• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قرض‌الحسنه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه : قرض، وام، بدهی، قرض الحسنه.
پرسش : قرض الحسنه به چه معناست؟
پاسخ : قرض الحسنه به قرضی گفته می‌شود که نیکو و زیبا باشد و نیکو بودن قرض یه شرائطی دارد که در ذیل ذکر می‌شود.



کلمه قرض الحسنة از دو قسمت ترکیب شده است:
۱) قرض : به معنای بریدن و قطع کردن است و مالی را که به دیگری داده می‌شود به شرط بازگرداندن (عین یا بدل آن) قرض می‌خوانند؛
[۱] راغب اصفهانی؛مفردات قرآن، بیروت، دارالقلم، چ اول، ۱۴۱۲ه.ق، ‌ماده قرض.
گویا قرض دهنده، آن مال را از بقیّه احوالش بریده است.
[۲] جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم نشر اسراء، ۱۳۸۵، چ اول، ج ۱۱، ص ۵۸۳.

۲) الحسنه: در قرآن کریم ، واژه «حسن» صفت قرض الحسنه قرار گرفته است؛ حسن یعنی زیبا و نیکو
[۳] قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج ۲، ص ۱۳۵،«ماده حسن».
و قرض نیکو آن است که از مال حلال باشد و آن را با منّت گذاردن و اذیّت ، ضایع نکند.
[۴] طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۶۰۸.

قرض الحسنه اصطلاحاً بین مردم به وام گرفتن معروف است و برای آن کارمزد نباید پرداخت کنند و آن را از مصادیق دینی می‌دانند. در اصطلاح فقها ، قرض آن است که مالی به دیگری تملیک شود به طوریکه او نیز ضامن بازپرداخت عین یا مثل یا قیمت آن چیز گردد.
[۵] خمینی (ره)، روح الله؛ تحریرالوسیله، قم، اسماعیلیان،بی تا، ج ۲، ص ۱۴۹.

قرض الحسنه در فرهنگ و اصطلاح قرآنی ، معنایی جامع دارد که شامل قرض الحسنة فقهی نیز می‌شود. زیرا از منظر قرآن کریم هر کار خیری که انسان برای خدا انجام دهد، قرض الحسنه برای اوست؛ خواه عبادت اصطلاحی باشد مانند نماز و روزه یا انفاق مالی یا کارهای خدماتی و عام المنفعه باشد: مانند مسجد و مدرسه سازی ، یا جبهه رفتن و جهاد در راه خدا .
[۶] جوادی آملی؛ همان، ص ۵۸۷.



قرض الحسنه در مکتب اسلام جایگاهی مخصوص دارد و تاکید اسلام برای کمک به فقرا و مستمندان به معنی پذیرفتن فقر نیست بلکه تلاشی برای برکندن فقر از زندگی بشری است. در شأن و مقام قرض‌الحسنه که از تعالیم دینی برخاسته، آیات بسیاری آمده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:
«کیست که به خدا «قرض الحسنه‌ای» دهد (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است که (روزی بندگان را) محدود یا گسترده می‌سازد؛ (وانفاق هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‌شود) و به سوی او بازگردانده می‌شوید (و پاداش خود را خواهید گرفت).»
[۸] ترجمه مکارم شیرازی، قم، انتشارات امیرالمومنین، ۱۳۷۸.

با توجه به آیه چند نکته قابل ذکر است:
الف- خداوند متعال مالی را که مؤمنین در راه او خرج کنند قرض گرفتن خودش نامیده است.
[۹] المیزان، ج۲، ص ۴۳۲

ب- مفهوم چند برابر شدن در نزد خداوند، عددی است که از شمارش بیرون است و انتها ندارد.
[۱۰] المیزان،ج۲، ص ۴۴۸.

در آیه دیگری چنین فرموده است:
«کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ وبرای او پاداش پرارزشی است.»
این آیه از لحن ویژه‌ای برخوردار است. خداوند، خود را آنچنان به بندگان نزدیک کرده است که به اینصورت با یک لحن دلسوزانه از آنان طلب قرض می‌کند.
قرض الحسنه از آن جا که امر کریمانه‌ای است، لذا دارای «اجر کریم» نیز می‌باشد. عبادت «من ذا الذی» در قرآن بسیار محدود است که دو مورد آن مربوط به قرض الحسنه می‌باشد و این نشانه اهمیت آن است. آیات زیاد دیگری از قبیل حدید :۱۸ و تغابن :۱۷ به این امر مهم اشاره دارد.


