مفهوم اهلبیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اهلبیت،
قرآن،
حدیث.
پرسش: اهلبیت (علیهالسّلام) در لغت و قرآن و حدیث به چه معناست؟
واژه «اهلبیت»، ترکیبی اضافی و مرکّب از «اهل» و «بیت» است. واژه «اهل» در کاربردی مانند «اهل الرجل» به خاندان شخص و ویژگان او و در «اهلالبیت» بر ساکنان خانه و در «اهلالامر» بر زمام
داران و در «اهلالمذهب» بر پیروان آن آیین، اطلاق میگردد.
همچنین گاهی واژه «اهل» در اضافه به برخی معانی، به معنای شخص یا اشخاص شایسته و سزامند و یا مأنوس به چیزی و یا خبیر و ماهر در کاری، بهکار گرفته میشود.
راغب در تبیین معنای «اهل» میگوید:
اهل الرّجل: من یجمعه و ایّاهم نسب او دین، او ما یجری مجراهما من صناعةٍ و بیت و بلد و اهل الرجل فی الاصل: مَن یجمعه و ایّاهم مسکن واحد ثمّ تجوّز به فقیل اهل الرجل لمَن یجمعه و ایّاهم نسب.
اهل مرد، به کسانی گفته میشود که نسب یا
دین و یا چیزی هم پای آنها همانند صنعتی یا خانهای یا سرزمینی، آنها را با آن مرد، یک جا جمع کرده است. اهل مرد، در اصل در باره افرادی به کار میرود که محلّ سکونت آنها را با آن مرد،
یک جا گِرد آورد، و بعدا به صورت مجاز در باره کسانی بهکار رفته که نَسَب، آنها را دور هم جمع کرده است.
جامع و مشترک میان همه این معانی، نزدیکی و پیوند افراد یا اشیا با آن کسی است که اهل او خوانده میشوند. از این رو، هر چه نزدیکی مورد اشاره، بیشتر و پیوند قویتر باشد، صدق عنوان «اهل» بر آنان کاملتر خواهد بود.
کلمه «بیت» نیز چنانچه به افراد حقیقی اضافه شود، به معنای خانه مسکونی یا طایفه و عشیره آنهاست؛ اما اگر به شخصیت حقوقی انسان و یا معانی دیگری اضافه گردد (مانند: «بیتِ ریاست»، «بیت قضاوت»، «بیت مرجعیت»، «بیت علم» و «بیت نبوّت»)، به معنای خاندانی است که با آن معنا پیوند و نزدیکی دارند.
در
قرآنکریم نیز هماهنگ با لغت، واژه «اهل» به کسانی اطلاق شده که نوعی پیوند و وابستگی، آنها را گرد آورده، مانند: «
اهل القری»،
«
اهل المدینة»،
«
اهل الانجیل»
و «
اهل التقوی».
ترکیب «اهلبیت» سه بار در قرآن بهکار رفته است:
در داستان
موسی (علیهالسلام)، آنگاه که نوزاد بود و خواهرش به
فرعونیان گفت:
«هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلَی اَهْلِبَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ؛
آیا شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که
سرپرستی او را به عهده گیرند و
خیرخواه این کودک باشند؟».
در داستان ابراهیم (علیهالسلام)، آنگاه که همسرش از بشارت فرشتگان، شگفتزده شد و فرشتگان به او گفتند:
«رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ؛
رحمت خداوند و برکتهای او بر شما خانواده!».
در
سوره احزاب در ادامه توصیههایی به
همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با ضمیرهای جمع مؤنّث، یکباره
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را مخاطب قرار میدهد و با ضمیر جمع مذکّر میفرماید:
«اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.
خداوند، خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهلبیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند».
بیتردید، مقصود از «اهلبیت» در اینجا کسانیاند که
آیهتطهیر در شأن آنهاست. اکنون اصلیترین مسئله این است که ببینیم اینان چه کسانی هستند.
با تأمّل در مدلول سیاق آیه تطهیر و مضمون آن، و نیز اقداماتی که پیامبر خدا در تفسیر آن و معرّفی اهلبیت خود انجام داده و قرائن دیگری که به آن اشاره میشود، تردیدی باقی نمیماند که مقصود از «اهلبیت» در
آیه یاد شده، اهلبیتِ شخصیت حقیقی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیستند؛ بلکه اهلبیتِ شخصیت حقوقی و عنوانی پیامبراند؛ یعنی شمار خاصّی از خاندان پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که
هدایت و
رهبری امت پس از ایشان به آنها سپرده شده است.
