غلام و کنیز داشتن ائمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:
غلام ،
کنیز ،
برده داریپرسش: چرا
پیامبر صلواتاللهعلیه و
امامان، کنیز و غلام داشتند؟ آیا این برده داری نیست؟
پاسخ: برای روشن شدن پاسخ، لازم است اندکی به بحث بردگی در
اسلام پرداخته شود.
گر چه مساله بردهگیری و بردهداری به عنوان یک دستور حتمی در مورد
اسیران جنگی، در
قرآن مجید نیامده است ولی انکار نمیتوان کرد مطالبی که در
قرآن برای بردگان ذکر شده است، اصل وجود بردگی را حتی در زمان پیامبر صلواتاللهعلیه و صدر اسلام اثبات میکند،
مانند جواز اسیر گرفتن در جنگها و از آنان به عنوان برده استفاده کردن،
احکام ازدواج با بردگان، احکام
محرمیت با بردگان یا مساله
مکاتبه ( قرارداد برای آزادی بردگان ) که در آیات متعددی از قرآن در [[|سوره نساء]] -
نحل -
مؤمنون -
نور -
روم و
احزاب آمده است.
اینجا است که بعضی بر اسلام خرده میگیرند که چرا این
آئین الهی با آن همه محتوا و ارزشهای والای انسانی، مساله بردگی را به کلی الغاء نکرده و طی یک حکم قطعی و عمومی آزادی همه بردگان را اعلام ننموده است ؟ !
درست است که اسلام سفارش زیادی در مورد بردگان کرده، اما آنچه مهم است آزادی بیقید و شرط آنها است، چرا انسانی مملوک انسان دیگری باشد و آزادی را که بزرگترین عطیه الهی است از دست دهد؟ !
در یک جمله کوتاه باید گفت که اسلام، برنامه دقیق و زمانبندی شده برای آزادی بردگان دارد که بالمال، همه آنها تدریجا آزاد میشوند، بیآنکه این آزادی عکس العمل نامطلوبی در جامعه به وجود آورد. ولی پیش از آنکه به توضیح این طرح دقیق اسلامی بپردازیم ذکر چند نکته را مقدمتا لازم میدانیم:
اسلام هرگز ابداع کننده بردگی نبوده است، بلکه در حالی ظهور کرد که مساله بردگی سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشری آمیخته بود.
بردگان در طول
تاریخ ، سرنوشت بسیار دردناکی داشتهاند، به عنوان نمونه بردگان اسپارتها را که به اصطلاح قومی متمدن بودند در نظر میگیریم، به قول نویسنده
روح القوانین ، غلامان اسپارتی به قدری بدبخت بودند که تنها غلام یک نفر نبودند، بلکه غلام تمام جامعه محسوب میشدند و هر کس بدون ترس از
قانون میتوانست هر قدر بخواهد غلام خود یا دیگری را
آزار و
شکنجه دهد و در حقیقت زندگانی آنها از حیوانات نیز بدتر بود.
از زمانی که بردگان را از کشورهای عقبافتاده صید میکردند تا هنگامی که در بازارهای فروش عرضه میشد بسیاری از آنها میمردند و باقیمانده، وسیلهای بودند برای بهرهگیری بردهفروشان
طماع و اندک غذائی که به آنها میدادند برای زنده ماندن و کار کردن بود و به هنگام پیری و بیماریهای صعب العلاج، آنها را به حال خود رها میکردند تا به شکل دردناکی جان دهند! لذا نام بردگی در طول تاریخ، با انبوهی از جنایات هولناک همراه است.
اسلام به عنوان دینی که برای
آزادی و
سعادت همه بشریت آمده بود همواره از سرنوشت دردناک بردگان در گذشته به عنوان یک معضل بزرگ اجتماعی رنج میبرده است. به همین دلیل هرگز در برابر این مسأله مهم،
سکوت نکرده است و راه حلی بسیار
حکیمانه و دقیق برای ریشه کن کردن این معضل ارائه نموده است.