قرض دادن از ثمرات سخاوت و فضل است و ثواب آن بی‌نهایت است. حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود:
«هر که به مردی قرض دهد تا زمانی که قدرت بر اداء آن داشته باشد، مال او در زکوة است و خود او با ملائکه در نماز است تا آن را بگیرد.»
و در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) مروی است که بر در بهشت چنین نوشته شده است:
« ثواب صدقه را ده مقابل می‌دهند و ثواب قرض را هیجده مقابل».
[۱۴] فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، قم، توحید، ۱۳۸۰، چ ۱ ص ۵۹.میزان الحکمة، ج ۳، باب القرض، ص ۲۵۴۸، ح ۱۶۶۷۱.

در حدیثی دیگر فرموده است: «هر مؤمنی که به هر مؤمنی از برای خدا قرض دهد در هر آنی ثواب صدقه را دارد تا مال به او برسد.» سرّ مطلب در این است که در هر آنی می‌تواند آن را مطالبه کند و چون مطالبه نکند ثواب صدقه دارد. البته مراد از قرضی که ثواب آن رسیده است، قرض الحسنه‌ای است که از برای خدا باشد اما قرضی که به واسطه آن نفع دنیوی به صاحب مال می‌رسد و غرض او نفع بردن است، ثوابی ندارد.
[۱۵] نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، انتشارات قامئم آل محمد (ع)، ۱۳۸۶، چاپ پنجم، ص ۳۴۸.

در حدیثی آمده است: مؤمنی نیست که به مومن دیگری قرض دهد و ثواب آن را از خدایتعالی بخواهد مگر آنکه خداوند اجر آن را برای او به حساب صدقه بگذارد تا آن مال به وی بازگردد؛ ( یعنی پیوسته ثواب صدقه دادن دارد.)
[۱۶] فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، ص ۵۹.
[۱۷] ثواب الاعمال، ص ۷۶.

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند: «کسی که به برادر خود قرض دهد، در برابر هر درهمی که قرض داده هم‌وزن کوه احد و کوه رضوان و کوه سینا ، حسنات خواهد داشت و اگر برای وصول آن مدارا کند، از پل صراط همچون برق جهنده بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.
[۱۸] دخیل، علی محمد؛ ثواب الاعمال، قم، دارالمرتضی، ص ۴۱۴.



رسول خدا (ص) از یک سو مسلمانان را به قرض دادن تشویق و ترغیب می‌فرمودند و از سوی دیگر به آنان توصیه می‌کردند، حتی الامکان قناعت به خرج داده و از گرفتن قرض بپرهیزند. ایشان وام را مایه غصه شب و خواری روز بیان داشته
[۱۹] اصول کافی، پیشین، ج ۳ع ص ۱۸۲.
و از سنگینی کمر شکن آن به خدا پناه می‌بردند و می‌فرمودند: «خدایا از غم و اندوه و ناتوانی و کاهلی و بخلی و بزدلی و سنگینی کمر شکن بار قرض و چیرگی مردمان به تو پناه می‌برم.»
[۲۰] شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص ۲۰۵.

و در دعایی دیگر، بعد از نماز صبح می‌فرمودند: «بارالها از چیرگی قرض و چیرگی دشمن و دشمن شاد شدن به تو پناه می‌برم»
[۲۱] شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۲۲۵.



رسول خدا(ص) همان گونه که طلبکار را تشویق به صبر می‌کند، بدهکار را نیز از تعلل در پرداخت بدهی‌اش نهی می‌فرمودند، ایشان تعلل ورزیدن توانگر در پرداخت بدهی‌اش را ظلم دانسته
[۲۲] حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۲۶۶.
و می‌فرمودند: «اگر کسی بتواند حق کسی را بپردازد و تعلل ورزد هر روز که بگذرد، گناه باج‌گیر برایش نوشته می‌شود.»
[۲۳] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،‌قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج ۴، ص ۱۵.

حضرت رسول(ص) نه تنها فرد بدهکار را از تعلل در پرداخت بدهی منع می‌کردند، بلکه او را از اینکه در خود نیت ادای قرض نداشته باشد نیز به شدت برحذر می‌داشتند. رسول خدا(ص) قرض را به دو گونه تقسیم کردند؛ «قرضی که صاحبش قصد داشته آن را بپردازد، اما اجل مهلتش نداده؛ در ابنصورت من ولی او هستم و دیگر قرضی که صاحبش قصد پرداخت‌اش را نداشته در این صورت از اعمال نیک فرد بدهکار برمی‌دارند (و به فرد طلبکار می‌دهند) که در آن روز دینار و درهمی نخواهد بود.
[۲۴] هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج ۶، ص ۲۳.

ایشان پیوسته مسلمین را به جوانمردی در امر قرض سفارش می‌کردند و به آن گوشزد می‌کردند که «برترین مؤمنان و محبوبترین بندگان خدا را فردی معرفی کردند که در خرید و فروش و پس دادن و پس گرفتن قرض جوانمرد باشد.»
[۲۵] شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۷، ص ۱۸.