به عبارت دیگر، مقصود، اهلبیتِ
نبوت و
رسالت پیامبراند؛ همان کسانی که خدای متعال، بار مسئولیت تبلیغ رسالت پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پس از وی، به صورت خاص، بر عهده آنان نهاده است؛ و اینک برخی قرائن این تفسیر:
مقتضای تأمّل در سیاق آیه تطهیر، این است که مقصود از «اهلبیت» در این آیه، مطلق خاندان پیامبر نیستند؛ زیرا ضمیرهایی که در آیات قبل و بعد آمده، همه به صورت ضمیر «جمع مؤنّث»اند، در حالی که ضمایر این آیه، همه به صورت «جمعمذکّر» اند و این
نشان میدهد که مقصود از آن، شمار خاصّی از خاندان پیامبراند و نه همه آنان (که شامل همسران ایشان هم بشود). (این آیه از جهت سیاق، نظیر آیه ۲۸-۲۹ سوره یوسف (علیهالسّلام)
است: «اِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ اِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ• یُوسُفُ اَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَ اسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ اِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئینَ».)
آیه تطهیر با کلمه «انّما» (که مفهوم «حصر» را میرساند) آغاز شده و بر این مطلب، دلالت دارد که موهبت «طهارت کامل از پلیدیهای ظاهری و باطنی»، ویژه اهلبیت است.
جمله «یرید اللّه...» نیز اشاره به این دارد که
خداوند متعال تکوینا اراده نموده که کسی از خاندان رسالت، از هر گونه آلودگی پاک باشند؛ زیرا اراده تشریعی پروردگار بر لزوم طهارت از پلیدیها، ویژه اهلبیت (علیهمالسّلام) نیست؛ زیرا خداوند منّان از همه انسانها خواسته که خود را از انواع آلودگیها پاک نگه دارند.
بر این اساس و با عنایت به این که اراده تکوینی خداوند متعال، تخلّفناپذیر است، فضیلت بی بدیلِ «طهارت کامل» یاد شده در
آیه تطهیر، شامل نزدیکان
کافر و
مشرک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیست؛ بلکه اختصاص به پاکان از خاندان رسالت دارد. بنابراین، مقتضایِ مضمون آیه تطهیر، این است که مقصود از «اهلبیت»، تنها شماری از خاندان رسالت است که از طهارت مطلق برخوردارند.
افزون بر دلالت سیاق و مضمون آیه تطهیر بر این که «اهلبیت» در آیه، گروه ویژهای از خاندان رسالتاند، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای معرّفی اهلبیت خود، اقداماتی انجام داده که با در نظر گرفتن آنها جایی برای شک و تردید برای محقّق منصف، باقی نمیماند.
به سخن دیگر، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معرّفی «اهلبیت» قرآنی خود، بر امّت،
حجت را تمام کرده است. اساسیترین اقدامات ایشان در این زمینه عبارتاند از:
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام نزول آیه تطهیر،
علی،
فاطمه،
حسن و
حسین (علیهمالسّلام) را در کنار خود و در زیر کسای (عبای) یمانی جمع کرد و فرمود: «هؤُلاءِ اهْلُبَیتی؛
اینان اهلبیت مناند»و مانع از ورود همسر خود در آن جمع شد.
پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای هر چه روشنتر شدن مصادیق از «اهلبیت» در این آیه و «اهلک» در آیه: «وَ اْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ»، همه روزه، هنگام نماز صبح بر در خانه علی و فاطمه (علیهماالسلام) میآمد و با عنوان «اهلبیت» به آنان
سلام میکرد و آنان را به
نماز دعوت مینمود.
پس از نزول
آیه مباهله و مأموریت یافتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای مباهله با
مسیحیان نجران، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسّلام) را به عنوان مصادیق «جان»، «زنان» و «فرزندان» خود، به میدان مباهله برد و با این کار، بار دیگر
نشان داد که «اهلبیت» کیاناند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این ماجرا نیز مانع پیوستن همسرش (
عایشه) به جمع اهلبیت گردید.
یکی از برجستهترین اقدامات
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای معرّفی اهلبیت، این بود که در
حدیث متواتر «
ثقلین»، آنها را همتا و همتراز
قرآن قرار داد و بدینسان، مصونیت آنان را از خطا در مرجعیتِ علمی، دینی و سیاسی تضمین نمود.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، بیانِ ارزش شناخت جایگاه اهلبیت، تأکید بر اهمّیت و ضرورت شناخت آنان، و
تشبیه «اهلبیت» به:
کشتی نوح،
باب حطه بنیاسرائیل،
ستارگان آسمان، جایگاه کعبه در زمین، و جایگاه چشم در بدن است، بدینمعنا که همراهی و پیروی از اهلبیت، سرمایه سعادت و رستگاری و جدایی از آنان، موجب گمراهی و
رجعت به
جاهلیت خواهد بود.
دیگر اقدام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، بیانِ جایگاه علمی اهلبیت بود، از جمله این که: آنان
خزانهداران علم الهی،
وارث دانش پیامبران،
راسخان در علم،
اهل ذکر و آگاهترینِ مردماند و سخن آنان، همان سخن پیامبر خداست.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علاوه بر بیان جایگاه علمی اهلبیت، به
مرجعیتدینی آنان نیز اشاره نموده است، از جمله این که آنان پاسداران دین، معدن رسالت،
ارکان حق، و مفسّر دیناند و دین با آنان آغاز و با آنان پایان میپذیرد.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، بیان
وجوب دوستی اهلبیت و آثار و برکات آن است، مانند این که دوستی آنان، اساس
اسلام، و به معنای دوستی خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، شرط پذیرفته شدن توحید، نشانه
ایمان و بهترین
عبادت است و نخستین چیزی است که در
قیامت محاسبه میشود و
خیر دنیا و
آخرت را برای
مسلمان به ارمغان میآورد.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، سخنانی است که ایشان در باره خطر دشمنی با اهلبیت و آثار زیانبار آن بیان نموده است، از جمله اینکه: دشمنی آنان موجب خشم الهی و قرار گرفتن در صف
منافقان و
کفّار خواهد شد و پایانی جز
آتش دوزخ ندارد.
احادیثی که به شمار اوصیا و جانشینان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تصریح دارند، در کنار احادیثی که نام اهلبیت در آنها آمده است،
از روشنترین اقدامات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معرّفی اهلبیت به شمار میروند.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، حقوقی است که ایشان برای جایگاه سیاسی ـ اجتماعی اهلبیت، بیان نموده است، مانند:
حقّ مودّت (دوستی)،
حق ولایت (پیشوایی)،
حق اطاعت،
حق خمس و
حق صلوات.
همه اقدامات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جهت معرّفی «اهلبیت»، مقدّمه بیان جایگاه سیاسی ـ الهی آنان و توضیح این حقیقت بود که چرا
خداوند، آنان را به عنوان اوصیا و جانشینان وی و زمامداران سیاسی جامعه معرّفی نموده و چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشتی با آنان را آشتی با خود و جنگ با آنان را جنگ با خود میداند.
بررسی
سیره نبوی نشان میدهد که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از هر راه ممکن برای معرّفی اهلبیت (که در واقع، آینده سازان جهان اسلام پس از وی بودند) بهره گرفت و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، و حجّت را بر امّت تمام کرد؛ ولی افسوس که با همه تلاشها و
سفارشهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، تاریخ صدر اسلام
نشان میدهد که اگر ایشان توصیه میکرد به خاندان او
ظلم و
ستم کنند، بیش از آنچه کردند، ممکن نبود انجام دهند!
جالب توجّه، این که: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، خود، آینده را میدید که پس از او امّتش با «اهلبیت» چه میکنند. از این رو، بخش عمدهای از احادیث نبوی، در نهی از ظلم و جور بر اهلبیت است.
در احادیث متواتری که
شیعه و
اهلسنت، آنها را نقل کردهاند، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیشگویی کرده که قائم اهلبیتِ ایشان (
امام مهدی (علیهالسلام))،
حکومت جهانی اسلام را تشکیل خواهد داد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
از این پیشگوییها میتوان به عنوان آخرین اقدام پیامبر برای معرفی اهلبیت، یاد کرد.
در کنار اقدامات روشنگرایانه پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای بیان معنا و مصداق «اهلبیت» در
آیه تطهیر، گزارش شماری از همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند:
امّسلمه و
عایشه از چگونگی نزول این آیه نیز گواه آن است که مراد از «اهلبیت»، همه نزدیکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیستند؛ بلکه مقصود، اصحاب کسایند. ویژگی این گزارشها، در این است که امّسلمه و در گزارشی، عایشه روایت کردهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ پرسش آنان که: «آیا من از اهلبیت نیستم؟»، با صراحت اعلام میفرماید که اهلبیت او، اصحاب کسایند و آن دو تنها همسران پیامبرند.