آنچه غالبا مورد توجه قرار نمیگیرد این است که اگر نظام غلطی در بافت جامعهای وارد شود ریشهکن کردن آن، احتیاج به زمان دارد و هر حرکت حساب نشده، نتیجه معکوسی خواهد داشت، درست همانند انسانی که به یک بیماری خطرناک مبتلا شده و بیماریش کاملا پیشرفت نموده است و یا شخص معتادی که دهها سال به
اعتیاد زشت خود، خو گرفته، در اینگونه موارد حتما باید از برنامههای زمان بندی شده استفاده کرد.
صریحتر بگوئیم: اگر اسلام طبق یک فرمان عمومی دستور میداد همه بردگان موجود در آن را آزاد کنند، چه بسا بیشتر آنها تلف میشدند، زیرا گاه نیمی از جامعه را بردگان تشکیل میدادند، آنها نه
کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و لانه و وسیلهای برای ادامه زندگی.
اگر در یک روز و یک ساعت معین همه آزاد میشدند یک جمعیت عظیم بیکار ظاهر میگشت که هم زندگی خودش با خطر مواجه بود و هم ممکن بود نظم
جامعه را مختل کند، و به هنگامی که
محرومیت به او فشار میآورد به همه جا حملهور شود و درگیری و خونریزی به راه افتد.
اینجا است که باید تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد و نه
امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب کرد.
این برنامه مواد زیادی دارد که رؤس مسائل آن به طور فشرده و فهرستوار در اینجا مطرح میشود:
بردگی در طول تاریخ، اسباب فراوانی داشته، نه تنها اسیران جنگی و بدهکارانی که قدرت بر پرداخت بدهی خود نداشتند به صورت برده درمیآمدند که زور و غلبه نیز مجوز برده گرفتن و بردهداری بود اما اسلام جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یک مورد اجازه بردهگیری داد و آن در مورد اسیران جنگی بود.
این مسلم است که در میدان
جنگ و بعد از غلبه بر دشمن یا باید تمام افراد باقی مانده از دشمن را کشت و یا به جای کشتن، آنها را
اسیر کرد چرا که اگر دشمن رها شود باز ممکن است نیروهای خود را تجدید سازمان کرده و حمله مجددی را آغاز نماید. اسلام، راه حل دوم را بر گزیده است اما فرموده است که بعد از اسارت، صحنه دگرگون میشود و اسیر با تمام جنایاتی که مرتکب شده است به صورت یک
امانت الهی در دست
مسلمین در میآید که باید حقوق بسیاری را درباره او رعایت کرد. به عنوان مثال:
۱)
علی علیهالسلام : اطعام الاسیر و الاحسان الیه حق واجب و ان قتلته من الغد؛
غذا دادن به اسیر و نیکی نسبت به او حق
واجبی است هر چند بنا باشد که فردا او را
اعدام کنی.
۲)
امام علی بن الحسین علیهالسلام آمده است که فرمود: اذا اخذت اسیرا فعجز عن المشی و لیس معک محمل فارسله، و لا تقتله،فانک لا تدری ما حکم الامام فیه؛
هنگامی که اسیری گرفتی و او را با خود میآوری اگر از راه رفتن ناتوان شد و مرکبی برای حمل او نداری او را رها کن و به
قتل مرسان، چرا که نمیدانی هنگامی که او را نزد
امام آوردی چه حکمی درباره او خواهد کرد.
اما حکم اسیر بعد از خاتمه جنگ، یکی از سه چیز است: آزاد کردن بیقید و شرط، آزاد کردن مشروط به پرداخت
فدیه ( غرامت ) و برده ساختن او و البته انتخاب یکی از این سه امر، منوط به نظر امام و پیشوای مسلمین است و او هم با در نظر گرفتن شرائط اسیران و
مصالح اسلام و مسلمین از نظر داخل و خارج، آنچه را شایستهتر باشد برمیگزیند و دستور اجرا میدهد.
