معجزه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش : معجزه چگونه دلالت بر صدق گفتار آورنده دارد؟
پاسخ :
صدق ادعای
پیامبر راستین از سه راه ثابت می شود:
۱• از راه قرائن اطمینان بخش
۲• معرفی پیامبر پیشین یا
معاصر۳• از راه ارائه معجزه .
معجزه به معنای عاجز کننده است و در اصطلاح امر
خارق العاده ای است که همراه با دعوی
نبوت و
تحدی و
مبارزه طلبی است و با مدعا هماهنگ می باشد و کسی از عهده
معارضه با آن بر نمی آید.
امام صادق(ع) فرمود:
خداوند معجزه را در
اختیار نبی و
امام قرار داد تا
دلیل باشد بر صدق ادّعای وی که می گوید: من از جانب خدا می باشم. معجزه آیت الهی است که جز به دست
پیامبران و حجتهای خود روی
زمین نسپارد تا بدین وسیله
راستی راستگو و
دروغ دروغگو ثابت گردد.
سحر از نظر لغت و اصطلاح چند معنا دارد:
۱-
خدعه و
نیرنگ و
شعبده و
تردستی ۲- خیالات بدون
حقیقت و
واقعیت، همانند شعبده و تردستی.
۳- جلب شیطانها از راههای خاصی و کمک گرفتن از آنان.
از مجموع موارد واژه
سحر در
قرآن استفاده می شود که سحر به دو بخش تقسیم می شود.
۱- مقصود از آن فریفتن و تردستی و شعبده و
چشم بندی است و حقیقتی ندارد.
۲- بعضی از سحرها اثری می گذارد، مثلاً میان
مرد و همسرش
جدایی می اندازد.
حال که
تعریف و حقیقت این دو آشکار شد، تفاوت آنها روشن می گردد:
۱- معجزه توسط پیامبر یا امام به منظور اثبات ادعای
نبوت و
امامت و سایر امور صورت میگیرد، در حالی که سحر توسط اشخاصی که قصد انحراف مردم از مسیر حق را دارند یا برای استفاده منفی و ضد انسانی صورت میگیرد و مردم را از
خداپرستی باز می دارند.
۲- افراد عادی از انجام معجزه عاجزند، ولی هر کس می تواند سحر و
جادو را فراگیرد. معجزه نیاز به
تعلیم و
تربیت خاص ندارد، بر خلاف سحر
۳- معجزه واقعی است و هیچ گونه
نیرنگی در آن راه ندارد. اگر
حضرت عیسی(ع)
مرده را زنده می کرد، چشم بندی و تردستی در کار نبود، در حالی که سحر و جادو در بسیاری از موارد با استفاده از خطای دید صورت می گیرد و چیزی را که واقعی نیست، به صورت واقعی نمایش می دهند، مانند
داستان حضرت موسی و
ساحران که
جادوگران با انداختن
طناب هایشان،
چشم و دیده
مردم را سحر نموده و آنها خیال می کردند بندها مار شدهاند، در حالی که حقیقت نداشت. اما
عصای موسی، واقعاً و حقیقتاً مار شده و همه طنابها را بلعید. معجزه متکی به نیروی الهی است، بر خلاف سحر؛ از این رو تحت تأثیر نیروی قوی تری قرار نمی گیرد.
۴- معجزه به
اذن الهی توسط پیامبر و امام صورت می گیرد، اما مواردی از سحر با استفاده از
شیاطین و اجنبه صورت می پذیرد.
۵-
قلمرو سحر و جادو محدود است , بر خلاف معجزه , که از تنوع برخوردار است، مثلاً حضرت موسی نُه معجزه داشته است.
۶- کسی که معجزه را در اختیار دارد، یقیناً راستگو است، ولی سحر و جادو چون بر مبنای غلطی استوار شده، دارنده آن نمیتواند صادق باشد.
نکته: ممکن است کاری در زمانی خارقالعاده باشد و در زمان دیگر حالت عادی پیدا کند، مثلاً
معالجه مبتلایان به
سل و یا
سرطان در گذشته امکان عادی نداشت، ولی اکنون تا حدودی جنبه عادی پیدا کرده است.
پرواز
انسان در
آسمان در گذشته خارقالعاده بود، ولی اکنون یک کار متعارف است. این امور عادی است، ولی خارق العاده نیست، زیرا از
علل طبیعی روشن و معینی کمک میگیرد، در حالی که معجزه پیوسته خارق العاده است، چه در گذشته و چه در حال ، زیرا آورنده آن از علل پنهانی کمک میگیرد.
به دیگر سخن: امور غیر عادی ممکن است کم کم حالت عادی به خود بگیرند مانند معالجه سل و برخی دیگر از بیماریهای
صعب العلاج که اگر کسی در گذشته انجام میداد میگفتند کار فوق العادهای انجام داده است، ولی انجام کاری از طریق معجزه، پیوسته غیر عادی خواهد بود، حتی پس از این همه کشفیات و
پیشرفت علوم، باز شفابخشی
مسیح با کشیدن یک دست، غیر عادی خواهد بود.
سایت پرسمان.