مراجعه به مشاور در اختلافات خانوادگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سوء ظن، مشاوره، روانپزشک، قهر و آشتی.
پرسش: یکی از بستگان نزدیکم مردی خوشگذران، خوشاخلاق و خوشبرخورد با دیگران است؛ اما نسبت به خانمش، بسیار بدبین بوده و همیشه نسبت به او سوءظن دارد. با شکهای بیموردش زندگی را به کام
زن و دو فرزندش تلخ کرده است. با اینکه دخترش دوازده ساله و به نسبت بزرگ است، آنقدر حساس به کارهای او نیست. چند بار تاکنون همسرش به قهر رفته خانه پدرش و این بار حدود دو ماه است که رفته و به هیچ عنوان حاضر به برگشت نمیشود. من خودم چند بار سعی کردهام او را راضی کنم که برگردد، البته به شرط اینکه قبلش پیش روانپزشک بروند (هر دو)، ولی خانمشان راضی نمیشد. آقای مورد بحث هم یک جلسه بیشتر نرفت. لازم به ذکر است که این زوج ابتدا
عاشق هم بودهاند و با اینکه خانواده آنها مخالف بودهاند، باز با هم ازدواج کردهاند. اطرافیان هم از میانجیگری خسته شدهاند. به نظر شما راه چاره چیست؟ از دست من چه کاری برمیآید؟
پاسخ:
از آنجا که در نظیر چنین مسائل پیچیده نیاز به آگاهی دقیق از نوع
زندگی و کیفیت ارتباطی زوجین از ضروریترین و بنیادیترین مراحل حل مسئله و برطرف شدن تعارضها میباشد، لذا مراجعه حضوری به مشاوران و
خانواده درمانگران اجتنابناپذیر مینماید. مسئله مذکور میتواند دلایل گوناگونی، حتی دلایل تاریخچهای شامل کوتاهی طرفین که در آن هر دو طرف به اندازهای تقصیرکار باشند وجود داشته باشد؛ لذا این مسئله کاملاً تخصصی به نظر میرسد و گاه میانجیگری بیمورد اطرافیان به دلیل عدم تخصص در مسئله، باعث وخیمتر شدن اوضاع میگردد و کار مشاوره و درمان را به نحو فزایندهای با دشواری مواجه میکنند. در هر صورت باید آگاه بود که مسائلی را که تا این اندازه پیش رفته و استوار شده است، با نصایح و پندواندرزهای اخلاقی نمیتوان برطرف نمود و کاری از دست شما یا اطرافیان برنمیآید. تنها کمک شما و اطرافیان میتواند روشنگری نسبت به مراجعه به درمانگر ماهر و زبردست باشد. (یعنی مشاوره خانواده و خانواده درمانگر نه روانپزشک).
در نامهتان قید فرمودهاید «شوهر مراجعه به روانپزشک داشته، ولی خانم امتناع کرده»؛ چنانچه این اصطلاح را درست به کار برده باشید، باید به عرض سرکار برسانم روانپزشکی در ابتدای کار ـ در خصوص این مورد ـ ضرورتی ندارد. به نظر میرسد که احتمالاً
ترس خانم هم از همینجا بوده است. بله! متأسفانه به دلیل عدم شناخت کافی و افکار عوامانه وقتی صحبت از مراجعه به
رواندرمانی،
روانشناسی،
روانپزشک و نظایر آن میشود، ذهنها همه منعطف به این میشود که «مگر اختلال حواس یا عقبافتادگی دارم که پیش
روانشناس و ... بروم»؛ حتی در مواردی هم که خوشبین هستیم، به خاطر ترس از بر سر زبانها افتادن و خبردار شدن دیگران امتناع مینماییم و مرور زمان مسئله را حادتر مینماید. روانپزشک، یک
پزشک است که آموزش دیده است تا از طریق تجویز دارو در وضعیت فرد مراجع، بهبود ایجاد کند، آنها میتوانند سوابق پزشکی بیماران را بررسی کنند، آنها را معاینه کنند، نتیجه و جواب آزمایشگاه را تحلیل کنند و دارو تجویز کنند.
فرض کنید که به علت پرکاری ترشح
غده تیروئید دچار افسردگی شود یا به علل پزشکی دیگری زیاد پرخاشگری کند و یا دچار
وسواس و سوءظن شود. در اینجا منشأ بروز مشکلات در واقع وجود یک اختلال بدنی است؛ اما گاهی مشکلات، ناشی از عوامل غیر بدنی است؛ مثلاً فردی زود عصبانی میشود چون در دوران کودکی در محیط خانوادگی که پدر و مادر
جنگ و دعوا و ضرب و شتم داشتهاند رشد کرده یا فردی در پی شکستهای مکرر و
مرگ نزدیکانش دچار
افسردگی شود و یا دچار
سوءظن شود، در اینجا ضرورتی ندارد به سراغ روانپزشک برویم؛ بلکه با مراجعه به روانشناس بالینی و گذراندن طول درمان، بهبودی حاصل میگردد. گاهی مشکلات هم در ظاهری سادهتر رخ میدهند؛ «فردی به دلیل رفتارهای ناشایست همسرش به او سوءظن پیدا کند (پس گاهی سوءظن عکسالعمل به رفتار غیر صحیح دیگران است.)، فرد دیگری در مدرسه با همکلاسیاش بر سر مسئلهای دعوا کنند و حال خوبی نداشته باشند.». «جوانی نتواند تصمیم بگیرد که پس از شکست پیاپی در کنکور چه کند» که در این سطح از مشکلات بایستی به
مشاوره رجوع کرد، ملاحظه میفرمایید که تقربیاً هیچیک از این مشکلات کوچکترین ارتباطی با ضعف عقلانی ندارند.