رسول خدا(ص) یادداشت نکردن وام مدت‌ دار به دیگران را مانع استجابت دعای طلبکار دانسته فرمودند: چند گروهند که دعاهایشان مستجاب نمی‌شود؛ از جملة این گروه‌ها کسانی هستند که وام مدت دار از کسی می‌گیرند؛ اما آن را یادداشت نکرده، بر‌ای آن شاهدی نمی‌گیرند.»
[۲۶] وسائل الشیعه، پیشین، ج ۷، ص ۱۲۶.



رسول خدا(ص) پیوسته بر رعایت بدهکاران تنگدست تأکید می‌کردند
[۲۷] کلینی؛ اصول کافی، تهران دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۳، ص ۱۸۲.
و مسلمانان را از دچار شدن به نفرین بدهکار تنگدست برحذر می‌داشتند.
[۲۸] کنزالعمال، پیشین، ج ۶، ص ۲۲۰.
ایشان می‌فرمودند: «هر که به تنگدستی مهلت دهد خداوند در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه او نیست، وی را در سایه خود درآورد.»
[۲۹] اصول کافی، پیشین، ج ۸، ص ۹.

همچنین فرمودند: «هر کس به مؤمنی قرض دهد و برای پس گرفتن آن صبر کند تا دستش باز شود مال او زکات محسوب می‌شود و در نماز با فرشتگان است تا اینکه قرضش به او برگردانده شود.»
[۳۰] ثواب الاعمال، پیشین، ص ۱۳۸.

سرّ تعبیر از هر کار خیرخواهانه به قرض الحسنه در قرآن ، محفوظ بودن عین و اصل مال، نزد خداست؛ یعنی همانگونه که در قرض و وام، مال از بین نمی‌رود و باز می‌گردد،در اینگونه امور نیز هر چه در راه خدا هزینه شود بازمی‌گردد
[۳۲] تسنیم، پیشین، ص ۵۸۷.
و بلکه چندین برابر آن را به عنوان پاداش دریافت می‌کنید.
خدای تعالی انفاق و هزینه‌هایی را که مؤمنین در راه او خرج می‌کنند قرض گرفتن خودش نامیده و این به خاطر سه چیز است.
[۳۴] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۴۳۲.

۱) می‌خواهد مؤمنان را بر این کار تشویق کند.
۲) چنین انفاقی برای کسب رضایت خداست.
۳) خدای سبحان به زودی عوض آن را چند برابر به صاحبانش برمی‌گرداند، علاوه بر آن اجر کریم هم می‌دهد، اجر کریم اجری است که در نوع خودش پسندیده‌ترین باشد و اجر اخروی همین طور است چون فوق تصوّر انسان است.
[۳۵] طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی،‌ج ۱۹، ص ۲۷۲.



قرض و عاریه دادن از سنت‌های مؤکد رسول خدا(ص) است؛ ایشان ضمن احادیث متعددی مسلمانان را به این امر خداپسندانه دعوت کرده آن را صدقه
[۳۶] کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، پیشین، ص ۲۱۰.
و بلکه بهتر از صدقه معرفی کرده‌اند و فرمودند: «شبی که مرا به آسمان بردند، دیدم که بر در بهشت نوشته است، ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض دادن، هجده برابر. به جبرئیل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون نیازمند گاه دارد و باز دست نیاز می‌کند؛ اما خواهان قرض، تقاضای کمک نمی‌کند؛ مگر از روی نیاز.»
[۳۷] شیخ صدوق، ثواب الاعمال،‌ قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴، ص ۲۸۸.

رسول خدا(ص) قرض دادن را از جمله حقوق همسایگان بر یکدیگر برشمرده
[۳۸] شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص ۱۱۴.
و کسانی را که با وجود امکانات مالی از قرض دادن به نیازمندان خودداری می‌کنند، مورد عتاب قرار داده، می‌فرمودند: «کسی که برادر دینی‌اش جهت قرض به او مراجعه کند و او قادر بر این کار باشد؛ اما این کار را نکند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌کند.
[۳۹] طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۴۳۱.



۱- قرض باید با ن یت پاک و خلوص و برای نزدیکی به خدا باشد. از این رو در قرآن در کنار نماز و زکات آمده است: «واقیموا الصلوة و اتوا الزکاة و اقرضوا الله قرضا حسنا...»
۲- قرض باید بدون نفع و سود باشد، زیرا در اینصورت ریوی بوده و حرام خواهد بود.
روایات زیادی قرض گرفتن بدون نیاز و اضطرار را ناپسند می‌دانند؛ چرا که بر خلاف منش و عزت نفس انسانی است. چون فرد مقروض خود را در مقابل طلبکار کوچک می‌بیند. علاوه بر این، آسایش روحی و تمرکز فکر خود را از دست خواهد داد.


