غیبت مجاز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: غیبت کردن، عیب، متجاهر به فسق،
گناه کبیره.
پرسش: تعریف دقیق غیبت چیست؟ و استثنائات آن را بهطور کامل توضیح دهید. آیا اگر پشت سر استادی که شاگرد آن هستیم بگوییم بد درس میدهد، غیبت است؟
پاسخ: غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر دیگران بهگونهای که غیبتشونده راضی و خشنود نباشد.
شرایط تحقق غیبت: ۱. فردی که از او غیبت میشود در جمع حاضر نباشد؛ ۲. آن سخن
عیب و نقص محسوب شود؛ ۳. این عیب از عیوب پنهان باشد؛ ۴. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته میشود، کراهت داشته باشد. برخی مصادیق استثنائات و موارد غیبتهای مجاز، عبارتاند از: ۱. دادخواهی از ظالم ۲. نهی از منکر؛ ۳. پرسش و استفتا؛ ۴. دانشمند نمایان؛ ۵. متجاهر به فسق.
شیخ انصاری (ره) در تعریف غیبت میگوید: از مجموع اخبار و کلمات فقها در تعریف غیبت به دست میآید که غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر مردم، به کلامی که غیبتشونده از کلام بدش میآید.
غیبت از
گناهان کبیره است و در آیات و روایات شدیداً از آن نهی شده است.
براساس
روایات رسیده از پیشوایان
دین، حقیقت غیبت آن است که کسی درباره دیگری چیزی بگوید که اگر بشنود، خوش نمیدارد. خواه درباره نقص و عیب باشد که در خود او، یا در بدن او، و یا در دین یا دنیای اوست، و یا در چیزی است که وابسته به اوست.
در
قرآن از غیبت کردن همانند
خوردن گوشت برادر
مؤمن درصورتیکه مردار است، یاد شده است.
و در روایات از
غیبتکننده بهعنوان منفورترین مخلوقات،
بدترین مردم،
شریک شیطان
و
منافق یاد شده، و برای غیبت تعبیراتی از قبیل خورشت سگان اهل
جهنم و عملی زشتتر از
زنا به کار رفته است.
در اینکه چه کسانی غیبتشان حرام است؛ آیا همه
مؤمنان و مسلمانانی که خدا و رستاخیر را باور دارند و به
اسلام پایبندند، یا...؟
بسیاری از علما و فقها، در پاسخ به این پرسش با استناد به آیات و روایاتی که درباره غیبت آمده است، میگویند: اساس و مناط در حرام بودن غیبت و بدگویی پشت سر دیگران، احترامی است که انسانها از جانب دین، به دست آوردهاند؛ ازاینرو کسانی که مؤمن نیستند، از آنجا که خود به خواست خویش وارد حریم
ایمان نشدهاند، احترامی ندارند. بنابراین غیبت اینان روا دانسته شده است.
لازم به ذکر است که در امر غیبت شرایطی معتبر دانسته شده است که با حصول مجموع آنها عنوان غیبت تحقق پیدا میکند؛ مثلاً:
۱. فردی که از او غیبت میشود، در جمع حاضر نباشد.
۲. آن سخن عیب و نقص محسوب شود.
۳. این عیب از عیوب پنهان باشد.
۴. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته میشود، کراهت داشته باشد.
نکته قابل ذکر در پاسخ به بخش دوم سؤالتان آن است که گرچه غیبت از
گناهان بزرگ اخلاقی و اجتماعی بوده و مفاسد و بیسامانیهای خطرناکی بر آن مترتب است، اما براساس
احادیث ائمه علیهمالسلام، در موارد ویژهای که پای مصلحت و
خیر انسانها در میان است و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران میکند، یا اینکه مفسدهای ندارد، به لحاظ شرعی جایز شمرده شده است.
از
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله آمده است: "من القی جلباب الحیاء عن وجهه فلا غیبة له"؛ کسی که پرده
حیا و شرم را از روی خود کنار زند، غیبتش حرام نیست.
از مفهوم این
روایت میتوان بهره برد که اگر فردی به زشتیها افتخار میکند و هیچ حیایی قائل نمیشود، و با این
عمل خویش نوعی
فساد و بیبندوباری را در جامعه ترویج میکند، حرمت و
شخصیت خود را از بین برده و این رفتار اوست که موجب تجویز بدگویی (غیبت) شده است.
در روایتی نیز از
امام باقر علیهالسلام آمده است: "سه گروه دارای حرمت و احترام نیستند (غیبتشان مباح) است: ۱. هوسباز بدعتگذار؛ ۲. پیشوا و حاکم ستمگر؛ ۳. فاسقی که گناهش را علنی کند.
در هر صورت برخی موارد غیبتهای مجاز، عبارتاند از:
۱. دادخواهی از ظالم؛ ۲.
نهی از منکر؛ ۳. پرسش و استفتا؛ ۴. غیبت دانشمند نمایان؛ ۵. غیبت متجاهر به فسق.
البته طبق دیدگاه فقهای
شیعه درباره متجاهر به فسق باید گفت: غیبتشان جایز است در همان گناهی که به آن تجاهر میکنند، نه گناههای مستور و پوشیده.
و گر نه همه مردم از آن جهت که
معصوم نیستند گناهانی انجام میدهند و اگر قرار باشد غیبت کسی که گناهی مرتکب شد جایز باشد، در جامعه آبرویی برای کسی باقی نمیماند.
در پاسخ به بخش سوم سؤالتان باید گفت: در بسیاری موارد از اعلام عیب فرد (غیبت) این عمل برای کسب یک اجماع کلی برای
هدایت فرد به مسیر خیر و صلاح است؛ مانند شورای پزشکی که در مورد بیماری یا عیوب مخفی یک فرد گفتوگو میکنند،
تا بتوانند راهی جهت بهبود وضعیت جسمانی بیمار بیابند، در نتیجه مجوز برای غیبت در احکام شرعی داریم. لکن آنچه مهم است، این است که در این حالت حتماً شرایط امر به معروف و نهی از منکر لحاظ شده و طبق آن عمل شود.
با این تفصیل، بیان عیب استادی که ضعیف درس میدهد اگر به منظور رسیدن به اجماع کلی برای انتخاب استاد اصلح و مجرب باشد، درصورتیکه اولاً با رعایت احترام و نگهداشت حرمت استاد باشد و ثانیاً قصد مذمت، تنقیص و تخریب او نباشد با رعایت شرایط یادشده بلا اشکال است.
۱. امام خمینی (ره)،
مکاسب محرمه، ص ۳۷۰ ـ ۴۸۰.
۲. شیخ انصاری،
مکاسب محرمه، ج ۱، ص۲۶۷ ـ ۳۱۹.
۳. محمدتقی خلجی،
غیبت.
۴. میرزا خانی، حسین،
غیبت از نگاه شیخ انصاری.
پایگاه اسلام کوئست.