• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علم امام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: علم امام، علم امام علی علیه‌السلام.
پرسش: آیا پرسش امام ـ علیه‌السلام ـ از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ با علم گسترده امام منافات دارد؟ قلمرو و محدوده علم امام از نظر شیعه چیست؟
پاسخ: در ضرورت علم امام هیچ اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد. در کمیت و کیفیت این علم، مسلمانان با هم اختلاف دارند. حداقل علمی که شیعه امامیه برای امام لازم می‌داند، این است که امام باید تمام علومی را که برای امامت و سعادت و هدایت بشر لازم است، دارا باشد. هم‌چنین امام باید از سایر افراد زمان خود اعلم باشد. شیعه به علم ذاتی امام قائل نیست؛ بلکه معتقد است علم امام از راه پیامبر اکرم و یا طرق دیگر به دست می‌آید؛ از‌این‌رو پرسش امام از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هیچ منافاتی با علم فراگیر امام ندارد.



در اصل این‌که علم برای امام لازم است میان متکلمان اسلامی اختلافی وجود ندارد. اختلاف در کمیت و کیفیت آن است.

۱.۱ - دیدگاه متکلمان غیر شیعه

متکلمان غیر شیعه علم اجتهادی و خطاپذیر را کافی دانسته‌اند؛ چنان‌که علم همه‌جانبه نسبت به احکام شریعت را نیز لازم ندانسته‌اند.

۱.۲ - دیدگاه شیعه امامیه

ولی از نظر شیعه امامیه، امام باید از علم بالفعل و همه‌جانبه به احکام شرعی برخوردار باشد و علم او خطاناپذیر باشد و از دیگر افراد جامعه هم اعلم باشد.


درباره گستره علم امام نظر واحدی در میان دانشمندان شیعی وجود ندارد؛ ولی در این‌که امام باید به هر آن‌چه در امامت وی لازم و برای سعادت بشر نیاز است، عالم باشد، اتفاق وجود دارد.

۲.۱ - دیدگاه ابن میثم بحرانی

ابن میثم بحرانی از متکلمان شیعه چنین می‌آورد:
امام باید به همه آن‌چه که در ایفای مقام امامت به آنها نیاز دارد، عالم باشد، خواه علوم دینی باشد یا علوم دنیوی؛ مانند: علم به احکام شرعی، سیاست، آداب و فصل خصومت‌ها.
[۱] بحرانی، میثم بن علی، قواعد المرام، ص ۱۷۹، چاپ دوم، دفتر نشر الکتاب، بی جا، ۱۳۶۲.


۲.۲ - دیدگاه محقق طوسی

محقق طوسی در ضمن شمردن صفات امام می‌نویسد:
سومین صفت برای امام، علم امام است به تمام مسائل و امور؛ یعنی به حکم عقل، امام باید به تمام آن‌چه درباره امامت به او واگذار شده عالم باشد؛ از قبیل علم امام به حکومت‌داری و امور سیاسی و دانستن مصالح و مفاسد اموری ‌که مربوط به مردم است. هم‌چنین امام باید عالم به تمام مسائل شریعت و دین باشد؛ چون حکم امام باید مطابق با دستورات شریعت باشد».

۲.۳ - دیدگاه سید مرتضی

سید مرتضی از بزرگان شیعی می‌نویسد: ما به خدا پناه می‌بریم از این‌که برای امام جز علومی را که به ولایت و امامت او مربوط می‌شود، واجب بشماریم».
[۳] علم الهدی، سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج ۱، ص ۱۶۴، چاپ دوم، مؤسسة الصادق، تهران، ۱۴۱۰ق.



یکی از نکاتی که توجه به آن برای یافتن پاسخ این پرسش لازم است، مسئله منابع علم است که امام، علوم خود از چه راه‌هایی به دست می‌آورد؟ براساس روایاتی که از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اهل بیت علیهم‌السلام نقل شده منابع علم امام بدین قرار است:

۳.۱ - أ. از طریق پیامبر اکرم

علی علیه‌السلام در نزد پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بزرگ شد و تربیت یافت. وی شاگرد خاص و ممتاز پیامبر بود.

۳.۱.۱ - حدیثی از امام علی

امام علی می‌فرماید: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هزار باب از علم را به من آموخت که از هر کدام هزار باب علم برای من گشوده شد».
[۴] رازی، محمد بن عمر، الاربعین فی اصول الدین، ص ۴۷۵، چاپ اول، مطبعة دار المعارف العثمانیة، حیدر آباد دکن، ۱۳۵۳ق.


۳.۱.۲ - روایتی از امام صادق

امام صادق علیه‌السلام به شخصی که پرسید چه‌گونه جواب می‌دهید؟ فرمود: «هر پاسخی که به تو می‌دهم، از رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است.»

۳.۲ - ب. ارتباط با فرشتگان

ارتباط با فرشتگان مختص پیامبر نیست. در قرآن آمده است که برخی از غیر انبیا (مانند حضرت مریم) با فرشتگان ارتباط داشتند. یکی از اوصافی که در روایات برای امام ذکر شده است، «محدٌث» می‌باشد؛ یعنی فرشتگان با او حرف می‌زنند.

۳.۱.۲ - روایتی از امام صادق

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ در توضیح «محدث» می‌فرماید: «امام صدای فرشته را می‌شنود؛ ولی شخص او را نمی‌بیند».

