• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عشق در قرآن و روایات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عشق، قرآن، حدیث.

پرسش: معنای" عشق " از نظر قرآن و روایات چیست و رابطه آن با "عقل" چگونه است؟



"عشق" به معنای محبت شدید و علاقه خاص است.


در قرآن کلمه عشق به صراحت نیامده، امّا از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می‌رساند، نام برده شده است: "بعضی از مردم معبود‌هایی غیر از خداوند، برای خود انتخاب می‌کنند و آن‌ها را چون خدا دوست می‌دارند، امّا آن‌ها که ایمان دارند،‌ عشق‌شان به خدا (از مشرکان نسبت به معبوهاشان) شدید‌تر است". «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعًا وَ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» در این آیه شریفه، شدت حب و علاقمندی به عشق تفسیر شده است.


در روایات و احادیث،‌ از "عشق" نام برده شده است از جمله:

۳.۱ - روایتی از امام علی

الامام علی (علیه‌السّلام): مَن عَشِقَ شَیئاً اعشی (اعمی) بَصَرَهُ و امرَضَ قَلبَهُ، فَهُوَ ینظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَةٍ، و یسمَعُ بِاذُنٍ غَیرِ سَمیعَةٍ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ، و اماتَتِ الدُّنیا قَلبَهُ، و وَلِهَت عَلَیها نَفسُهُ، فَهُوَ عَبدٌ لَها و لِمَن فی یدَیهِ شَی‌ءٌ مِنها، حَیثُما زالَت زالَ الَیها، و حَیثُما اقبَلَت اقبَلَ عَلَیها ؛ هر که به چیزی عشق ورزد، دیده‌اش نابینا و دلش بیمار گردد. با چشمی ناسالم می‌نگرد و با گوشی ناشنوا گوش می‌کند. شهوات خردش را دریده و دنیا دلش را میرانده و نفسش شیفته آن شده است. پس بنده دنیا و هر کس که چیزی از آن را در دست دارد، هست. هر کجا برود، می‌رود و هر کجا رو کند، رو می‌آورد.»

۳.۲ - روایتی از پیامبر

پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: "با فضیلت‌ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند".
«أفضل الناس من عشق العبادة فعانقها وأحبها بقلبه، وباشرها بجسده وتفرغ لها، فهو لا يبالي على ما أصبح من الدنيا على عسر أم على يسر»
علاّمه مجلسی بعد از ذکر حدیث می‌فرماید: عشق به معنای زیاده‌روی در دوست‌داشتن و محبت است. گاهی خیال می‌شود عشق، مخصوص علاقه‌داشتن به امور باطل است، به‌همین جهت در علاقه به خدا بکار نمی‌رود، اما این حدیث بر خلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می‌باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می‌رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است.
«عشق من باب تعب و الاسم العشق، و هو الافراط في المحبة أي أحبها حبا مفرطا من حيث كونه وسيلة إلى القرب الذي هو المطلوب الحقيقي، و ربما يتوهم أن العشق مخصوص بمحبة الامور الباطلة»


درباره رابطه عقل و عشق نیز باید گفت که وادی عقل با فضای عشق متفاوت است؛ در این‌باره سه نکته قابل ذکر است:

۴.۱ - راهنما بودن عقل

مولا علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «عقل هدایت بخش و نجات‌دهنده است...»
[۶] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۶، ص۳۹۷، ر۱۳۰۲۲، مکتب الاعلام الاسلامی، چ اوّل، سال
۱۳۶۲ و نیز می‌فرمایند: «العقل یصلح الرویة؛
[۷] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ص۳۹۶، ر۱۳۰۱۹
عقل رویه و منش را اصلاح می‌کند.»

۴.۲ - عشق آفرین بودن عقل

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «العقل رقی الی اعلی علیین؛
[۸] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ص۳۹۶، ر۱۳۰۱۶
عقل باعث ترقی انسان به اعلی علیین می‌باشد.»
وقتی انسان عقل خود را بکار گیرد، راه را از چاه می‌شناسد؛ سلوک سعادت را از سقوط شقاوت باز می‌یابد؛ خانه جانان را از کاشانه شیطان جدا می‌سازد و حتی عشق حقیقی را از عشق مجازی متمایز می‌کند. انسان در پرتو عقل، راه اعلی‌علیین را می‌جوید و لذّت تشخیص و ترسیم چنین راهی، کام تشنه را برای وصول به گوارایی آب تحریک می‌کند و با تکرار تصور ضرورت پیمودن راه عشق، دل را با خود همراه می‌سازد. از این رو می‌گوییم: عقل عشق آفرین است.

۴.۳ - مرکب وصول و معرفت قلبی

عقل چون پلیس، فقط راهنمای خوبی است و‌گرنه هرگز پای پیمودن راه وصال را ندارد. وقتی با جرقه‌های راه بخش عقل، عشق در دل زبانه کشید؛ دل عاشق گام‌های نخستین راه معرفت را بر می‌دارد و کم کم به حالاتی بلند می‌رسد که از عقل نشانی نمی‌ماند.
جناب عشق را در گه بسی بالاتر از عقل است ••• کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
[۹] حافظ شیرازی، محمد بن بهاءالدّین، دیوان حافظ

در آن حالات بلند، عقل محو می‌شود؛ گرچه آن حالات بعد از سال‌ها ریاضت، لحظاتی بیش نیست. پس عقل در دو مرحله اوّل، نه تنها زایل‌کننده عشق نیست؛ بلکه می‌تواند راه عشق حقیقی را بنمایاند و در مرحله سوم هم در بعضی از حالات بلند عرفانی و عشق حقیقی، اصلاً جایی برای عقل و توجّه به آن نمی‌ماند. به لحاظ این مرتبه بالا، می‌توان گفت: عقل خود حجاب عشق است.
به عبارت دیگر عقل و عشق را اگر به خوبی بشناسیم با هم تقابل ندارند. عقل انسان را تا مرحله‌ای راهنمایی می‌کند و برای سیربالاتر باید از نردبان عشق بهره گرفت. در عین حال عقل می‌تواند مراقبت کند که انسان در مسیر عشق به بیراهه نیفتد.
پس می‌تواند در کمال انسان با هم مشارکت داشته باشند، بی‌آنکه یکی را بگیریم و دیگری را طرد کنیم.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۶۵.    
۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغة، الخطبة ۱۰۹.    
۳. محمدی ری‌شهری، محمد، علم و حکمت در قرآن و حدیث، ج۱، ص۲۱۸.    
۴. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۵۳، حدیث ۱۰.    
۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۵۳.    
۶. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۶، ص۳۹۷، ر۱۳۰۲۲، مکتب الاعلام الاسلامی، چ اوّل، سال
۷. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ص۳۹۶، ر۱۳۰۱۹
۸. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ص۳۹۶، ر۱۳۰۱۶
۹. حافظ شیرازی، محمد بن بهاءالدّین، دیوان حافظ



سایت:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، برگرفته از مقاله «عشق از منظر قرآن و روایات» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۲۰.    
سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «عشق در قرآن و روایات» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۲۰.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات عرفانی | عرفان اسلامی | عشق




جعبه ابزار