اما در شرایطی که نظر امام و پیشوای مسلمین بر این قرار میگرفت که اسیران آزاد نشوند از آنجا که در آن روز، امکانات و زندانهائی نبود که بتوان اسیران جنگی را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگه داشت، راهی جز تقسیم کردن آنها در میان
خانوادهها و نگهداری به صورت برده نداشت.
بدیهی است هنگامی که چنین شرائطی تغییر یابد هیچ دلیلی ندارد که امام مسلمین، حکم بردگی را درباره اسیران بپذیرد میتواند آنها را از طریق پرداخت غرامت آزاد سازد، زیرا اسلام پیشوای مسلمین را در این امر، مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند و به این ترتیب تقریبا سرچشمههای بردگی جدید در اسلام بسته شده است.
اسلام برنامه وسیعی برای آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر
مسلمانان آن را عمل میکردند در مدتی نه چندان زیاد، همه بردگان تدریجا آزاد و جذب جامعه اسلامی میشدند.
رؤوس این برنامه چنین است:
یکی از مصارف هشتگانه
زکات در اسلام، خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است
و به این ترتیب یک بودجه دائمی و مستمر برای این امر در
بیت المال اسلامی در نظر گرفته شده که تا آزادی کامل بردگان ادامه خواهد داشت.
مقرراتی در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادی که با مالک خود میبندند بتوانند از دسترنج خود، آزاد شوند(در فقه اسلامی فصلی در این زمینه تحت عنوان مکاتبه آمده است ).
آزاد کردن بردگان یکی از مهمترین
عبادات و اعمال
خیر در اسلام است و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند، تا آنجا که در حالات علی علیهالسلام نوشتهاند: اعتق الفا من کد یده؛
هزار
برده را از دسترنج خود آزاد کردند!
پیشوایان اسلام، بردگان را به کمترین بهانهای آزاد میکردند تا سرمشقی برای دیگران باشد، تا آنجا که یکی از بردگان
امام باقر علیهالسلام، کار نیکی انجام داد امام علیهالسلام فرمود: اذهب فانت حر فانی اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنة؛
برو تو آزادی که من خوش ندارم مردی از اهل
بهشت را به خدمت خود درآورم.
در حالات
امام سجاد علی بن الحسین علیهالسلام آمده است:خدمتکارش آب بر سر حضرت میریخت، ظرف آب افتاد و حضرت را
مجروح کرد، امام علیهالسلام سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: و الکاظمین الغیظ. حضرت فرمود:
خشمم را فرو بردم عرض کرد: و العافین عن الناس. فرمود: خدا تو را ببخشد. عرض کرد: و الله یحب المحسنین فرمود: برو برای خدا آزادی.
الف) در بعضی از روایات اسلامی آمده است: بردگان بعد از هفت سال، خود به خود آزاد میشوند، چنانکه از
امام صادق علیهالسلام میخوانیم: من کان مؤمنا فقد عتق بعد سبع سنین، اعتقه صاحبه ام لم یعتقه، و لا یحل خدمة من کان مؤمنا بعد سبعة سنین؛
کسی که
ایمان داشته باشد بعد از هفت سال آزاد میشود صاحبش بخواهد یا نخواهد و به خدمت گرفتن کسی که ایمان داشته باشد بعد از هفت سال،
حلال نیست.
ب) در همین باب، حدیثی از
پیامبر گرامی اسلام صلواتاللهعلیه نقل شده که فرمود: ما زال جبرئیل یوصینی بالمملوک حتی ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه؛
پیوسته
جبرئیل سفارش بردگان را به من میکرد تا آنجا که گمان کردم به زودی ضرب الاجلی برای آنها میشود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند.
کسی که برده مشترکی را نسبت به سهم خود آزاد کند موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند.
هر گاه بخشی از بردهای را که مالک تمام آن است آزاد کند این آزادی سرایت کرده و خود به خود، همه آزاد خواهد شد !
هر گاه کسی پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمه یا دائی یا خاله، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزاده خود را مالک شود فورا آزاد میشوند.
هر گاه مالک، از کنیز خود صاحب فرزندی شود فروختن آن کنیز جائز نیست و باید بعد از سهم
ارث فرزندش آزاد شود.
این امر وسیله آزادی بسیاری از بردگان میشد، زیرا بسیاری از کنیزان به منزله
همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند.
کفاره بسیاری از تخلفات در اسلام، آزاد کردن بردگان قرار داده شده ( کفاره
قتل خطا - کفاره ترک عمدی
روزه و کفاره
قسم را به عنوان نمونه در اینجا میتوان نام برد).
آزادی برده به واسطه پارهای از مجازاتهای سخت که صاحب برده، نسبت به او انجام میداد.
قبل از اسلام، صاحبان بردگان، خود را به انجام هر گونه تنبیه و مجازات شکنجهای در مورد بردگان مجاز میدانستند و بدون هیچ مانعی هر گونه جنایتی را آزادانه در حق آنان روا میداشتند. اما اسلام پارهای از مجازاتها (مثل بریدن گوش، زبان، بینی و...)را ممنوع کرد و اعلام نمود بردهای که چنین جنایتی از طرف صاحب او در حق او صورت گیرد آزاد خواهد شد.
در دورانی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوی آزادی میپیمایند اسلام برای احیای حقوق آنها اقدامات وسیعی کرده است و
شخصیت انسانی آنان را احیاء نموده، تا آنجا که از نظر شخصیت انسانی هیچ تفاوتی میان بردگان و افراد آزاد نمیگذارد و معیار ارزش را همان
تقوا قرار میدهد، لذا به بردگان اجازه میدهد همه گونه پستهای مهم اجتماعی را عهدهدار شوند، تا آنجا که بردگان میتوانند مقام مهم
قضاوت را عهدهدار شوند. در عصر پیامبر صلواتاللهعلیه نیز مقامات برجستهای از فرماندهی لشکر گرفته تا پستهای حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد.
بسیاری از یاران بزرگ پیامبر صلواتاللهعلیه، بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده و در حقیقت بسیاری از آنها به صورت معاون برای بزرگان اسلام، انجام وظیفه میکردند.
سلمان و
بلال و
عمار یاسر و
قنبر را در این گروه میتوان نام برد، بعد از
غزوه بنی المصطلق ، پیامبر صلواتاللهعلیه با یکی از کنیزان آزاد شده این
قبیله ازدواج کرد و همین امر، بهانه آزادی تمام اسرای قبیله شد.
در اسلام دستورات زیادی درباره رفق و مدارا با بردگان وارد شده تا آنجا که آنها را در زندگی صاحبان خود شریک و سهیم کرده است.
۱)
پیغمبر اسلام صلواتاللهعلیه میفرمود: کسی که برادرش زیر دست او است باید، از آنچه میخورد به او بخوراند و از آنچه میپوشد به او بپوشاند و زیادتر از توانائی به او تکلیف نکند.
۲) علی علیهالسلام به غلام خود، قنبر میفرمود: من از خدای خود شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا صلواتاللهعلیه میفرمود: از آنچه خودتان میپوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود میخورید به آنها غذا دهید.
۳) امام صادق علیهالسلام میفرماید: هنگامی که پدرم به غلامی دستور انجام کاری میداد ملاحظه میکرد اگر کار سنگینی بود بسم الله میگفت و خودش وارد عمل میشد و به آنها کمک میکرد.
