• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمالقه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قوم عمالقه.
پرسش: قوم عمالقه چه کسانی بودند؟ داستان جنگ ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ با آنان چه بوده است؟
پاسخ: عمالقه؛ امتی بزرگ با قامتی دراز و تنومند، آنها قومی باستانی و کهن بودند که در مناطق مختلف جهان سکونت داشتند.
در قرآن به‌صراحت اسمی از اینان برده نشده است؛ اما برخی مفسران، آیاتی که اشاره به اقوامی قوی هیکل و درشت اندام دارد را در وصف گروه عمالقه دانسته‌اند. از جمله اینها قومی بودند که در سرزمین مقدس زندگی می‌کردند و موسی ـ علیه‌السلام ـ از بنی‌اسرائیل خواست با آنان وارد جنگ شوند، اما آنان نپذیرفتند. هم‌چنین بین نژاد قوم عاد و عمالقه نیز ارتباط‌هایی دانسته‌اند. عمالقه پیش از این‌که حضرت ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ به همراه هاجر به مکه بیایند، در آن‌جا ساکن بودند و حتی در دوران‌هایی تولیت کعبه را در اختیار داشته و کعبه را نیز تعمیر کرده‌اند.





۱.۱ - دیدگاه اول

عمالقه از فرزندان عِمْلِیق بن لاوَذَ بن إرَمَ بن سامِ بن نُوح بودند که در مناطق مختلف پراکنده شده‌اند».

۱.۲ - دیدگاه دوم

البته قولی نیز وجود دارد که اینان در بابل بوده و از ایرانی‌ها شکست خورده و به حجاز مهاجرت کرده‌اند.
[۲] . زرکلی، خیر الدین، الأعلام؛ قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج ۵، ص ۸۸ ؟؟؟، دارالعلم، بیروت، چاپ هشتم،


۱.۳ - دیدگاه سوم

همچنین اقوالی وجود دارد که اقوام مختلف در جهان آن روز را به عمالقه نسبت داده‌اند که پذیرش همه آنها امکان پذیر نیست.

۱.۴ - دیدگاه چهارم

برخی نیز آنها را قوم بربر دانسته‌اند که در این صورت بحث از خاستگاه آنان کاملاً متفاوت می‌شود.


به‌هر‌حال عمالقه؛ امتی بودند بزرگ با قامتی دراز و تنومند. آنها قومی باستانی و کهن، ساکن شمال حجاز بودند. گروهی از این قوم از راه کانال سوئز یا دریای سرخ وارد مصر شدند و اندک‌اندک بر تعداد آنان افزوده شد و در فرصتی مناسب بر سلاطین آن دیار حمله کردند و خود حکومتی تشکیل دادند. سرانجام در سال ۱۷۰۳ قبل از میلاد دیگر بار مصریان بر آنان غلبه کردند و ناچار به جزیرة‌العرب برگشتند».
[۵] علی‌اکبر دهخدا،لغت‌نامه دهخدا، کلمه عمالقه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،چاپ دوم از دوره جدید، ۱۳۷۷ش.



در قرآن به‌صراحت اسمی از این قوم برده نشده است.

۳.۱ - دیدگاه برخی مفسران

اما برخی مفسران، آیاتی را که اشاره به اقوامی قوی هیکل و درشت اندام دارد، در وصف گروهی از همین عمالقه دانسته‌اند.
موسی ـ علیه‌السلام ـ قوم خود را به جنگ با گروهی دعوت می‌کند. اما از آن‌جا که این گروه بسیار درشت اندام و قوی هیکل بودند، بنی‌اسرائیل از همراهی با موسی ـ علیه‌السلام ـ سرباز زده و نافرمانی کردند:
«و هنگامی که موسی به قومش گفت:•... به سرزمین مقدسی که خدا برایتان مقرر فرموده در آیید و (به گناه، عصیان، سرپیچی از فرمان‌ها و احکام حق‌) باز نگردید که زیان‌کار می‌شوید• گفتند: ای موسی! مسلماً در آنجا مردمی زورگو و ستمگر قرار دارند و ما هرگز وارد آن‌جا نمی‌شویم تا آنان از آنجا بیرون روند؛ پس اگر از آنجا بیرون روند، البته ما وارد خواهیم شد.•... گفتند: ای موسی! تا آنان در آنجایند، ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید (با آنان‌) بجنگید که ما (تا پایان کار) در همین جا نشسته‌ایم».
مفسران، این قوم را که در این‌جا از آنها تعبیر به ستم‌کار شده، گروهی از عمالقه دانسته‌اند.
[۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه:بلاغی‌، محمد جواد، ج ‌۱، ص ۲۴۴، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.


۳.۲ - یادآوری یک نکته

البته واضح است که تعبیر به ستم‌کار بودن، در مورد این قوم ساکن در آن‌ مکان خاص بوده و نمی‌توان به صرف این آیه، حکم را به تمام عمالقه سرایت داد.


درباره قوم عاد نیز قرآن تعابیری دارد که اشاره به درشت اندامی آنها دارد: «تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ»؛ «که مردم را (از زمین‌) برمی‌کند (و بعد از آن عذاب‌) گویی تنه‌های نخلی بودند که ریشه کن شده‌اند».


برخی مفسران ارتباط‌هایی بین قوم عاد با عمالقه برقرار کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که برخی علما عمالقه را گروهی از قوم عاد دانسته‌اند.
[۹] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌۱، ص ۳۱۴ ؟؟؟، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق.



همان‌طور که گفته شد، خاستگاه اصلی این گروه حجاز بوده است. آنان پیش از این‌که حضرت ابراهیم به همراه هاجر به مکه برود، در آن‌جا ساکن بودند
[۱۱] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق:حسینی‌، سید احمد، ج ۵ ؟؟؟، ص ۲۱۸، کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.



و گفته شده است که اسماعیل با دختری از عمالقه ازدواج کرده است.


حتی نقل است در دوران‌هایی تولیت کعبه را نیز اینان (عمالقه) در اختیار داشته و کعبه را نیز تعمیر کرده‌اند.




۹.۱ - در قرآن

اما در مورد جنگ حضرت ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ با عمالقه مطلب چندانی در تاریخ وجود ندارد.

۹.۲ - در روایات

و تنها در روایتی آمده است: «در آن (مسجد سهله) خانه ابراهیم بوده که از آن‌جا به سمت عمالقه رفته است...».

۹.۳ - دعوت اقوام به خداپرستی

بعید نیست که ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ چنین اقوامی را که در مناطق مختلف سکونت داشتند و بنا بر معمول آن زمان، غیر خدای یگانه را می‌پرستیدند، نیز به توحید و خداپرستی دعوت کرده باشد.




۱۰.۱ - مصر

عمالقه سال‌های متمادی در مصر نیز حضور داشتند و حکومت‌هایی تشکیل داده و فرمان‌روایان بزرگی نیز داشتند.
[۱۵] صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق: خواجوی، محمد، ج ‌۳، ص ۳۴۸، انتشارات بیدار، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
[۱۶] کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ‌۱، ص ۱۸۲، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ش.


۱۰.۲ - شام و فلسطین

آنها علاوه بر مصر در شام و فلسطین نیز حضور ثابت و جدی داشتند و عمالقه از دشمنان بنی‌اسرائیل محسوب می‌شدند و کتاب مقدس بارها و بارها از این گروه نام می‌برد.




۱۱.۱ - دشمن بنی‌اسرائیل

در کتاب مقدس عمالیق به‌عنوان دشمنان بنی‌اسرائیل محسوب می‌شوند که جنگ‌هایی میان آنان در ‌گرفته است.

۱۱.۲ - جنگ پادشاه بنی‌اسرائیل با عمالقه

بنا بر آیات کتاب مقدس، خداوند به سموئیل پیامبر خود می‌گوید که شاول را به‌عنوان پادشاه بنی‌اسرائیل نصب فرموده و او را به جنگ عمالقه بفرستد. شاول نیز در جنگ با عمالقه پیروز شده و آنها را نابود می‌کند.

۳.۲ - یادآوری یک نکته

به مناسبت نکته جالبی در داستان عمالقه در کتاب مقدس وجود دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست. سموئیل به عنوان پیامبر الهی، از طرف خداوند این‌گونه به شاول دستور می‌دهد:«پس الآن برو و عمالیق را شکست داده، جمیع ما یملک ایشان را بالکل نابود ساز و بر ایشان شفقت مفرما بلکه مرد و زن و طفل و شیرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بکش». حتی بعد از این جنگ که شاول تمام این دستورات را انجام داد و تنها تعدادی از بهترین حیوانات را برداشته و ادعا کرد که می‌خواسته اینها را برای خداوند قربانی کند؛ مورد مؤاخذه شدید خداوند قرار گرفته و حتی به جهت این عمل از سلطنت خود خلع می‌شود. این متن مقدس یهودیان و مسیحیان است و هر دو گروه به الهی بودن تک‌تک کلمات آن اقرار و اذعان دارند. حال با وجود این متن و موارد مشابه در کتاب مقدس، آنها چگونه می‌توانند بر ما مسلمانان خرده بگیرند و خود و پیامبران مورد نظر خود را رئوف و مهربان نشان داده و از اسلام خشونت و بی‌رحمی را فریاد کنند. البته ما پیامبران بنی اسرائیل را قبول داریم و به تمامشان احترام می‌گذاریم و نیز با توجه به آن‌که بر اساس اعتقادمان، کتب مقدس تحریف شده‌اند، چنین متونی را به سادگی نخواهیم پذیرفت، اما بیان نکته بدین دلیل بود که مشخص شود آنانی که قرآن را کتابی خشونت‌آمیز می‌دانند، رویکردی دوگانه در پیش گرفته‌اند.


۱. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح:فارس صاحب الجوائب، احمد، ج ۱۰، ص ۲۷۱، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.    
۲. . زرکلی، خیر الدین، الأعلام؛ قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج ۵، ص ۸۸ ؟؟؟، دارالعلم، بیروت، چاپ هشتم،
۳. مطهر بن طاهر المقدسی، البدء و التاریخ، ج ۳، ص ۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة،بی جا، بی‌تا.    
۴. الطبری أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۱، ص ۲۰۶ و ۲۰۷، تحقیق:محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ هشتم، ۱۳۸۷ق.    
۵. علی‌اکبر دهخدا،لغت‌نامه دهخدا، کلمه عمالقه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،چاپ دوم از دوره جدید، ۱۳۷۷ش.
۶. مائده (۵)، آیه ۲۰ ۲۴.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه:بلاغی‌، محمد جواد، ج ‌۱، ص ۲۴۴، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۸. قمر (۵۴)، آیه ۲۰    
۹. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌۱، ص ۳۱۴ ؟؟؟، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق.
۱۰. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح:فارس صاحب الجوائب، احمد، ج ۱۰، ص ۲۷۱، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.    
۱۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق:حسینی‌، سید احمد، ج ۵ ؟؟؟، ص ۲۱۸، کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
۱۲. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۲، ص ۲۳۲ و ۲۳۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۱۳. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳ ص ۳۵۸، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۵۶.    
۱۴. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح:موسوی خرسان، حسن، ج ۶، ص ۳۷، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۱۵. صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق: خواجوی، محمد، ج ‌۳، ص ۳۴۸، انتشارات بیدار، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
۱۶. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ‌۱، ص ۱۸۲، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ش.



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار