لزوم داشتن الگو در زندگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: داشتن الگو.
پرسش: چرا یک زن یا دختر
مسلمان نیازمند الگوست؟ با دلیل توضیح دهید؟
پاسخ: دادن ملاک و معیار کلی در رابطه با باید و نباید یک زن مسلمان، مبهم است، پس باید
اسلام یک نمونه و الگو ارائه دهد که ملاکها و معیارهای زن مسلمان در او کاملاً پیاده شده باشد تا زنان ببینند که این معیارها قابل عملی شدن هست و ثانیاً این معیارها چگونه قابل پیاده شدن میباشد.
قبل از ورود به بحث بهتر است الگو را تعریف مختصری بکنیم. منظور از «الگو»، نمونه عینی و مشهود یک فکر و عمل در ابعاد گوناگون است که برای رسیدن به
کمال ، از سوی دیگران پیروی میشود ناگفته نماند که واژههای
امام ، اُسوه، قُدوه، مُدل، نمونه، مثال، سرمشق، هادی، دلیل، حجّت نیز در متون اسلامی و
تعلیم و تربیت و
روان شناسی تقریباً به معنای «الگو» هستند.
تذکر:بعد از تعریف الگو تذکر مطلبی لازم است و آن اینکه اگر
انسانی وارسته شد الگوی دیگر انسانهاست. اگر مرد است الگوی مردم است نه مردان، و اگر زن است باز الگوی مردم است نه زنان. این مطلب را
قرآن کریم به صورت صریح روشن کرده و چهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) ذکر میکند. زن، چه بد و چه خوب نمونه زنان نیست،
زنِ نمونه است. فرق است بین این دو مطلب که اگر زن خوب شد، آیا نمونه زنان میباشد یا زنِ نمونه است؟ چه این که مرد اگر خوب، نمونه مردان نیست بلکه مردِ نمونه است. قرآن کریم میفرماید: آن که خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زنِ خوب، نمونه زنان نیست بلکه زنِ نمونه است، چه این که زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلکه نمونه انسانهای بد است.
برای اینکه یک زن بخواهد یک زن
مسلمان باشد، لازم است به یک عدّه بینشها معتقد باشد و به تبعِ آن به یک عدّه رفتارها ملتزم باشد. اگر
اسلام بیاید و بگوید با همین ملاکها و معیارها باید زن مسلمان باشد، یک حرف مبهم ارائه کرده است چون چگونگی تحقّق معیارها نشان داده نشده است و از طرفی عملی بودن این معیارها زیر سوال است. در نتیجه حجّت بر زنان تمام نمیشود. پس باید اسلام یک نمونه و الگو ارائه دهد که ملاکها و معیارهای زن مسلمان در او کاملاً پیاده شده باشد تا زنان ببینند که این معیارها قابل عملی شدن هست و ثانیاً این معیارها چگونه قابل پیاده شدن میباشد. بنابراین، اگر کسی معیارها را بشناسد این امر او را از مزیّت مشاهده تحقّق آنها بینیاز نمیکند.
شهید مطهری نیاز به الگو و دلیل آن را اینگونه بیان میکنند:
شناختن
انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین
واجب است که حکم مدل و الگو و حکم سرمشق را دارد؛ یعنی اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم چون اسلام میخواهد انسان کامل بسازد و تحت
تربیت و تعلیم اسلامی به کمال انسانی خود برسیم، باید بدانیم که انسان کامل چگونه است سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمائی است و مشخصاتِ انسان کامل چگونه مشخصاتی است تا بتوانیم خود و جامعه خود را آنگونه بسازیم.
خصیصه
کمال گرایی آدمی او را از درون به حرکت وا میدارد تا خود را به کسانی که مظهر کمالات هستند نزدیک کند و صفات ایشان را اقتباس کرده، آنها را در
شخصیت خود جذب کند.
