فال در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فال و تفأل، دین اسلام، فال بدن زدن، فال نیک زدن.
پرسش: نظر اسلام راجع به فال و تفأل چیست؟
پاسخ: سرچشمه فال نیک و بد زدن، عدم دسترسی به واقعیات و ناآگاهی از علل واقعی
حوادث بوده است و بههرحال بدون
شک این دو، اثر طبیعی ندارند؛ ولی دارای اثر روانی هستند. فال نیک امیدآفرین است؛ درحالیکه فال بد موجب یأس و
نومیدی و ناتوانی میشود.
پس فال به خودی خود اعتبار ندارد و مورد امضای شارع (تأیید
دین) نیست؛ ولی چون فال نیک حرکتآفرین و امیدآور است و اثر روانی زیادی دارد، لذا به آن توصیه، و از فال بد شدیداً نهی کردهاند و آن را در بعضی
روایات در حد
شرک دانستهاند: «فال بد زدن و آن را در برابر خدا در
سرنوشت خویش مؤثر دانستن، یک نوع شرک به خداست».
انسان وقتی میخواهد کاری انجام دهد، ناچار تمام جوانب آن را بررسی میکند و فکر خود را که موهبتی خدادادی است، به کار میاندازد و اگر از این راه نتوانست صلاح خود را تشخیص دهد، ناگزیر باید از دیگران کمک بگیرد و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت
مشورت دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آنها صلاح را تشخیص دهد و اگر از این راه هم به نتیجه نرسید چارهای ندارد جز اینکه به خدای خود متوسل شده، خیر خود را از او مسئلت کند، که این همان «
استخاره» است. روایات زیادی در رابطه با استخاره داریم و مورد تأیید اعلام
قوم است که انسان را از تحیر خارج مینماید و راهی پیش پای انسان میگذارد.
فال زدن در سه مورد اطلاق میشود:
۱. به
زبان یا به دل نیک آوردن (به دیده
خیر نگریستن).
۲.
مشورتخواهی و
استخاره متعارفی که برای انجام امری یا ترک آن با
قرآن و یا
تسبیح انجام میگیرد.
۳.
پیشگویی نسبت به وقایعی که میخواهد رخ دهد.
علم فال، علمی است که به وسیله آن برخی
حوادث آینده دانسته میشود و این کار به وسیله کلام مسموع یا گشودن قرآن یا کتب بزرگان (مثل دیوان حافظ و مثنوی و نظایر آن که به تفأل شهرت دارد) انجام میپذیرد. برخی علمای دین، تفأل با قرآن را مجاز شمرده و به گفته بعضی
صحابه استناد کردهاند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تفال را دوست میداشت و از تطیّر منع میفرمود.
فال نیک و بد زدن در میان همه
اقوام بوده و هست و به نظر میرسد سرچشمه آن عدم دسترسی به واقعیات و ناآگاهی از علل واقعی حوادث بوده است و بههرحال بدون
شک این دو، اثر طبیعی ندارند؛ ولی دارای اثر روانی هستند. فال نیک امیدآفرین است؛ درحالیکه فال بد موجب یأس و نومیدی و ناتوانی میشود و از آنجا که
اسلام همواره از مسائل مثبت
استقبال میکند، از فال نیک نهی نکرده؛ ولی فال بد را بهشدت محکوم کرده است و حتی در بعضی روایات آن را در حد شرک شمردهاند.
از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده که فرمودند: فال بد زدن و آن را در برابر
خدا در
سرنوشت خویش مؤثر دانستن، یک نوع
شرک به خداست.
و در
حدیث معروفی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده: کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید.
در حالات خود پیامبر و پیشوایان دین (علیهالسلام) نیز دیده میشود که گاهی مسائلی را به
فال نیک میگرفتند.
مثلاً در جریان برخورد مسلمانها با کفار
مکه در سرزمین «
حدیبیه» میخوانیم هنگامی که (
سهل بن عمرو) به عنوان نماینده
کفار مکه به سراغ پیامبر آمد و حضرت از نام او آگاه شد، فرمود: «قَدْ سَهُلَ عَلَیکُمْ اَمْرُکُمْ»؛ یعنی از نام سهل من تفأل میزنم که کار شما سهل و آسان میشود.
