• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عشره مبشّره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عشره مبشره، مژده بهشت.
پرسش: آیا روایت «عشره مبشّره» (مژده بهشت به ده نفر از اصحاب پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله) صحیح است؟
پاسخ: در منابع روایی اهل سنت، چنین روایاتی وجود دارد؛ از جمله روایت «عشره مبشره» که در آن آمده: رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به ده نفر از اصحاب خود بشارت به بهشت را داده است؛ اما شیعه، این دسته از روایات را به دلایل محکم رد می‌کند و اینها را مجعول و ساختگی می‌داند.


فهرست مندرجات

۱ - روایت عشره مبشره
       ۱.۱ - دیدگاه اهل سنت
       ۱.۲ - دیدگاه شیعه
۲ - ادله رد روایت عشره مبشره
       ۲.۱ - ناقلان روایت
       ۲.۲ - رد روایت توسط امام علی
              ۲.۲.۱ - فرمان امام به زبیر
              ۲.۲.۲ - سخن اصحاب
              ۲.۲.۳ - پیامبر دارای سپر نگهدارنده
              ۲.۲.۴ - لعن شدن اصحاب جمل
              ۲.۲.۵ - حلال بودن جنگ بر زبیر
              ۲.۲.۶ - سخن پیامبر از زبان زبیر
              ۲.۲.۷ - نام بردن ده نفر از بهشتیان
              ۲.۲.۸ - سخن امام به زبیر
       ۲.۳ - پیامبر و وعده بهشت به مؤمنان
              ۲.۳.۱ - روایتی از پیامبر
              ۲.۳.۲ - روایتی دیگر
۳ - علت آوردن نام امام علی در روایت عشره مبشره
       ۳.۱ - اول
       ۳.۲ - دوم
              ۳.۲.۱ - روایتی از پیامبر
۴ - سخن عمر درباره زبیر
۵ - طلحه و سرپیچی از اطاعت امام
       ۵.۱ - روایتی درباره طلحه
۶ - نتیجه
۷ - پانویس
۸ - منبع




۱.۱ - دیدگاه اهل سنت

در منابع روایی اهل سنت، چنین روایاتی وجود دارد؛ از جمله روایت «عشره مبشره» که در آن آمده: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به ده نفر از اصحاب خود بشارت به بهشت را داده است؛ لذا آنان را عشره‌ مبشّره‌ می‌نامند و آن افراد عبارتند از: ابوبکر، عمر، علی، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی‌وقّاص، عبدالرحمن بن عوف، سعید بن زید بن عمرو بن نفیل، و عبدالله بن مسعود.
[۱] بیهقی، أحمد بن حسین، الاعتقاد و الهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و أصحاب الحدیث، محقق:کاتب، أحمد عصام، ص ۳۳۲، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۱ق.
[۲] حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق:عطا، مصطفی عبد القادر، ج ۳، ص ۴۹۸، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.


۱.۲ - دیدگاه شیعه

اما شیعه، این دسته از روایات را به دلایل محکم رد می‌کند و اینها را مجعول و ساختگی می‌داند.
[۴] حسنی رازی، سید مرتضی بن داعی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۴، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.



از جمله دلایل در رد این دسته از نقل‌ها به شرح زیر است:

۲.۱ - ناقلان روایت

بررسی‌ها نشان می‌دهد، این روایت توسط سعید بن زید
[۶] ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۴۸، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، مصر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق؛ سند روایت این‌گونه است: «حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ مِسْمَارٍ المَرْوَزِی قَالَ:حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی فُدَیکٍ، عَنْ مُوسَی بْنِ یعْقُوبَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حُمَیدٍ، عَنْ أَبِیهِ، أَنَّ سَعِیدَ بْنَ زَیدٍ، حَدَّثَهُ فِی نَفَرٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ قَالَ:عَشَرَةٌ فِی الجَنَّةِ:أَبُوبَکْرٍ فِی الجَنَّةِ، وَعُمَرُ فِی الجَنَّةِ، وَعُثْمَانُ وَعَلِی وَالزُّبَیرُ وَطَلْحَةُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَأَبُو عُبَیدَةَ وَسَعْدُ بْنُ أَبِی‌وَقَّاصٍ».
و زبیر (که نقل خواهد شد) که خودشان هم از عشره مبشره شمرده شده‌اند، نقل شده است و کسی از این صحابه نپرسید چه سری در کارش بوده که این روایت را تاکنون مخفی نموده‌اند! چگونه است که در این روایت هم علی ـ علیه‌السلام ـ اهل بهشت می‌شود و هم کسانی که از بیعتش سرپیچی کرده‌اند؛ مانند: سعد بن ابی‌وقاص، یا کسانی که علیه خلافتش قیام مسلحانه کرده‌اند؛ مانند: طلحه و زبیر!

