عوامل ظهور امام زمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش:منظور از عوامل ظهور چیست؟
عوامل ظهور به چیزهایی گفته می شود که زمینه ظهور
امام زمان (عج) را فراهم می کند و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند و در باره ی آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان علیه السلام «اراده ی الهی»می باشد ولی آنچه که انسانها بعنوان زمینه سازی ظهور، می توانند انجام دهند ازبین بردن زمینه هایی است که موجب غیبت آنحضرت شده و ایجاد آمادگی در خودشان می باشد؛ و این آمادگی نیز با انجام وظایف و تکالیفی که بر عهده آنهاست بویژه تکالیف زمان غیبت مثل:
انتظار فرج،
دعا،
صبر،
خودسازی، رشد فکری، اجتماعی بدست می آید. البته این آمادگی باید متناسب با پذیرش
حکومت جهانی باشد، یعنی عمومیت داشته و گسترده باشد و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشند.
عوامل ظهور هر آنچیزی است که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند
و در باره ی آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان علیه السلام «اراده ی الهی»می باشد ولی آنچه که انسانها بعنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند
ایجاد آمادگی در خودشان می باشد؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است که زمینه های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان(عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.
پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور می باشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد و بعبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.
توضیح اینکه؛ بر اساس آنچه در روایات، در باره ی عوامل غیبت آمده برخی از آنها در
اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند:
۱-
بیعت کسی بر عهده آن حضرت نباشد
.
۲-محافظت ایشان از خطر کشته شدن
.
۳-آزمایش الهی
.
۴-علل ناشناخته: چنانکه بعضی از روایاتها بیانگر این نکتهاند که
امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سر بسته و به طور اجمال حکمتهایی از آن را بیان کردهاند؛ دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمی از
امام صادق( علیهالسلام ) است که امام به وی فرمود:
برای صاحب امر غیبتی است که چارهای از آن نیست. هر مبطلی در آن شک میکند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) برای چیست؟ فرمود: برای امری که اجازه کشف آن را برای شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ فرمود:
حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهای خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمیشود مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر و برپایی دیوار توسط
حضرت خضر( علیهالسلام ) برای
حضرت موسی( علیهالسلام ) کشف نشد مگر هنگام جدایی آنها.
روشن است که این عوامل در اختیار انسانها نیست تا بتوانند تغییر دهند.
اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است چنانکه در برخی از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که، بیوفایی مردم و گناهان آنان زمینهساز غیبت حضرت حجت شده است.
"اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت میفرمود: مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمیافتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب میشد. و چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندی است که از آنها به ما میرسد".
مضمون این توقیع آن است که بیوفایی شیعیان نسبت به
عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانیتر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است، پس همدلی شیعیان در
وفای به عهد (آن حضرت) میتواند عاملی برای تعجیل در ظهور باشد.
علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسأله غیبت وظایفی بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گامهایی نیز در زمینه ظهور برخواهند داشت، که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
در روایتی
امام رضا علیهالسلام میفرماید:
چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدی این سخن خداوند را که: فارتقبوا اِنّی معکم رقیب. و این سخن او که: فانتظروا اِنّی معکم من المنتظرین. «منتظر باشید من هم با شما در انتظارم». همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.
تعبیر «علیکم بالصبر» صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر بمعنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبی معلوم میشود، ولی درباره انتظار باید گفت:
پیامبر و
ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پای فشردهاند؛ در روایتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخوانیم که فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است
. علی علیهالسلام در پاسخ کسی که از وی پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: انتظار فرج.
در روایت دیگری امام صادق علیهالسلام میفرماید:
نزدیکترین حالت بنده به خداوند و راضیترین چیز نزد او این است که هرگاه
حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند
.
پر واضح است که
انتظار بر دو قسم است:
انتظار تکوینی و
انتظار تشریعیدر انتظار تکوینی، منتظر بودن بیشتر به شکل منفی و همراه با سستی صورت میگیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه با
علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام
امام سجّاد( علیهالسلام ) است که میفرماید:
منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها
عقل و فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده گردیده است. و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روی
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به
دین خدا در پنهان و آشکارند.
منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در
شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و
تبلیغ مشغول است.
اگر منتظر منفی دست بر دست میگذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمیکند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و
معرفت و عمل خود میافزاید، خود را آماده ظهور مینماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.
چکیده سخن آن که در
انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به
عدالت، تنفر از
ظلم، اعتراف به حق و دعوت به
خیر و صلاح نهفته است.