پس در واقع میبینید که این نوع کمکها در واقع به نوعی شبیه همان کمکهای روانی غیر رسمی است که به شکل تسکین دادن، راهنمایی، به صحبتهای دیگران با
صبر و حوصله گوش فرا دادن که معمولاً از ناحیه اعضای
خانواده و سایر بستگان نزدیک فراهم میآید،
اما به گونهای تخصصی و منظم و حسابشده که برای آن آموزش دیده است و آنگونه که بر سر زبانها افتاده و ترسبرانگیز است نمیباشد.
در خصوص مورد شما، لازم است فرآیندی را براساس مراجعه به مشاور (نه روانپزشک) شروع نمایند که با توضیحات ارائهشده، جای هیچگونه نگرانی نیست و خانم میتواند بهراحتی به متخصص مشاوره مراجعه نماید. چون حضور یکی از زوجین بهتنهایی کفایت نمیکند. حتی اگر فرض کنیم مشکلات صرفاً از ناحیه شوهر است و اوست که «سوءظن» دارد، چنانچه همپا و همراه او باشیم، بهتر خواهیم توانست مشکلات مربوط به وی را درک کنیم و با کمک به او بتوانیم
زندگی توأم با شادکامی را مشترکاً
تجربه کنیم؛ ازاینرو چنانچه تنها زن یا شوهر برای درمان رجوع کرده است ـ همانطور که قبلاً متذکر شدیم ـ اقداماتی برای دعوت از همسر او نیز برای حضور در جلسات درمان به
عمل میآید.
تا مشاور و رواندرمانگر با قرار گرفتن در متن زندگی و اطلاع یافتن از روابط زوجین بهتر بتواند تصمیم بگیرد و برای رفع تعارض اقدام نماید. البته شما میتوانید از افراد با نفوذ که با آنها رابطه صمیمیای دارند و مورد
اعتماد آنها هستند کمک بگیرید تا آنها را به مشاوره حضوری تشویق کنید.
در انتخاب
مشاور لازم است دقت زیادی به خرج دهید و به سراغ کسانی که به صورت غیر تخصصی و غیر قانونی به چنین امری اشتغال دارند، نروید. چه ناکامی ناشی از آن میتواند مسئله را حلناشدنی جلوه دهد؛ بنابراین توصیه میشود از مراکز درمانی و نهادهای علمی دانشگاهی استفاده نمایید و یا از آنان بخواهید فردی متخصص را به شما معرفی نمایند.
در خصوص
قهر و آشتیها، تقریباً در همه خانوادهها لحظاتی از همدیگر دلخور میشویم و سپس راه
آشتی پیش میگیریم و این مسئله بارها و بارها تکرار میشود؛ اما همسر ایشان اگر به عنوان راهی برای تغییر
اخلاق و رویه شوهر خود آن را به مدت طولانی برگزیده، بسیار بعید است چنین راهی موثر واقع شود. اینگونه اعتراضها در موارد جزئیتر آن هم به مدت کوتاه شاید مؤثر واقع شود، اما آنجا که مسئله یک خصوصیت اخلاقی پایدار تا چه اندازه میتوان
امید داشت؟ تقریباً هیچ؛ از طرفی دیگر، راههای رجوع به درمانگر از احتمالات بهبود و اثربخشی به میزان قابل اعتماد و بالایی برخوردارند؟ چرا از این راههای ناسالم و نامطئمن که خود نوعی بدرفتاری هستند استفاده کنیم؟
برخی انسانها به علت عدم آشنایی به جریان و تحول زمان دورنمایی بسیار زیبا و رویایی برای آینده خود تصویر کرده و بدان خیال تن به
ازدواج دادهاند
و زندگی بهاصطلاح «عاشقانهای» را شروع کردهاند. غافل از آنکه سر راه زندگی
انسان به عللی گوناگون مسائل و مشکلات پدید میآید و برای آن کس که تمرین تحمل نکرده، وضع به گونهای خواهد شد که پس از چندصباحی میل به جدایی پیدا میکنند. به آنها بگویید: به یاد داشته باشیم که راحتی و
آرامش همیشگی در این
دنیا معنی ندارد و باید با سختیها دستوپنجه نرم کرد و در عین حال آنها وسایل و ابزار
امتحان و
آزمایش ما در این دنیا هستند. چهقدر برای کسی که روزی عاشقش بودهاید
ارزش قائل هستید که به او و خودتان در حل مشکل کمک کنید.
۱. روانشناسی رابطه، دکتر غلامعلی افروز، انتشارات نوادر تهران.
۲. خانواده متعادل، محمدرضا شرفی، انجمن اولیا و مربیان.
۳. آیین همسرداری، ابراهیم امینی، انتشارات اسلامی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مراجعه به مشاور در اختلافات خانوادگی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۹/۰۷.