معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معاد جسمانی، ملاصدرا، علامه طباطبایی، مسائل فلسفی.
پرسش: لطفاً در مورد معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا توضیح دهید و چرا علامه طباطبایی این بحث را در فلسفه درس نمیدادند؟
پاسخ:
درباره فراز اول سؤال باید گفت: دیدگاه
صدرالمتألهین به دلیل ژرف و عُمق خاصی که دارد و در آثار فلسفی او با بیان بسیار عمیق مطرح شده است؛ لذا ممکن است برداشتهای گوناگون از دیدگاه او بشود؛ اما حقیقت آن است که دیدگاه ایشان در کلمات محکم او و نه تعبیرات (متشابه) او باید دقت شود و همه سخنان او را به کلمات محکم او ارجاع داد. بههرحال فرازهایی از سخنان او در اینجا بازگو میشود تا دقیقاً دیدگاه او از کلمات خودش به دست آید: او در جایی گفته است:
اگرچه گفتهاند که در معاد عینی همین
روح با بدن مثل این بدن دنیا و نه عین آن برمیگردد و این حرف را بسیاری از علما از جمله
غزالی بیان کرده و در شرح مقاصد در
مقام بیان حرف غزالی گفته شده که نصوصی که بحث
معاد را مطرح نموده، ناظر به مثل این بدن است و نه شخص و عین همین بدن؛ اما از نظر من این حرف و برداشت از معاد درست نیست و در جاهای متعدد از کتابهای خود گفتهام معاد از نظر ما به این است که این شخص مثلاً (زید) با عین همین صورت و
چهره و عین همین دست و عین همین اعضا با تمام مشخصات و جزئیات خود برمیگردد.
و در جای دیگر نیز میگوید: اعتقاد ما در
حشر بدنها در
روز قیامت این است که از قبر بدنهای انسان به گونهای بیرون میآید، که هر کسی او را نگاه کند، میگوید این فلان شخص و آن فلان شخص است، نه اینکه با بدنی مثل و شبیه بدن
دنیا باشد؛ چون در معاد مجموع نفس و بدن به عینشان است نهتنها نفس چنانکه فلاسفه مشائی پنداشتهاند و نه بدن ماده عنصری که برخی
متکلمین گفتهاند و نه بدن مثالی که
شیخ اشراق قائل است و نظر من براساس دلایل عقلی که معارف دینی آنها را تأکید میکند، عین همین بدن با
روح در قیامت مبعوث میشود.
و نظیر این بیان را در جای دیگر نیز دارد، آنجا که میگوید:
حق در مسئله معاد این است که در قیامت همین شخص عیناً با همین بدن و نفس مبعوث میشود، پس این نفس بعینها و این بدن بعینه وارد محشر میشود که اگر شما او را ببینید میگویید این فلان شخص است که در
دنیا دیده بودم گرچه تحولات گوناگون بر او گذشته است، اما عینیت بدن او همچنان محفوظ است.
ممکن است از اینگونه کلمات ملاصدرا تفسیرهای گوناگون ارائه شود، چه اینکه این کار شده است؛
اما
امام خمینی در
مقام بیان دیدگاه ملاصدرا گفته است: «آخوند، قولش این است که معاد، هم روحانی و هم جسمانی میباشد و
انسان با عین همان جسمی که در عالم طبیعت بوده، با تمام حیثیات و جهات و خصوصیات، بدون ادنی تفاوت و بدون مثلیت بلکه به نحو عینیت، معاد و
حشر خواهد داشت».
و در جای دیگر دیدگاه صدرالمتألهین را چنان
تقریر کرده است: والحاصل: انسان یک موجودی است که پیوسته از این نشئه به طرف آن نشئه ذاتاً و جوهراً بیرون میرود؛ یعنی مدام دارد صفای وجودی و شدت و لطافت جوهری پیدا میکند، همین انسان مادی و طبیعی است که پیوسته دارد به مداراج
طبیعت ارتقا پیدا میکند؛ چنانکه از خاک ترقی کرده و بعد از ترقیاتی به صورت منویت در اصلاب و سپس ارحام قرار میگیرد و از خون و
علقه و
مضغه و
لحم و عظم و خون و رگ و مغز، ارتقای ذاتی پیدا میکند و دارای جسم و بدن شده و صورتی پیدا کرده و همینطور صفای ذاتی و لطافت جسمی، روزافزون است تا به فعلیت کامل برسد و از یک طرف هم فضولات بدنی و جسمی از هر عضوی دورانداخته میشود و این بدن را تحلیل میدهد، با اینکه شخصیت، همان
شخصیت و جسم، همان جسم است، فضولات بدنی و
گوشت و پوست و رگ و استخوان و مغز را که به تحلیل رفته است، اگر جمع میکردند، یک انبار بزرگ بود؛ ولی این رفض و دورانداختنیهای تدریجی و غیر بیّن و نامحسوس در شخصیت این شخص تفاوت ایجاد نمیکند، با اینکه
عقل متوجه همه این تبدیلات است؛ اما عینیت شخصیت در نظر من بدون شائبه مجاز محفوظ است؛ پس این موجود، متدرج الخروج از طبیعت به سوی صفای وجودی و شدت
کمال است که پیوسته مرتبهای به مرتبهای تبدیل میشود و همین جسم و بدن هم یک وجهه باطنی داشتند که به صفای جسمی و لطافت بدنی کمکم مبدّل میشود ... دراینحال جسم طبیعی به جسم صاف و لطیفی تبدل پیدا کرده و این پوست و قشر کلفت و خشن را که بدن ظاهری محسوس میباشد، یک دفعه میاندازد ... و بالاخره در آخر در اثر تبدلات، بدن جسم لطیفی در غایت لطافت حاصل میشود؛ به طوری که ظل نفس است، منتها نتیجه تحلیلات و حرکتهای جوهری، صفا و لطافت لُب و مغز است ... و اینها همه بر اثر
حرکت جوهری برای بدن پدید میآید که در این عصر ملحق به
بدیهیات است ... (تفصیل این بحث را که بسیار مفید است در منبع ذیل جویا شوید:
)
آنچه بیان شد بهترین و روشنترین تقریری است که
امام خمینی از دیدگاه صدرالمتالهین درباره
معاد جسمانی ارائه داده است و خلاصه آن این شد که همین بدن و جسم بر اثر حرکت جوهری به گونهای ساخته میشود که متناسب با
عالم آخرت و قیامت شود و با نفس خود با هم وارد محشر و عالم ابدی میشود.
اما درباره فراز دوم سؤال باید گفت: علامه طباطبایی درباره معاد دقیقترین حقایق را مطرح کرده و درباره معاد جسمانی و روحانی به تفصیل سخن گفته است.
ولی در مباحث فلسفی و درسهای فلسفی و با رویکرد فلسفی، گرچه ممکن است گزینههای متعدد مطرح شود، اما در مجموع حقیقت آن است که زمینه برای طرح مسائل معاد در زمان ایشان به روش فلسفی مساعد نبوده است؛ چون اساساً شرایط موجود در زمانی که ایشان مباحث اعتقادی را با رویکرد فلسفی در حوزه مطرح میکرد، به گونهای بوده است که برخی طرح آن مسائل را به صورت گسترده و به طور عمومی به صلاح نمیدیدهاند و نظرشان این بوده است که این مسائل حتیالامکان در محافل خصوصی آن هم به صورت بسیار گزینشی مطرح شود، چون ممکن است که برای عدهای از نظر اعتقادی قابل هضم نباشد و مشکلات به وجود بیاورد. (تفصیل این مسئله را در منبع زیر جویا شوید.
)
نکته دیگر این است که در زمان ایشان جریان افکار کمونیستی در همه جای جهان و از جمله در دانشگاههای ایران با شعارهای سیاسی و اقتصادی بهشدت تبلیغ میشده است و بیشترین تلاش بزرگانی چون علامه طباطبایی این بوده است که پیش از هر مسئلهای دیگر، مباحثی را مطرح کنند که با افکار خداستیزی کمونیستها مقابله شود؛ یعنی مسائل توحیدی و ماوراءالطبیعی (نظیر مسئله عوالم مجردات و امثال آن) و چون بحث معاد زیاد مورد بحث و شبهه نبوده است، لذا بیشتر مسائل دیگر مطرح شده و مباحث معاد فرصت طرح پیدا نکرده است؛ به خصوص آنکه در زمان علامه شرایط از هر نظر برای کارهای فکری و فلسفی مثل این زمان فراهم نبوده است و محدودیتهای گوناگون وجود داشته است؛ لذا تلاش بزرگان بیشتر صرف مسائل مبتلابه میشده است.
چه اینکه از علامه نقل میشود که ایشان معتقد بوده است که سطح فکری جامعه علمی و سطحاندیشه بشر تاکنون در حدی نیست که بتواند مسائل معاد را با رویکرد فلسفی مورد نظر ایشان هضم نماید. لذا نقل شده که ایشان میفرمود: «بحث معاد هنوز بحث روز بشری نشده است»؛ یعنی باید زمینههای عقلانی و فلسفی طرح این بحث دقیق در جامعه فکری مطرح شده و بهخوبی جا افتد و سپس به مباحث بعدی و روبناییتر پرداخت.
۱. امام خمینی، معاد از دیدگاه امام خمینی، مؤسسه آثار امام، ۱۳۷۸ش.
۲. دکتر محمد ذبیحی، مبدا و معاد صدرالامتالهین، اشراق، قم، ۱۳۸۰ش.
۳. صدرالمتالهین، اسفار، ج۹، دارالاحیاء بیروت، بیتا.
۴. محمد شجاعی، معاد و بازگشت به خدا، ج۱-۲، سروش تهران، ۱۳۸۰ش.
۵. صدرالمتالهین، شواهد الربوبیه، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۲ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۲۵.