در برخی روایات عمدهترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانستهاند؛ از جمله در
توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید....
در روایتی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم که فرمود: همانا این امر (ظهور مهدی)(عج) نمیآید شما را مگر پس از ناامیدی».
و در روایت دیگری امام رضا علیهالسلام میفرماید: همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند
.
این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرتهای غیرالهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدیجو و مهدیخواه نخواهد بود.
شاید بهمین جهت یکی از نشانههای آغاز انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است و این مطلب را از دو راه میتوان ثابت کرد:
۱- پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را، نشانه آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کردهاند، فرموده است:
زمین را پر از قسط و عدل میکند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.
۲- فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایه انفجار میگردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجارهای مکانیکی است که در درجه معینی از فشار، انفجار رخ میدهد. و در حقیقت گسترش فساد به وسیله ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیکتر میکند، و در نتیجه بذرهای انقلاب را آبیاری مینماید، تا لحظهای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته همانگونه که باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.
مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسانها، به موقعیت و ارج وجود خود پیببرند، و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایسته مقام انسان نیست. آنگاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود، و ستم قدرتهای طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و با طرق گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در تودهها چنین آگاهی پدید نیاید، و انسانها بر ارزش خود واقف نگردند، و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ میدهد که نمیتواند، مصالح مردم را تضمین کند.
به عبارت روشنتر: برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی و تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه میگزیند، و اندیشه انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمیکند. و با تمسک به منطق «موسی به دین خود، عیسی به دین خود»، و یا «هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد»، «من چه کار به کار دیگران دارم» و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحتطلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح میدهد
.
علاوه اینکه برای تحقق
قیام حضرت مهدی علیهالسلام، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام علیهالسلام ایستاده و گوش به فرمان او باشد. از این جهت باید در
جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و
تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیامآور بهار عدالت باشند این گروه باید به نیروی
ایمان و
تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.
بطور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به «انظلام» -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچگاه زمینه ی قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچگاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند. و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند. و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوی است.
احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمانهای مختلف با حرکتهای اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتب گرد آمده است.
ما به یکی از این احادیث اشاره می کنیم: صاحب کشف الغمه از
پیامبر(ص) نقل می کنند که فرمود: «مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی زمینه سازی می کنند.»
در احادیثی که پیامبر(ص) و ائمهاطهار علیهم السلام، وظایف منتظران را معین کردهاند، همه جا سخن از تقوی،
ورع،
عفاف، صلاح، سداد، دوری از
گناه و
قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق علیهالسلام فرمود:
هر کس خوشنود میشود که از اصحاب قائم علیهالسلام باشد، پس باید منتظر باشد، و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکیها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه
رحمت شده.
علمای گذشته ما، درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتابهائی مستقل نوشته یا فصولی از کتب خود را اختصاص دادهاند، مانند: کتاب «نجم الثاقب» تالیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی ۱۳۲۷)، دو کتاب «مکیال المکارم» و «وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان علیهالسلام» تالیف مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی ۱۳۴۸). در این کتابها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات معصومین علیهمالسلام به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایی نیز میتوان گفت: تشکیل
حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند
محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور «بغتة» و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمیتوان گفت بدون هیچ زمینهای انجام میشود.
شهید مطهری مینویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولتهای شیعی معاصر خود
حسن ظن داشتهاند، احتمال دادهاند که دولت حقّی که تا قیام مهدی
موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.
این سخن بیانگر آن است که علمای شیعه به حکومت زمینهساز
عقیده داشتهاند و این یک امر طبیعی است، چرا که وقتی انسان منتظر مهمان عزیزی باشدآ سعی میکند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسی باشد که به دلیل اجرای عدالت، پیاده کردن
احکام الهی و جلوگیری از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وی باشد؟
آیت اللّه مکارم شیرازی نیز، درباره آمادگیهای لازم برای حکومت جهانی مینویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:
آمادگی فکری و فرهنگی یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایی» مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تقاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمیتواند بشر را از هم جدا سازد.
آمادگی اجتماعی یعنی مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامه این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.
بر خلاف آن چه بعضی میپندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی
تکنولوژی جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد. سپس میافزاید
معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی؛ نه برای اداره همیشگی نظام جامعه.
حکومت جهانی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.
این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح
اندیشه و
آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد. منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد.
اسلام کویست