۲.۲ - رد روایت توسط امام علی

در برخی منابع شیعه آمده است: زبیر، در جریانی روایت عشره مبشّره را نزد امام علی علیه‌السلام خواند و آن‌ حضرت، عشره مبشّره را رد فرمود، آن روایت چنین است:

۲.۲.۱ - فرمان امام به زبیر

وقتی امیر المؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ در روز جنگ جمل با اهل بصره برخورد کرد، آن‌ حضرت، زبیر را صدا زد و فرمود: «ای ابا عبداللَّه،
[۷] «ابا عبد اللَّه» در اینجا کنیه زبیر است.
بیرون بیا».

۲.۲.۲ - سخن اصحاب

اصحاب گفتند: نزد زبیری که بیعتش را شکسته است می‌روی؛ درحالی‌که او سوار بر اسب و غرق در اسلحه است و تو سوار بر قاطری بدون اسلحه هستی؟

۲.۲.۳ - پیامبر دارای سپر نگهدارنده

حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «بر من از جانب خداوند سپر نگهدارنده‌ای وجود دارد، و هرگز کسی نمی‌تواند از اجل خود فرار کند. من نمی‌میرم و کشته نمی‌شوم؛ مگر به دست شقی‌ترین امت؛ همان‌طور که ناقه صالح را شقی‌ترین قوم ثمود پی کرد».

۲.۲.۴ - لعن شدن اصحاب جمل

زبیر بیرون آمد. امام علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: «طلحه کجاست؟ او هم خارج شود». طلحه هم بیرون آمد. سپس آن‌ حضرت فرمود: «شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا شما دو نفر، و صاحبان علم از آل‌محمد و عایشه دختر ابوبکر، می‌دانید که اصحاب جمل و اهل نهروان بر زبان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ لعنت شده هستند، و هرکس افترا ببندد، زیان‌کار است؟»

۲.۲.۵ - حلال بودن جنگ بر زبیر

زبیر گفت: چگونه ما لعنت ‌شده‌ایم، در‌حالی‌که ما از اهل بهشت هستیم؟ آن‌ حضرت فرمود: «اگر می‌دانستم که شما اهل بهشتید، جنگ با شما را حلال نمی‌دانستم».

۲.۲.۶ - سخن پیامبر از زبان زبیر

زبیر گفت: آیا از پیامبر نشنیدی که در روز جنگ احد می‌فرمود: «طلحه مستحق بهشت شده است»، و «هر کس می‌خواهد به شهیدی که زنده روی زمین راه می‌رود بنگرد به طلحه نگاه کند»؟ آیا از پیامبر نشنیدی که می‌فرمود: «ده نفر از قریش در بهشتند»؟

۲.۲.۷ - نام بردن ده نفر از بهشتیان

امیر المؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: «آنان را برایم نام ببر». زبیر گفت: ابوبکر، عمر و عثمان، من، طلحه تا آن‌که نُه نفر را نام برد که در بین آنان ابوعبیده جرّاح، سعید بن زید بن عمرو بن نفیل بودند.

۲.۲.۸ - سخن امام به زبیر

حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: «نُه نفر را نام بردی، دهمی کیست؟» زبیر گفت: تو هستی! فرمود: «پس تو اقرار کردی که من از اهل بهشتم، ولی آنچه برای خود و اصحابت ادعا کردی، من منکر آن هستم. به خدا قسم، بعضی از افرادی که نام بُردی در تابوتی داخل چاهی در پایین‌ترین جای جهنم قرار دارند. بر در آن چاه سنگی است که هرگاه خدا بخواهد جهنم را شعله‌ور کند، آن سنگ را بلند می‌کند و جهنم شعله می‌گیرد. این مطلب را از پیامبر شنیدم، وگرنه خداوند تو را بر من غلبه دهد و خون مرا به دست تو بریزد، (و اگر من راست می‌گویم) مرا بر تو و اصحابت غالب کند». زبیر برگشت؛ درحالی‌که گریه می‌کرد.
[۸] ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام، محقق و مصحح:حرز الدین، عبدالرزاق محمد حسین، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷، دلیل ما، قم، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
[۱۱] هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق و مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج ‌۲، ص ۷۹۸ – ۷۹۹، نشر الهادی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.


۲.۳ - پیامبر و وعده بهشت به مؤمنان

از همه اینها گذشته، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در موارد گوناگونی، مؤمنان زیادی را به بهشت وعده فرموده‌اند.