۴) خوشرفتاری اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالی، به اندازهای است که حتی بیگانگان از اسلام نیز روی آن تاکید و
تمجید کردهاند.به عنوان نمونه جرجی زیدان در تاریخ تمدن خود چنین میگوید:اسلام به بردگان، فوق العاده مهربان است. پیغمبر اسلام صلواتاللهعلیه درباره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله میفرماید: کاری که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید و هر چه خودتان میخورید به او بدهید.
در جای دیگر میفرماید: به بندگان خود، کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید ! قرآن نیز درباره بردگان سفارش جالبی کرده و میگوید: خدا را بپرستید، برای او
شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و
یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان و آوارگان و بردگان جز نیکوکاری رفتاری نداشته باشید، خداوند از خودپسندی بیزار است.
اصولا در اسلام خرید و فروش بردگان یکی از منفورترین
معاملات است تا آنجا که در حدیثی از پیغمبر اکرم صلواتاللهعلیه آمده است: شر الناس من باع الناس؛
بدترین مردم کسی است که انسانها را بفروشد.
همین تعبیر کافی است که نظر نهائی اسلام را در مورد بردگان روشن سازد و نشان دهد جهتگیری برنامههای اسلامی به کدام سو است.
و از این جالبتر این که یکی از
گناهان نابخشودنی در اسلام، سلب آزادی و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است، چنانکه در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلواتاللهعلیه آمده است: ان الله تعالی غافر کل ذنب الا من جحد مهرا، او اغتصب اجیرا اجره، او باع رجلا حرا؛
خداوند هر گناهی را میبخشد جز ( سه
گناه ): کسی که
مهر همسرش را انکار کند، یا حق
کارگری را
غصب نماید و یا انسان آزادی را بفروشد! طبق این
حدیث ، غصب حقوق زنان و حق کارگران و سلب آزادی از انسانها سه گناه نابخشودنی است.
همانگونه که در بالا آوردیم اسلام تنها در یک مورد اجازه بردهگیری میدهد و آن در مورد اسیران جنگی است، آن هم هرگز جنبه الزامی ندارد در حالی که در عصر ظهور اسلام و قرنها بعد از آن بردهگیری، از طریق زور و حمله به کشورهای سیاهپوستان و دستگیر کردن انسانهای آزاد و تبدیل آنها به بردگان، بسیار زیاد بود و گاهی در مقیاسهای وحشتناک روی آن
معامله میشد، به طوری که در اواخر قرن ۱۸ میلادی، دولت انگلستان، هر سال دویست هزار برده را معامله میکرد و هر سال یکصد هزار نفر را از
آفریقا گرفته و به صورت بردگان به
آمریکا میبردند.
کوتاه سخن اینکه کسانی که به برنامه اسلام در مورد بردگان خردهگیری میکنند از دور سخنی شنیدهاند و از اصول این برنامه و جهتگیری آن، که همان آزادی تدریجی و بدون ضایعات بردگان است اطلاع دقیقی ندارند و یا تحت تاثیر افراد مغرضی قرار گرفتهاند که به گمان خود این را نقطه ضعف مهمی برای اسلام شمرده و روی آن تبلیغات دامنهداری به راه انداختهاند.
از آنچه بیان شد روشن گردید که اگر پیشوایان اسلام، برده یا بردگانی در اختیار داشتند در قالب برنامه حساب شده و حکیمانه اسلام در برخورد با مسأله بردگی بوده است و
معاشرت آنان با بردگان به گونهای بود که در بسیاری از موارد، وقتی بردهای را آزاد میکردند آن برده، حاضر نمیشد منزل امام علیهالسلام را ترک کند و با اصرار از امام علیهالسلام میخواستند که اجازه بدهد او همچنان در خدمت ایشان باشد ولی امام علیهالسلام نمیپذیرفتند. از طرفی برخورد و معاشرت آنان با بردگان، یک الگوی عملی و به نوعی آموزش جامعه بشری مخصوصا مسلمانان، در برخورد با این مسأله بسیار مهم و مورد ابتلاء جامعه بوده است.
سایت اسلام کوئست