۱- پاداش چند برابر:
«مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أضعافا کثیرة...»
واژه «کثیرة» صفت کلمه «اضعافاً= چند برابر» است و نشان می‌دهد که پاداش انفاق مضاعف و چندین برابر است.»
[۴۲] تسنیم، پیشین، ص ۵۹۳.

۲-از بین رفتن گناهان :
«و أقرضتم الله قرضاً حسناً لأُکفرن عنکم سیئاتکم...»
۳- آمرزش و تشکر خداوند :
«إن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفر لکم و الله شکور حلیم»
۴- پاداش پرارزش:
«إن المصدقین و المصدقات و أقرضوا الله قرضا حسنا یضاعف لهم و لهم اجر کریم»

سخن گوهربار امام علی (ع) درباره قرض الحسنه به خدا چنین است:
«مقداری از اموالتان را در راه دین بدهید و پیشاپیش بفرستید تا به خدا قرض داده باشید و برایتان بماند و اگر اصلاً ندهید، فریضه‌هایی بر عهده شما مانده است که آن را ترک کرده‌اید.»
[۴۶] نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، خطبة ۲۰۳.



۱. راغب اصفهانی؛مفردات قرآن، بیروت، دارالقلم، چ اول، ۱۴۱۲ه.ق، ‌ماده قرض.
۲. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم نشر اسراء، ۱۳۸۵، چ اول، ج ۱۱، ص ۵۸۳.
۳. قرشی، علی اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج ۲، ص ۱۳۵،«ماده حسن».
۴. طبرسی؛ مجمع البیان، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲، ج ۲، ص ۶۰۸.
۵. خمینی (ره)، روح الله؛ تحریرالوسیله، قم، اسماعیلیان،بی تا، ج ۲، ص ۱۴۹.
۶. جوادی آملی؛ همان، ص ۵۸۷.
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۴۵.    
۸. ترجمه مکارم شیرازی، قم، انتشارات امیرالمومنین، ۱۳۷۸.
۹. المیزان، ج۲، ص ۴۳۲
۱۰. المیزان،ج۲، ص ۴۴۸.
۱۱. حدید/سوره۵۷، آیه۱۱.    
۱۲. حدید/سوره۵۷، آیه۱۸.    
۱۳. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۷.    
۱۴. فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، قم، توحید، ۱۳۸۰، چ ۱ ص ۵۹.میزان الحکمة، ج ۳، باب القرض، ص ۲۵۴۸، ح ۱۶۶۷۱.
۱۵. نراقی، ملا احمد؛ معراج السعاده، قم، انتشارات قامئم آل محمد (ع)، ۱۳۸۶، چاپ پنجم، ص ۳۴۸.
۱۶. فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه، ص ۵۹.
۱۷. ثواب الاعمال، ص ۷۶.
۱۸. دخیل، علی محمد؛ ثواب الاعمال، قم، دارالمرتضی، ص ۴۱۴.
۱۹. اصول کافی، پیشین، ج ۳ع ص ۱۸۲.
۲۰. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱، ص ۲۰۵.
۲۱. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۲۲۵.
۲۲. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۲۶۶.
۲۳. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،‌قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳، ج ۴، ص ۱۵.
۲۴. هندی، متقی؛ کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، تحقیق: شیخ بکری حیائی، بیروت، مؤسسه الرساله، ج ۶، ص ۲۳.
۲۵. شیخ طوسی، التهذیب؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۷، ص ۱۸.
۲۶. وسائل الشیعه، پیشین، ج ۷، ص ۱۲۶.
۲۷. کلینی؛ اصول کافی، تهران دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج ۳، ص ۱۸۲.
۲۸. کنزالعمال، پیشین، ج ۶، ص ۲۲۰.
۲۹. اصول کافی، پیشین، ج ۸، ص ۹.
۳۰. ثواب الاعمال، پیشین، ص ۱۳۸.
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.    
۳۲. تسنیم، پیشین، ص ۵۸۷.
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۲۴۵.    
۳۴. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۴۳۲.
۳۵. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی،‌ج ۱۹، ص ۲۷۲.
۳۶. کنزالعمال فی الاقوال و الافعال، پیشین، ص ۲۱۰.
۳۷. شیخ صدوق، ثواب الاعمال،‌ قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۴۴، ص ۲۸۸.
۳۸. شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم، کتابخانه بصیرتی، ص ۱۱۴.
۳۹. طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴، ص ۴۳۱.
۴۰. مزمل/سوره۷۳، آیه۲۰.    
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۵.    
۴۲. تسنیم، پیشین، ص ۵۹۳.
۴۳. مائده/سوره۵، آیه۱۲.    
۴۴. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۷.    
۴۵. حدید/سوره۵۷، آیه۱۸.    
۴۶. نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، خطبة ۲۰۳.



سایت پژوهه.    


رده‌های این صفحه : احکام قرض | فقه




جعبه ابزار