۲.۳.۱ - روایتی از پیامبر

مانند این‌که بارها و بارها فرمود: امام علی ـ علیه‌السلام ـ و شیعیانش در بهشت خواهند بود.
[۱۳] طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة علی بن أبی‌طالب علیه السلام، محقق و مصحح:محمودی، احمد، ص ۴۰۱، کوشان‌پور، قم، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
[۱۴] بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۳۴۷، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
[۱۵] ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج ۴، ص ۳۲۹، السعادة، بجوار محافظة مصر، ۱۳۹۴ق.
[۱۶] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب رضی‌الله‌عنه، محقق: وادعی، أبو عبدالرحمن ترکی بن عبدالله، ص ۳۰۵ و ۳۵۷، دارالآثار، صنعاء، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.


۲.۳.۲ - روایتی دیگر

یا براساس روایات دیگر فرمود: «بهشت مشتاق چهار نفر است: علی بن ابی‌طالب، عمار، سلمان و مقداد».
[۱۸] ابن کثیر بصری، إسماعیل بن عمر، جامع المسانید و السُّنَن الهادی لأقوم سَنَن، ج ۳، ص ۴۹۵، دار خضر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
[۱۹] ابن اثیر جزری، مجدالدین أبو السعادات المبارک بن محمد، جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج ۸، ص ۵۶۵، مکتبة الحلوانی، مطبعة الملاح، مکتبة دار البیان، چاپ اول، ۱۳۹۲ق.





۳.۱ - اول

این در حالی است که در روایت عشره مبشره، هیچ نامی از نیکانی که پیرامون علی ـ علیه‌السلام ـ بودند، به میان نیاورده و نام امام علی ـ علیه‌السلام ـ را به جهت آن همه افتخار و درخشندگی، چون غیر قابل انکار بوده، آورده‌اند.

۳.۲ - دوم

هم‌چنین می‌خواستند با آوردن نام علی ـ علیه‌السلام ـ این حدیث را درست جلوه دهند! و چه جمع اضدادی در کنار هم ساخته‌اند! مگر کسی که ستمگرانه با امام علی ـ علیه‌السلام ـ بجنگد، جای او در بهشت است؟

۲.۳.۱ - روایتی از پیامبر

در‌حالی‌که می‌دانیم رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: «هرکس با علی بجنگد، با من جنگیده است».


زبیر، همان کسی‌ است که عمر درباره‌اش می‌گوید: «اما تو ای زبیر! بدخوی و آزمند هستی، درحال خشنودی، مؤمن و در حال خشم، کافر، روزی انسان و دیگر روز شیطان ، شاید اگر حکومت به چنگت آید، در روزگار تو و در ریگزار مکه، برای یک پیمانه جو، کتک کاری درگیرد؛ اما اگر حکومت به عهده‌ات واگذار شود، کاش می‌دانستم آن روز که تو شیطان می‌شوی، چه کسی عهده‌دار مردم خواهد گشت و روزی که به خشم آیی، چه کسی؟ هان! خداوند تا وقتی تو چنین صفتی داری، حکومت این امت را به تو واگذار نخواهد نمود».


هم‌چنین طلحه، همان کسی که در اثنای جنگ جمل و در پی سوگند امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌السلام ـ که آیا حدیث ولایت را شنیدی یا خیر؟ به بهانه فراموشی حدیث غدیر، خود را توجیه کرد
[۲۳] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق:عطا، مصطفی عبد القادر، ج ۳، ص ۴۱۹، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
[۲۴] هیثمی، علی بن أبی‌بکر، کشف الأستار عن زوائد البزار، تحقیق: اعظمی، حبیب الرحمن، ج ۳، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۷، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، ۱۳۹۹ق.
و سرانجام با تیری از سوی مروان (به انتقام خون عثمان) به خاک هلاکت افتاد، در‌حالی‌که از اطاعت امام، سرپیچی کرده بود، به‌راستی آیا امام و کسی که علیه او شوریده بود، هر دو با هم در بهشت‌اند!؟

۵.۱ - روایتی درباره طلحه

همچنین نقل شده است: «روزی که آیه ۵۳ سوره احزاب («یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلاَّ أَنْ یؤْذَنَ لَکُمْ إِلی‌ طَعامٍ غَیرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یؤْذِی النَّبِی فَیسْتَحْیی‌ مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یسْتَحْیی‌ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً») نازل شد، طلحه در جمعی گفت: حجاب امروزشان برای رسول خدا چه فایده‌ای دارد، فردا می‌میرد و عایشه را به ازدواج خویش درمی‌آورم و وقتی پیامبر این سخن را شنید، ناراحت و اذیت شد».
[۲۸] قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‌۱۴، ص ۲۲۸، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.



با این همه چه‌طور می‌توان گفت، عشره مبشره، در یک رده بوده و همگی صاحب پرونده درخشان! و اهل بهشت باشند!