زندگی مشتمل بر قواعدی است که انسانها مخصوصاً در سنین جوانی مایل هستند آنها را بیاموزند و بهترین شیوه کاررا در تأسی جستن به رفتار و منش افراد مورد قبول خویش میدانند، تا بر این مبنا بتوانند به شخصیت یک مرد یا زن کامل دست یابند.
همانگونه که اگر وسایلی همچون متر، ترازو، عدد، ساعت و دماسنج را از اجتماع انسانها برگیرند، زندگی دشوار و رنج آور و پر ابهامی به آنها روی خواهد آورد و در عادیترین مسائل زندگی سرگردان خواهند شد؛ چنانچه الگوهای انسانی مناسب نیز برای افراد وجود نداشته باشند، جامعه در ابهام و سرگردانی به سر خواهد برد. در آن صورت، ما برای سنجش رشد و میزان
شجاعت و
ترس ،
سخاوت و
انصاف ،
عدالت و
علم ، فضیلت و
تقوا و دیگر صفات عالی و دانی چه باید بکنیم.
بر این اساس، الگوی عملی در جریان تعلیم و تربیت جایگاهی اساسی و غیرقابل حذف دارد.
برخلاف آموزش نظری،
یادگیری از الگوی عملی بسیار سریع صورت میگیرد. برخلاف آموزش نظری که به صورت مستقیم یاد گیرنده مورد خطاب و
آموزش میگیرد و احیاناً باعث فشار ذهنی و روانی بر وی میگردد، در روش یادگیری الگویی، آموزش به شکل غیرمستقیم و بدون هیچ گونه فشار ذهنی واقع میشود. و هم چنین آموزش از طریق الگوی عملی سریعترین و سادهترین راه ها برای تربیت و
هدایت متربّی است.
پس راحتترین راهی که یک زن مسلمان میتواند به حدّ مطلوب
کمال برسد وجود الگو میباشد.
گرایش به الگوهای برجسته، افکار انسان را منظّم رده، به افکار انسان
تمرکز میبخشد تا بدین طریق بر
بحران هویت که بیشتر در جوانی آشکار میشود؛ به خوبی فائق آیند. زیرا همگرایی فکری زمانی پدید میآید که آدمی در صدد
همانندسازی با شخصیّتی برتر از خود برآید.
الگو گرایی، انسان را به تعالی روح و همتهای والا فرا میخواند. آشنایی با چنین الگوهایی انسانها را به نوعی
تحسین وا میدارد و آنها برای دستیابی به منزلت رفیع الگوها، از هدفهای محدود و زندگی روزمرّه فراتر رفته، به نوعی حیات معقول و معنوی سوق مییابند.
شناخت الگوهای رشید و بالنده موجب به کار افتادن استعدادهای راکد و ظرفیتهای پراکنده انسان میشود. حالت جذب و انجذابی که در پرتو تماس و آشنایی با الگوها به انسان دست میدهد چنان نیرومند است که توانایی به جریان انداختن تواناییهای کنون و بلااستفاده انسانِ الگوگیرنده را دارد.
الگوهای عملی مطلوب و مفید در زمینههای گوناگون، انجام کارهای سخت در زمینههای متفاوت را تسهیل میبخشند.
اسوههای مطلوب و حسنه عامل پیشگیری از انحرافات فکری، رفتاری انسانها میشود و روشی برای مقابله با
تهاجم فرهنگی غرب میباشد. چون غربیها هم با الگوهای بد که به آنها جذّابیّت هم میدهند، به طور
ناخودآگاه جوانان را به انحراف میکشند.
وجود الگوهای عملی شایسته در مکتب و نظام فکری اسلام دلیل حقانیّت و درستی آموزههای آن مکتب است که به طور صریح، امکان پای بندی به آموزههای آن را اعلام میدارد.
• روشهای تربیت، سید مهدی موسوی کاشمری، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علیمه قم، چاپ اوّل، ۷۹.
• جامی از زلال کوثر، استاد مصباح یزدی، مؤسسه امام خمینی، چاپ اوّل، ۱۳۸۰.
سایت اندیشه قم.