۳.۳ - منابع مخصوص ائمه

منابع مکتوب و مخصوصی که تنها در اختیار ائمه علیهم‌السلام قرار دارد؛ مانند: مصحف فاطمه سلام‌الله‌علیها و کتاب علی علیه‌السلام.

۳.۴ - الهام

امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «علی ـ علیه‌السلام ـ همواره به کتاب خدا و سنت رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ عمل می‌کرد و اگر مسئله جدیدی پیش می‌آمد که در قرآن و سنت نبود، خداوند حقیقت در آن رخداد جدید را به او الهام می‌کرد.»
[۷] فروخ، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۳۵، کتاب‌خانه مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴.



اعلمیت امیر المؤمنین، علی علیه‌السلام مسئله‌ای است که مثل روز روشن است و همه به آن اعتراف کرده‌اند.

۴.۱ - روایتی از شیعه و سنی

شیعه و سنی روایت کرده‌اند که رسول خدا فرمود: «من شهر علم هستم و علی دروازه آن است».
[۸] هندی، متقی، کنز العمال، ج ۱۳، ص ۱۴۸، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۹.
[۹] سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۱۵، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۱؛ و منابع دیگر.

عمر بارها گفت که اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد.
[۱۱] ایجی، المواقف، ج ۳، ص ۶۲۷، چاپ اول، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۷.


۴.۲ - دیدگاه فخر رازی

فخر رازی از بزرگان اهل تسنن درباره علم امیر‌المؤمنین ـ علیه‌السلام ـ چنین می‌آورد: علی در همه علوم سرآمد است و همه علما در همه علوم شاگرد او هستند. در علم تفسیر همه شاگرد عبد‌الله بن عباس و او شاگرد علی بود. در علم کلام هیچ خلافی نیست که آغازگر این علم علی بود و علی استاد جهانیان بعد از پیامبر اکرم است.
[۱۳] رازی، محمد بن عمر، الاربعین فی اصول الدین، ص ۴۶۵، چاپ اول، مطبعة دار المعارف العثمانیة، حیدر آباد دکن، ۱۳۵۳ق.
بنابراین آن‌چه در منابع شیعه و سنی روایت شده است که علی علیه‌السلام مقداد را نزد پیامبر فرستاد تا حکم «مذی» را از ایشان بپرسد،
[۱۶] ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۳۲۵، چاپ دوم، دار المعرفة، بیروت، بی‌تا.
هیچ منافاتی با علم گسترده ایشان ندارد؛ زیرا:

۴.۲.۱ - اولاٌ

پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ یکی از منابع علم امام علی و سایر ائمه علیهم‌السلام است.

۴.۲.۲ - ثانیاً

فرستادن مقداد برای پرسش از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ دلیل بر ندانستن علی ـ علیه‌السلام ـ نیست؛ چون احتمال‌های دیگری نیز وجود دارد؛ مثل این‌که به مردم و مسلمانان بفهماند که علم او از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است و غیر گفته او نمی‌گوید.

۴.۲.۳ - ثالثاً

در این‌جا احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این‌که: امام علیه‌السلام تلاش می‌کرد تا به مردم بیاموزد که در زمان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ جهت حفظ قداست و جایگاه و مرجعیت علمی آن حضرت باید به او مراجعه نمود نه دیگران.


۱. بحرانی، میثم بن علی، قواعد المرام، ص ۱۷۹، چاپ دوم، دفتر نشر الکتاب، بی جا، ۱۳۶۲.
۲. طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد الی طریق الرشاد، ص ۱۹۲، منشورات مکتبة چهل ستون تهران، قم، ۱۴۰۰ق.    
۳. علم الهدی، سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج ۱، ص ۱۶۴، چاپ دوم، مؤسسة الصادق، تهران، ۱۴۱۰ق.
۴. رازی، محمد بن عمر، الاربعین فی اصول الدین، ص ۴۷۵، چاپ اول، مطبعة دار المعارف العثمانیة، حیدر آباد دکن، ۱۳۵۳ق.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.    
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۱، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.    
۷. فروخ، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۳۵، کتاب‌خانه مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴.
۸. هندی، متقی، کنز العمال، ج ۱۳، ص ۱۴۸، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۹.
۹. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۱۵، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۱؛ و منابع دیگر.
۱۰. امینی، محمدحسین، الغدیر، ج ۶، ص ۹۳، دارالکتاب العربی، بیروت، بی‌تا.    
۱۱. ایجی، المواقف، ج ۳، ص ۶۲۷، چاپ اول، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۷.
۱۲. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۱۰۳، چاپ اول، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۲.    
۱۳. رازی، محمد بن عمر، الاربعین فی اصول الدین، ص ۴۶۵، چاپ اول، مطبعة دار المعارف العثمانیة، حیدر آباد دکن، ۱۳۵۳ق.
۱۴. محقق حلی، المعتبر، ج ۱، ص ۱۱۵، مؤسسة سید الشهداء، قم، ۱۳۶۴ش.    
۱۵. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۵۴، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۱۴ق.    
۱۶. ابن حجر، فتح الباری، ج ۱، ص ۳۲۵، چاپ دوم، دار المعرفة، بیروت، بی‌تا.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : امامت عامه | علم امام | کلام




جعبه ابزار