گزارش بسیاری از یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند:
ابو سعید خدری،
اَنَس بن مالک،
براء بن عازب،
ثوبان،
جابر بن عبد اللّه انصاری،
سعد بن ابی وقّاص و...، از چگونگی نزول آیه تطهیر نیز دلیل دیگری برای اثبات معنا و مفهوم واقعی «اهلبیت» است.
اهلبیت (علیهمالسّلام) خود نیز نزول آیه تطهیر را همانگونه گزارش کردهاند که شماری از همسران و بسیاری از یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت نمودهاند.
افزون بر این، آنان در مناسبتهای مختلف، جایگاه قرآنی خود را به عنوان «اهلبیت» بیان و در مواردی به آن احتجاج نمودهاند. (فی المصدر: عبیداللّه)
میتوان گفت: اتّصافِ جمع خاصّی از خاندان رسالت به ویژگیهای کاملترین انسانها، بهترین و محکمترین سند برای تبیین معنا و مفهوم «اهلبیت» است.
به سخن واضحتر، در احادیث فراوانی، ویژگیهایی از نظر علمی، اخلاقی و عملی برای اهلبیت ذکر شده که اگر کسی واجد آن ویژگیها باشد، سرآمد همه انسانها و
امام و
اسوه آنها خواهد بود، این ویژگیها پس از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، تنها در افراد معدودی از خاندان رسالت وجود داشت. بنا بر این کسی جز آنها نمیتواند مصداق آیه تطهیر و معنای «اهلبیت» باش
گفتنی است که همه
مفسّران شیعه و بسیاری از
مفسّران اهلسنّت بر این باورند که
آیه تطهیر در باره
اصحاب کسا یعنی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهمالسّلام) نازل شده است و منظور از «اهلبیت» آناناند. (البتّه پیروان اهلبیت (علیهمالسّلام) معتقدند که «اهلبیت» بر یازده امام از فرزندان امام علی (علیهالسّلام) نیز اطلاق میگردد.)
البتّه در میان اهلسنّت، آرای دیگری نیز در تفسیر «اهلبیت» در آیه تطهیر، وجود دارد، که عبارتاند از:
۱. مقصود، همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)اند.
۲. مقصود، همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسّلام)اند.
۳. مقصود، همه خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اعم از همسران، فرزندان، نزدیکان و حتّی خدمتکاران منزل ایشاناند.
۴. مقصود، همه کسانیاند که
صدقه بر آنها
حرام است.
با تأمّل در آنچه در تبیین معنای «اهلبیت» بیان شد، مشخّص میگردد که هیچ یک از این آرا قابل قبول نیستند. تنها پرسشی که درباره آیه تطهیر به ذهن میآید، این است که: چرا در میان بیان وظایف همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، مطلبی آمده که شامل همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیشود؟
به این پرسش، پاسخهایی داده شده، از جمله اینکه: این، تنها مورد نیست که در
قرآن، آیاتی در کنار هم قرار دارند که مسائل مختلفی را بیان میکنند و قرآن، آکنده از اینگونه موارد است. همچنین در کلام فصحای عرب و اشعار آنان نیز نمونههای فراوانی از این دست دیده میشود.
علّامه طباطبایی نیز در پاسخ به این پرسش فرموده: هفتاد روایت در
شأن نزول آیه تطهیر نقل شده که در میان آنها حتّی یک روایت وجود ندارد که بگوید: آیه تطهیر دنبال آیات مربوط به همسران پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده است، و از مفسّران هم، حتّی یک نفر، این سخن را نگفته است. کسانی هم که گفتهاند آیه مورد بحث، مخصوص همسران پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است (چنانکه به
عکرمه و
عروه نسبت داده شده)، نگفتهاند آیه تطهیر همراه با آیات مربوط به همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده است.
بنابراین، باید گفت: آیه تطهیر از جهت نزول، جزو آیات مربوط به همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و متّصل به آنها نیست، و قرار گرفتن آن در میان آن آیات، یا به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و یا بعد از رحلت ایشان به هنگام گردآوری
قرآن، ضمن آن آیات قرار گرفته است.
مؤیّد این سخن، آن است که اگر این قسمت از آیه «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» (که در حال حاضر، جزو آن است) حذف شود، آیه یاد شده با آیه بعدی کاملاً منسجم است و به نظر نمیرسد چیزی از آن حذف شده باشد...
حدیثنت، برگرفته از مقاله «مفهوم اهلبیت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۲/۱۷.