۱. بیهقی، أحمد بن حسین، الاعتقاد و الهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و أصحاب الحدیث، محقق:کاتب، أحمد عصام، ص ۳۳۲، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۱ق.
۲. حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق:عطا، مصطفی عبد القادر، ج ۳، ص ۴۹۸، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
۳. ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج ۱، ص ۱۰۴، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۵ق.    
۴. حسنی رازی، سید مرتضی بن داعی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، ص ۲۴۲ ـ ۲۴۴، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.
۵. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‌، ج ۱۰، ص ۱۶۲ ۱۸۳، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‌، قم، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.    
۶. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۴۸، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، مصر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق؛ سند روایت این‌گونه است: «حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ مِسْمَارٍ المَرْوَزِی قَالَ:حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی فُدَیکٍ، عَنْ مُوسَی بْنِ یعْقُوبَ، عَنْ عُمَرَ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حُمَیدٍ، عَنْ أَبِیهِ، أَنَّ سَعِیدَ بْنَ زَیدٍ، حَدَّثَهُ فِی نَفَرٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ قَالَ:عَشَرَةٌ فِی الجَنَّةِ:أَبُوبَکْرٍ فِی الجَنَّةِ، وَعُمَرُ فِی الجَنَّةِ، وَعُثْمَانُ وَعَلِی وَالزُّبَیرُ وَطَلْحَةُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَأَبُو عُبَیدَةَ وَسَعْدُ بْنُ أَبِی‌وَقَّاصٍ».
۷. «ابا عبد اللَّه» در اینجا کنیه زبیر است.
۸. ابن عقده کوفی، احمد بن محمد، فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام، محقق و مصحح:حرز الدین، عبدالرزاق محمد حسین، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷، دلیل ما، قم، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
۹. شیخ مفید، الکافئة فی إبطال توبة الخاطئة، محقق و مصحح:زمانی نژاد، ص ۲۴ ۲۵، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۱۰. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، محقق و مصحح:حسینی کوهکمری، عبد اللطیف،‌ ص ۱۱۴ ۱۱۵، بیدار، قم، ۱۴۰۱ق.    
۱۱. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق و مصحح: انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج ‌۲، ص ۷۹۸ – ۷۹۹، نشر الهادی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
۱۲. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح:خرسان، محمدباقر، ج ‌۱، ص ۱۶۲، نشر مرتضی، مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.    
۱۳. طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة علی بن أبی‌طالب علیه السلام، محقق و مصحح:محمودی، احمد، ص ۴۰۱، کوشان‌پور، قم، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
۱۴. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۳۴۷، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
۱۵. ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج ۴، ص ۳۲۹، السعادة، بجوار محافظة مصر، ۱۳۹۴ق.
۱۶. ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب رضی‌الله‌عنه، محقق: وادعی، أبو عبدالرحمن ترکی بن عبدالله، ص ۳۰۵ و ۳۵۷، دارالآثار، صنعاء، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
۱۷. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۳۰۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.    
۱۸. ابن کثیر بصری، إسماعیل بن عمر، جامع المسانید و السُّنَن الهادی لأقوم سَنَن، ج ۳، ص ۴۹۵، دار خضر للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
۱۹. ابن اثیر جزری، مجدالدین أبو السعادات المبارک بن محمد، جامع الأصول فی أحادیث الرسول، ج ۸، ص ۵۶۵، مکتبة الحلوانی، مطبعة الملاح، مکتبة دار البیان، چاپ اول، ۱۳۹۲ق.
۲۰. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، محقق و مصحح:حسینی کوه‌کمری، عبد اللطیف،‌ ص ۱۸۱، بیدار، قم، ۱۴۰۱ق.    
۲۱. شیخ صدوق، إعتقادات الإمامیة، ص ۱۰۵، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.    
۲۲. ابن أبی‌الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح:ابراهیم، محمد ابوالفضل،‌ ج ‌۱، ص ۱۸۵، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.    
۲۳. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق:عطا، مصطفی عبد القادر، ج ۳، ص ۴۱۹، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
۲۴. هیثمی، علی بن أبی‌بکر، کشف الأستار عن زوائد البزار، تحقیق: اعظمی، حبیب الرحمن، ج ۳، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۷، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، ۱۳۹۹ق.
۲۵. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‌، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق:البجاوی، علی محمد، ج ‌۲، ص ۷۶۶، دارالجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۲۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق:زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‌۲، ص ۲۴۶ ۲۴۷، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.    
۲۷. احزاب (۳۳)، آیه ۵۳.    
۲۸. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‌۱۴، ص ۲۲۸، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : رجال | صحابه




جعبه ابزار