و باز در جریان نامه نوشتن پیغمبر به
خسرو پرویز آمده است که او را به اسلام دعوت نمود و خسرو پرویز نامه حضرت را پاره کرد و در جواب نامه، مشتی خاک برای آن حضرت فرستاد. پیامبر همین
عمل را به فال نیک گرفت و فرمود: بهزودی
مسلمانان،
خاک کشور او را
مالک میشوند. پیامبر از اینگونه تفألها در موارد بسیاری داشته است.
در جوامعی که به
خدا ایمان ندارند ـ هر چند از نظر
علم و دانش روز پیشرفتهای فراوانی کسب کردهاند ـ اعتقاد به اقبال و
بخت و خرافات دیگر فراوان دیده میشود؛ به نحوی که گاهی افتادن یک نمکپاش بر
زمین آنها را سخت ناراحت میکند و منزل و اتاق و صندلی که شماره آن سیزده باشد، نحس شمرده و وحشت در جوامعی که به
خدا ایمان ندارند ـ هر چند از نظر
علم و دانش روز پیشرفتهای فراوانی کسب کردهاند ـ اعتقاد به اقبال و
بخت و
خرافات دیگر فراوان دیده میشود؛ به نحوی که گاهی افتادن یک نمکپاش بر
زمین آنها را سخت ناراحت میکند و منزل و اتاق و صندلی که شماره آن سیزده باشد، نحس شمرده و وحشت میکنند و هنوز هم بازار رمّالان و فالگیران در میان آنها گرم است و مسئله موهوم بخت و طالع در میان آنها مشتری فراوان دارد.
قرآن مجید میفرماید:
بخت و طالع، و
پیروزی و شکست، و
موفقیت و ناکامی شما همه نزد خداست، خدایی که حکیم است و مواهبش را طبق شایستگیهایی که بازتاب
ایمان و
عمل و گفتار و کردار آنهاست، تقسیم میکند.
به این ترتیب
اسلام پیروان خود را از وادی
خرافه به حقیقت و از بیراهه به
راه راست دعوت میکند.
قرآن مجید از امتهای گذشته نقل میکند که به
پیامبر خود میگفتند: ما تو را شوم میدانیم و به تو فال بد میزنیم و به همین جهت به تو
ایمان نمیآوریم و آن پیامبر در جوابشان میگفت: فال بد، حق را ناحق و
باطل را
حق نمیکند و کارها همه به دست خدای
سبحان است، نه به دست فال که خودش مالک خودش نیست، تا چه رسد به اینکه مالک غیر خودش باشد و
اختیارخیر و شر،
سعادت و شقاوت دیگران را در دست داشته باشد.
و از
احادیث هم استفاده میشود که فال چیزی نیست، هر چه هست، اثر نفس خود آدمی است، از منابع و جوامع روایی ما استفاده میشود که اثری که در
تطیّر و تفأل میبینیم، مربوط به نفس آدمی است و تمام امور به دست خداوند منان است.
فال به خودی خود اعتبار ندارد و مورد امضای
شارع (تأیید
دین) نیست؛ ولی چون فال نیک حرکتآفرین و امیدآور است و اثر روانی زیادی دارد، لذا به آن توصیه، و از فال بد شدیداً نهی نمودهاند و آن را در بعضی
روایات در حد
شرک دانستهاند: فال بد زدن و آن را در برابر خدا در
سرنوشت خویش مؤثر دانستن، یک نوع شرک به خداست.
انسان وقتی میخواهد کاری انجام دهد، ناچار تمام جوانب آن را بررسی میکند و فکر خود را که موهبتی خدادادی است، به کار میاندازد و اگر از این راه نتوانست صلاح خود را تشخیص دهد، ناگزیر باید از دیگران کمک بگیرد و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت
مشورت دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آنها صلاح را تشخیص دهد و اگر از این راه هم به نتیجه نرسید چارهای ندارد جز اینکه به خدای خود متوسل شده، خیر خود را از او مسئلت کند، که این همان «
استخاره» است. روایات زیادی در رابطه با استخاره داریم و مورد تأیید اعلام
قوم است که
انسان را از تحیر خارج میکند و راهی پیش پای انسان میگذارد.
۱. ترجمه المیزان، ذیل آیات ۴۵و۴۷ از سوره نمل و آیه ۱۳۱ سوره اعراف.
۲. تفسیر نمونه، جمعی از دانشمندان، ج۶، ص۳۱۸ و ج۱۵ سوره نمل، آیات ۴۵ تا ۴۷.
۳. کندوکاوی درباره استخاره و تفال، ابوالفضل طریقهدار از انتشارات مدین.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «فال در اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۶/۲۷.