکومتش شود و وسیلهای برای حل مشکلات پیشرو باشد. این دلیل را از کلام مامون میتوان فهمید:
«این مرد مخفیانه مردم را به امامت خود دعوت میکند. ما او را ولیعهد خود قرار دادیم که مردم را به سوی ما دعوت کند».
در مورد علت پذیرفتن مقام ولیعهدی توسط امام رضا (علیهالسّلام) میتوان به چند دلیل اشاره کرد:
همانگونه که گفته شد، مامون به امام رضا (علیهالسّلام) ابتدا پیشنهاد خلافت و سپس پیشنهاد ولایتعهدی را داد؛ که حضرتشان هر دو پیشنهاد را نپذیرفت.
اینجا بود که مامون در مقام تهدید برآمد و گفت:
عمر بن خطاب موضوع خلافت بعد از خودش را به شورای شش نفرهای (که
امام علی (علیهالسّلام) یکی از آنان بود) محول کرد، و سپس فرمان داد که اگر هر کدامشان مخالفت کردند، گردنشان زده شود! بنابراین، اکنون شما باید این موضوع را قبول کنید!
(وگرنه گردنتان زده خواهد شد).
امام (علیهالسّلام) در پاسخ
ابن عرفه به این مطلب اشاره فرمود. او از امام (علیهالسّلام) پرسید: به چه انگیزهای ولیعهدی را پذیرفتید؟ و پاسخ شنید: به همان انگیزهای که جدم امام علی (علیهالسّلام) را وادار به ورود در شورا (ی شش نفره) نمود.
یکی از دلائل قبول ولایتعهدی آن بود که مردم خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در صحنه سیاست حاضر بیابند و به دست فراموشی نسپارند و نیز گمان نکنند که آنان (همانگونه که شایع شده بود) تنها علما و فقهایی هستند که در عمل هرگز به کار ملت نمیآیند.
علاوه بر اینکه در نگاه مردم، امضای حکم ولایتعهدی امام از سوی مامون، نوعی اعتراف ضمنی به آن بود که علویان شایسته حکومتند و نه او و دیگر عباسیان!
حضور امام رضا (علیهالسّلام) در ایران، برکاتی را برای مردم آن زمان و آیندگان به دنبال داشت:
پس از انتقال امام هشتم (علیهالسّلام) به ایران و پذیرش ولایتعهدی، گروهی از علویان از نقاط مختلف
حجاز و
عراق به ایران مهاجرت کردند. مردم نیز به دلیل اینکه آنها فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند، احترام خاصی برای آنان قائل بودند.
حضرت معصومه (سلاماللهعلیها)،
احمد بن موسی،
از چهرههای معروف این جریان هستند. علاوه بر این،
یحیی بن عبداللّه بن
حسن بن حسن، پس از قیام حسین بن علی (
شهید فخ) و شکست او با گروهی از کوفیان به
دیلم آمد.
هجرت ایشان به این نقطه سبب گسترش
تشیع گشت. علاوه بر منطقه دیلم،
طبرستان و مازندران امروز نیز مدتها زیر نفوذ علویان قرار داشت و غالباً تشیع
زیدی بر آنجا حاکم بود.
(برای آگاهی از علویان مدفون در طبرستان و دیلمان و گیلان به کتاب اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان ویلفرد مادلونگ، چاپ انتشارات فرانتزاشتاینر، بیروت، ۱۹۸۷و «تاریخ تشیع در ایران» مراجعه شود.)
به دنبال هجرت علویان و امامزادهگان، به تدریج ایران به عنوان مرکز شیعیان معرفی شد. این امر در زمانهای بعدی ادامه یافت تا جایی که شیعیان در جامعه ایرانی به اکثریت رسیدند.
پس از شهادت
امام صادق (علیهالسّلام) فرقه
اسماعیلیه پدید آمد که معتقد به امامت اسماعیل فرزند امام صادق (علیهالسّلام) بودند. همچنین بعد از شهادت
امام کاظم (علیهالسّلام) گروهی با عنوان
واقفیه به وجود آمد که معتقد بود امام کاظم (علیهالسّلام) از دنیا نرفته و او همان مهدی موعود است! در چنین شرایطی، امام رضا (علیهالسّلام) با قرار گرفتن در مرکز توجه جامعه اسلامی و با سخنان خود از جمله حدیث
سلسلة الذهب و فراز معروف «بِشُرُوطِهَا وَ اَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»،
بر انحراف این فرقهها از شیعه واقعی تاکید فرمود و عملاً وضعیت چنان شد که شیعیان دوازده امامی نسبت به دیگر شیعیان از اکثریت برخوردار شده و فرقههای انحرافی به حاشیه رانده شوند.
امام (علیهالسّلام) با شرکت فعال در گفتوگوها از جمله در مناظراتی که مامون تشکیل میداد، توانست از این فرصت استفاده کند و معارف ناب اسلامی، قرآنی و شیعی را در زمینههای
توحید،
عصمت انبیا،
اوصاف پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
ویژگیهای ائمه و فضایل آنان،
و... بیان کند.
روایات زیادی از این امام همام به یادگار مانده است که
شیخ صدوق برخی از آنها را در کتاب
عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام) جمعآوری نمود.
در نهایت، میتوان گفت که هجرت امام رضا (علیهالسّلام) به ایران و قبول ولایتعهدی از طرف حضرتشان این برکت را برای ایرانیان داشت که آنان در مسیر اسلام اصیل و پیروی از
اهلبیت (علیهالسّلام) قرار گیرند و مزار ایشان نیز در هزاره اخیر تا کنون جایگاهی برای تجمع شیعیان سراسر دنیا قرار گرفته و معنویت در حاشیه آن گسترش یابد، علاوه بر آنکه نمایشگاهی از هنر ایرانی در کنار آن شکل گیرد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «نتایج فرهنگی و تمدنی ولیعهدی امام رضا در ایران»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۵/۱۸.