• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عریان شدن حضرت نوح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عریان شدن نوح عليه‌السلام، کشف عورت، عصمت، حضرت نوح، سام، فرزندان نوح، حام، یافث.

پرسش: آیا براساس کتاب مقدس و روایات اسلامی حضرت نوح ـ عليه‌السلام ـ عریان شده بود و فرزندانشان به ایشان ‌خندیدند؟! درباره آن توضیح دهید که با حرمت پیامبر چه‌گونه سازگاری دارد؟ در زندگانی سام بن نوح نسبت دروغ به سام داده شده آیا با عصمت انبیا و اوصیا سازگاری دارد؟

پاسخ:




«سه پسر نوح که از کشتی خارج شدند، سام، حام و یافث بودند. همه ملل دنیا از سه پسر نوح به وجود آمدند. نوح به کار کشاورزی مشغول شد و تاکستانی غرس نمود. روزی که شراب زیاد نوشیده بود، در حالت مستی در خیمه‌اش برهنه خوابید. حام، پدر کنعانیان، برهنگی پدر خود را دید و بیرون رفته به دو برادرش خبر داد. سام و یافث با شنیدن این خبر، ردایی روی شانه‌های خود انداخته، عقب عقب به طرف پدرشان رفتند تا برهنگی او را نبینند. سپس او را با آن ردا پوشانیدند و وقتی نوح به حال عادی برگشت و فهمید که حام چه کرده است، گفت: کنعان ملعون باد. برادران خود را بنده بندگان باشد و خداوند سام را برکت دهد و کنعان بنده او باشد».
[۱] پیدایش، ۹:۱۸ ـ ۲۷.



این داستان با جزئیات موجود در کتاب مقدس، در برخی کتاب‌های اسلامی نیز ذکر شده است که مست بودن نوح ـ عليه‌السلام ـ به احتمال زیاد برگرفته از همان متون محرف یهود و نصارا است.

۲.۱ - روایت اول


«و أن نوحا یوما لنائم إذ انکشف ثوبه فرأی حام ابنه سوأته فضحک و خبر أخویه ساما و یافثا فأخذا ثوبا حتی أتیاه به و وجوههما مصروفة عنه فألقیا الثوب علیه فلما انتبه نوح من نومه و علم الخبر دعا علی کنعان بن حام و لم یدع علی حام‌».

آن‌چه در بیش‌تر منابع اسلامی با اندک تفاوتی وجود دارد این است که نوح در حال خواب بوده و عورتش نمایان شده و حام آن‌ را دیده است نه این‌که مست کرده باشد: «...نوح به زراعت و تاکستانی و عمران زمین پرداخت. در یکی از روزها نوح خوابیده بود که جامه از تن او دور گردید...».
[۳] یعقوبی، احمد بن أبی‌یعقوب‌، تاریخ الیعقوبی، ج ۱، ص ۱۵، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.


۲.۲ - روایت دوم

به‌علاوه، در برخی کتاب‌های شیعه، به نقل از امام هادی علیه‌السلام آمده است:

«علی بن محمد العسکری ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ یقول‌ عاش نوح ـ عليه‌السلام ـ ألفین و خمسمائة سنة و کان یوما فی السفینة نائما فهبت ریح فکشفت‌ عن‌ عورته‌ فضحک حام و یافث فزجرهما سام ـ عليه‌السلام ـ و نهاهما عن الضحک و کان کلما غطی سام شیئا تکشفه الریح کشفه حام و یافث فانتبه نوح ـ عليه‌السلام ـ فرآهم و هم یضحکون فقال ما هذا فأخبره سام بما کان فرفع نوح ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ یده إلی السماء یدعو و یقول اللهم غیر ماء صلب حام حتی لا یولد له إلا سودان اللهم غیر ماء صلب یافث فغیر الله ماء صلبهما...».

«نوح ـ عليه‌السلام ـ دو هزار و پانصد سال زندگی نمود. روزی در کشتی خواب بود و باد می‌وزید و در اثر آن، عورتش نمایان شد، حام‌ و یافث از آن منظره خندیدند، سام ایشان را نهی کرد و از خندیدن باز داشت و آن‌چه را که باد نمایان نموده بود، وی پوشاند؛ ولی حام‌ و یافث دوباره آن‌ را ظاهر کردند و پیوسته سام آن‌ را می‌پوشاند و آن دو مکشوف می‌نمودند، در همین حال نوح‌ ـ عليه‌السلام ـ از خواب بیدار شد دید که ایشان می‌خندند، فرمود: سبب چیست؟ سام واقعه را بیان کرد، حضرت نوح دست به طرف آسمان بلند کرد و عرضه داشت: پروردگارا! نطفه حام را دگرگون کن تا غیر از سیاهان فرزندی از او به ظهور نرسد. خدایا! نطفه یافث را نیز تغییر بده. حق تبارک و تعالی نطفه این دو را تغییر داد».

این خبر با تغییراتی در منابع دیگر نیز ذکر شده است.


حال با توجه به این روایت، باید گفت:

۳.۱ - مست بودن نوح

مست بودن نوح در منابع اسلامی نیامده؛ بلکه تنها کتاب مقدس آن‌ را ذکر کرده است. البته این مسئله که زمان آن‌ حضرت خوردن شراب حرام بوده یا نه یا این‌که برای پیامبر خوردن آن جایز بوده، بحث دیگری را می‌طلبد. در هر صورت منابع اسلامی مست بودن را به حضرت نوح استناد نداده‌اند.

۳.۲ - منافات نداشتن کشف عورت نوح با مقام عصمت

منابع اسلامی گفته‌اند در حال خواب، لباس او (یا بر اثر باد و یا به‌صورت عادی) کنار رفته و عورت او نمایان شده است و طبیعی است که در چنین فرضی، ‌ گناهی بر نوح نبوده و نمی‌توان او را مقصر دانست تا منافی عصمت او باشد؛ بلکه تنها حام ـ و بنا بر نقلی حام و یافث ـ تقصیر داشته و نوح نیز در حق او نفرین کرده است.

براساس منابع اسلامی، سام جانشین حضرت نوح ـ عليه‌السلام ـ بوده و از مقام عصمت برخوردار بوده است. اما در این داستان عملی منافی عصمت از ایشان نقل نشده، بلکه حتی او در مقابل حام ایستاده و نهی از منکر نیز کرده است.


البته باید توجه داشت که حتی این‌گونه از نقل‌ها، ‌عموماً یا سند ندارند و یا این‌که سند آنها را نمی‌توان پذیرفت،‌ هم‌چنین برخی جزئیات در متن آنها، اشکالاتی داشته و نمی‌توان با اطمینان آنها را پذیرفت.



۱. پیدایش، ۹:۱۸ ـ ۲۷.
۲. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص ۱۰۹، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.    
۳. یعقوبی، احمد بن أبی‌یعقوب‌، تاریخ الیعقوبی، ج ۱، ص ۱۵، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.
۴. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۷۸، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ق.    
۵. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۳۲، قم، کتاب‌فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.    
۶. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء (علیهم السلام)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلام‌رضا، ص ۸۵، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ۸، ص ۲۸۵، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۸. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۱۳۵، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار